تعبیر خواب کشتن – تعبیر خواب کشته شدن

سلام
من خواب ديدم توي محله ي قديميمون يك نفري كه داشت اذيتم ميكردو كشتم و شاهد جون دادنش بودم و خيلي نگران اينكه حالا چيكار كنم و لو نرم و بعد از اون خبر كشته شدن يه سري ادم ناشناس كه قراره به قتل برسن بهم رسيد و اوني كه من كشتم ناپديد شد كامل انگار يه نفر جسدو قايم كرد واسم بعدش يه اتوبوس توي همون محلمون اومد من رفتم داخل يه سري ادم زنده بغل جنازه هاي خوشگل و ارايش كرده نشسته بودن و خبر نداشتن بغلياشون كشته شدن و وقتي فهميدن من از خواب پريدم
ميشه تعبيرشو بهم بگيد ؟دختر مجرد هستم

سلام خواب دیدم که زن اولم بحثم شده که زن دومم که همه ماجرا میدید دو اسلحه آورد یکیشو داد به زن اولم و یکیش دست خودش بود که به طرفم گرفتند من که فکر میکردم شوخیه پیراهن و زیر پیراهنمو درآوردم ولی دوتا خانم هام سینه و شکمم رو رگبار کردن در حالیکه تیرهاشون تمام کرده بود از شصت گلوله‌۵۷ گلوله به سینه و شکمم خورده بود من یه نگاهی به شکمم سوراخ سوراخم کردم زن دومم گفت خانمها همیشه هوا همدیگه دارن و من افتادم مردم

سلام من خواب دیدم به همراه مادر و پدرم و خواهرم در ساختمان متروکه ای هستیم و ناگهان مردی را که صورتش را با یک پارچه سیاه پوشانده بود در یکی از اتاق ها دیدیم. مرد با چاقو حمله کرد گردن هممون رو با آن چاقو برید. تعبییر این خواب چیست؟

باسلام من خواب دیدم پولی که حق من است نزد مادرم است و مادرم قصد برگردان پول مرا ندارد واز ان پ‌ول دور از چشم من به خواهرم میدهد و زمانیکه اعتراض کردم و گفتم این پول حق من است و به ان نیاز دارم مادرم با خشم عجیبی به سمت من امد و میخواست با دستانش مرا خفه کند که من فرار کردم وبه پشت خانه مادرم رفتم که دیدم یک دشت وسیع و سرسبز و پر از پروانه در انجاست که تابه حال ندیده بودم بسیار ارام شده بودم کفش هایم دراوردم و شروع به دویدن در این دشت کردم ممنونم تعبیرش کنید

ضمن عرض سلاموخواب دیدم که دونفر که لباس سیاه پوشیده. بودن و خانم بودن و نقاب زده بودن میخوان منو بکشن من فرار میکردم ولی در یک صحنه یکیشون منو گرفت و یک دیگه چاقو رو چندین بار در شکمم فرو برد بعد اون خانمی که منو از پشت سر منو گرفته بود منو رها کرد و من که هنوز زنده بودم با چاقو چندین بار به سینه ام زد و و بعد هر هردو خانم با چاقو یکیشون چاقوشو در قلبم فرو برد و درآوردویکیشون به گلوم زدواز قلبم وگلوم خونوفوران زدودر حالی که میافتادم خانم ها نقابشون رو برداشتم و دیدم که زنم و خواهر زنم هستن ومن م

ادامه خوابم: و نشونه گرفت رو من، دو خاله دیگم با اسلحه وارد شدن، بعد دعوا کردن با هم درباره من، بعد همشون اسلحه ها رو بالا کشیدن تا شلیک کنن، من پناه گرفتم، و اونا همدیگرو کشتن.. بعد زنگ زدم پلیس، ولی بهم گفت دیوونه و قطع کرد، رفتم دم خونه، دیدم دزدایی که رفته بودن بمب ساعتی گذاشتن و بعد بیدار شدم.. تعبیرش چیه؟ چرا این خوابو با جزییات کامل یادم میاد؟ من دیشب داشتم درباره خلقت انسان فکر میکردم که این خوابو دیدم. خوابم خون نداشت.

سلام و درود
خواب عجیبی دیدم
خواب دیدم با کسی که اسحله داره درگیر شدم و بارهه سرش رو به دیوار کوبیدم در خواب دلیل این که سرش رو به دیوار می زدم ترس از کلتی که داشت بود تو خونه برادر و پسرم هم بودند اما متوجه اینکار من نبودند من بدن اون فرد رو از پنجر به پاسیو انداختم و از خانه داشتم خارج می شدم بخودم گفتم زنگ بزنم اروژانس تا بیاد اینو ببره و نمیره و بعد فرار کنم اما نمیشد شماره بگیرم و از خواب بیدار شدم
سپاس

ضمن عرض سلام خواب دیدم که دوتا خواهرهای زنم که پلیس هستن و چند خانم پلیس دیگه دنبالم هستند و من از کوچه پس کوچه ها از دستشان فرار میکردم در یکی از کوچه ها خواهر خانمم دیدم که هواش بهم نبود خواستم اونو بزنم و فرار کنم ناگهان خانمم از پشت حدود ده گلوله رو در کمرم خالی کرد که از شکمم دراومدن خواهر خانم و متوجه شد برگشت و اون یکی خواهر خانمم و چند خانم پلیس هم رسیدن و همزمان شرک به شلیک کردن و من رو زمین افتادم و در حال مردن بودم که خانمم که و خواهراش و اون زنهای پلیس اومدن بال سرم خانمم که دست به سینه و خیلی خوشگل بدنمو نگاه کرد و خواهرش یک تیر وسط پیشونیم زد و من مردم از جاهایی که تیر خورده بودم خون میومد

سلام
من سهیل هستم 16ساله … می خاستم ببینم این خوابی که دیدم تعبیر داره یا نه؟؟
من خواب دیدم که تو اپارتمانمون هیچکس نبود (همسایه ها نبودند و والدینم هم سر کار بودن)که یک خانوم اومد در خونمون و گفت که با مادرت کار دارم من هم گوشی مادرم رو گرفتم و در نهایت بعد از اینکه تموم شد اون خانوم رفت من وقتی که برگشتم در رو باز گذاشته بودم و موقع برگشت یک لحظه شک کردم که دزدی وارد خونمون شده
رفتم داخل خونه و در رو باز گذاشتم دور خونه با سرعت می دویدم و با دقت به اطرافم نگاه می کردم تا دزد رو ببینم
بعد از مدتی یک لحظه زیر میز کوچیکی که کاملا تاریک بود، دست یه آدم رو دیدم ، دستش رو محکم گرفتم و از جایی که مخفی شده بود بیرون کشیدم ، یک لحظه کنجکاو شدم و صورتش رو نگاه کردم و وقتی که به صورتش نگاه کردم چهره خودم رو دیدم اون به من حلمه کرد ولی من با دست خالی گلوی اون رو گرفتم و با گرفتن گلوش ، خشفش کردم و کشتمش ..
من جسد رو برداشتم و از خونه بیرون بردم و جایی ولش کردم
اومدم خونه و بعد از مدتی مادرم اومد تو … می خاستم ماجرا رو تعریف کنم که یه دفع زیر پتو حس یه دست دیدم که پشت مادرم بود، تو خواب یه حسی بهم می گفت که اون هم مادرمه مثل اتفاق خودم ، ماردم رو کنار زدم و دستش رو گرفتم تا بکشمش ولی از دستم لیز خورد و فرار کرد ،،
اونجا من عصبانی شدم که چرا فرار کرد و از خواب بیدار شدم…..
این هم بگم که من خیلی وقته که فیلم ترسناک ندیدم !!! پس این خواب بخاطر فیلم ترسناک نیست

سلام‌.وقت بخیر.خواب دیدم.پدرم بهم گفت شوهرعمم را کشته و بعدش خودش رو از طبقه سوم پرت کرد تا خودکشی کنه اما زنده موند و نمرد.خوشحال بود وقتی داشت این مسائل رو بیان میکرد.