تعبیر خواب خشم و عصبانیت

سلام صبح تون به خیر اگر ممکنه خوابم روتعبیرکنید بسیار ترسیدم من در واقعیت به دلایلی سنگین تقرببا با خانواده ام قطع رابطه هستم ولی گاهی به خاطر رضای خدا به مادرو پدرم زنگ میزنم ودر بیداری هم مادر م بد دهن و بداخلاق هس گاهی اوقات در خواب دیدم به اتفاق مادر خواهر وپسرم دریک خانه نقلی هستیم که من تلفنی باعمه ام صحبت میکنم و یا کنارم هس وازمن میخواد مداحی حضرت زینب یادبگیرم و من هم بسیار دوست دارم وتمرین میکنم وتلفنی باخاله ودختر خاله صحبت میکنم اما مادر مانند واقعیت در خواب هم عصبانی و ناراحت میشه همین طور خواهرم درخواب متوجه میشوند که آن خانه نقلی به نام من شده آنها خشمگبن میشوند خواهرم لباسش را جم میکند و ازخانه میرودوقتی مادرمتوجه میشود به شدت ترسناک خشمگین و عصبی میشود و بالحنی عصبانی بامن حرف میزند جوری که ازترسم به لرزه میوفتم او ذکر میگوید باخشم قرآن کوتاه با عصبانیت میخواند انگار ناله میکند من به حیاط کوچک میروم کنار دسشویی مقداری خزه روییده بود از آن به عنوان درمان برای بدنم در دسشویی استفاده میکنم که پسرم میگوید مادرم زنگ زده و خواهرم در آسانسور است و مادرم آرام میشود ممنون ممنون اگ کمکم کنید من کل دوران کودکی را باهمین ترس بزرگ شدم و به شدت ار خانوادم میترسم و فقط الان تونستم ازشان دور باشم کمی آرامشم بیشتر شده ولی گاهی از این خوابها میبینم و بهشان زنگ میزنم ک خیلی سنگین بامن صحبت میکند و اصلا تمایلی به اشتی ندارم لطفا کمک کنید

سلام خسته نباشید من هر وقت پسر داییم رو تو خواب میبینم ناراحته و بعد با اخم بهم نگاه می کنه ، مثلا خواب دیدم تو جمع با یکی دعوام شد بعد نگاه کردم دیدم با عصبانیت بهم نگاه میکرد یا یه سری هم خواب دیدم بقیه ی فامیل ها به ماشینش یه آسیبی زده بودن منم ناراحت بودم به جای اینکه به اونا چیزی بگه بازم با اخم به من نگاه میکرد تعبیر این چی میتونه باشه ؟

سلام.خواب دیدم یک گَنگ حدودا پنج شش نفره ی دزد با لباس های سیاه و امکانات بسیار پیشرفته برای کاری مثل تفتیش به همراه دزدی وارد جایی میشدند که درخواب حس میکردم منزل مابود.یعنی بدنبال گشتن چیزی بودند و درعین حال چیزهایی هم برمیداشتند.اما نکته عجیب این بودکه آنها هرچند ساعت یکبار ودرسکوت کامل و یکهویی به خانه ما می آمدند.من بسیار بسیار ترسیده و عصبانی بودم ازینکار واینکه اینقدر نامحسوس می آمدند که هربار بعد از چند دقیقه متوجه میشدیم.بیشتر از همه اعضای خانواده عصبانی و ترسیده بودم.و یادمه که بادزدها جروبحث هم کردم.باخودم گفتم منکه نمیتونم اینهارو دورکنم.چون هرچه درها رو قفل میکردیم سریع بازشون میکردن.ولی به یکیشون بااخم و عصبانیت گفتم کارتونو انجام دادید سریع برید بیرون ازینجا.

دیروز هم خواب دیدم چند گربه به سمتم میدویدند و من پاموبه زمین کوبیدم تاکمی دوربشن.بعدم تلفن همراهم ازدستم به چندین مترجلوتر افتادو چندنفر داشتن برش داشتن.من بسختی به سمت گوشیم میرفتم چون پای راستم خیلی درد میکرد.اما رفتم و گرفتمش.و اینکه توی خواب به خودم میگفتم چشم خوردم..چشمم کردن!

این خواب ها به هم ربطی دارند؟خیلی اذیت میشم..باید چیکار کنم؟

ممنون میشم کمکم کنید

تلفن همراهم ازدستم به چندین مترجلوتر افتادو چندنفر داشتن برش داشتن.من بسختی به سمت گوشیم میرفتم چون پای راستم خیلی درد میکرد.اما رفتم و گرفتمش.و اینکه توی خواب به خودم میگفتم چشم خوردم..چشمم کردن!

این خواب ها به هم ربطی دارند؟خیلی اذیت میشم..باید چیکار کنم؟

ممنون میشم کمکم کنید

سلام لطفا جوابم رو بديد ممنون

من ديشب خواب ديدم كه عشقم كه نميدونم عاشقشم و دوستان من رفته بوديم به يك باغ و باهم بازي و خوشحالي ميكرديم بعد من و چند تا از دوستام رفتيم به دكان و بعد از اينكه برگشتيم ديدم عشقم روي يك سنگ نشسته و ديدم افسرده شده و چند نَفَر هم كنارش نشستن و نميتونن كاري كنن و من ميرم پيشش و چند بار صداش ميكنم بدون اينكه بهش دست بزنم بعد از جند بار صدا زدن درستش ميشه

اگر جوابم رو بديد ممنون ميشم

سلام خسته نباشید خوابی دیدم که هنوزم احساس ناراحتی میکنم.دیدم خواهر بزرگم یه دونه کوزه ی اب سبز رنگی داره که دور گردن این کوزه یه تیکه سنگ قدیمی سیاه رنگ با نخ اویزونه.من به خواهرم گفتم بده به من این چیز قدیمی رو.خواهرم خواست در بیاره به من خواهر دومیم با عصبانیت اومد گفت نه نه اونو ماله منه.م با عصبانیت گفتم ماله منه.و جرو بحث کردیم.من به حدی خشمگین و ناراحت و عصبی بودم که اشکهام سرازیر شد و هر چی از دهنم در اومد بهش گفتم.ولی همه بهم‌پوزخند میزدن.من بی نهایت حالم بد بود و با داد و بیداد و حالت عصبی میگفتم اره طرف اونو بگیرید.ولی نمیدونم چرا همه ساکت بودن و فقط تماشام میکردن.حتی مادرم.بلوز سفید و شلوار مشکی پابود.موهام اشفته بود.صورتم بی نهایت بهم ریخته و عصبی و شوک زده بود.حالم و بد کرد خواب.تو خوابم از خواهرام متنفر بودم.در حالیکه در واقعیت ما خواهرای دلسوزی هستیم

سلام من در خواب دیدم که زن عمو و دختر عموم از دستم خیلی عصبانی هستند کلا چند شب خواب آشفته دربارشون می بینم واین دفعه هم خواب دیدم که دختر عموم من نیشگون می گیره واقعا خیلی درد داشت اونطوری که تو خواب هم حس میکردم و زن عموم هم خیلی عصبانی بود و کلا باهام دعوا می کردن و البته من هم دختر عموم متقابلاً میزدم ولی اون دست بردار نبود توی واقعیت هم راستش اونا خیلی حسودن و اصلا باهم رابطه نداریم وهمش خود به خود با ما قهر می کنن تعبیرش چیه ممنون واینکه توی خواب اون قدر سرشون جیغ زدن بودم که آخر سر صدام گرفته بود نمی تونستم جیغ بزنم

سلام

من در خوابم دیدم که با یکی از دوستان جدیدم که از قضا خیلی هم او را دوست دارم کنار همدیگر کار می کنیم(البته در واقعیت خودم هم دوست دارم با این فرد تو آینده کار کنم). در حین کار متوجه اشتباهی از سمت دوستم میشم(بخاطر ندارم درمورد چی بود ولی در مورد کار نبود) اشتباهی که دوستم کرده بود مشکلات زیادی بوجود می آورد منم به همین خاطر ازش عصبانی شدم و سرزنشش کردم و اون هم اشتباهش رو پذیرفت و اظهار پشیمانی کرد. این دوست هر چند خیلی صمیمیه با من و لی یه مقداری از هم فاصله مکانی و البته ۳سال تفاوت سنی داریم.

سلام خسته نباشید من دو شبه خواب های پریشونی میبینم خواب اولم بشدت گریه میکردم و کسی که قبلا دوسش داشتم بغلم کرد وخیلی باهاش حرف زدم و اخرش اروم شدم فردا شبش توی خواب بشدت پرخاشگر بودم و با کسی که اجیمو اذیت کرده بود توی خواب دعوا کردم از همه عصبی بودم و پدرم میگفت تو دختر من نیستی عصبی میخندیدم و میگفتم دخترت رو خودتون کشتید معلومه من اون نیستم دلیل این خواب های عجیب رو میدونید؟ میشه راهنماییم کنید