تعبیر خواب جهیزیه (جهاز)

سلام خواب دیدم پسرخالم ک درواقعیت قراره ازدواج کنیم ازسربازی اومده منم لباس خوشگل میپوشم همه هستن توخونمون جلقه دست هم میکنیم بعدخالم وشوهرش وسایل جهیزیه میارن توخونمون ولی انگاری دست دومن.اجاق گازش کوچیکه ومنم به نامزدم میگم من اجاق بزرگ میخام اونم میگ باشه.

سلام من در دوران عقد هستم و دیشب خواب دیذم كه جهیزیه ای كه خریدم رو در خانه خودمان یعنی خانه پدرم می چینن و من از بابت اینكه همه سرسری و بدون دقت و سلیقه وسایلی كه بیشتر اونها رو كامل و شیك و جدید خریدم، می چینن، ناراحت و عصبانی هستم. لطفا و خواهشا تعبیرشو بهم بگید

و یه مورد دیگه فراموش کردم بنویسم در همون حین که وسایلای من چیده شده بود مهمان هم خونمون اومد و کل خانواده خودمم اومده بودن

سلام اگه میشه جواب بدید لطفا من مجردم خواب دیدم که با یه آقا پسر که نمی‌شناختم نامزد کردم و چند روز از نامزدی گذشته باهاشون رفتم خرید و برام جهاز خریده همه شیک و مارک همه خوشحال بودیم مادرشون خیلی خوشحال بود و منو بوسید و رفتن خونه یکی از اقوامشون

سلام

ببخشید ما یه پسر جوان است که همسایه ی طبقه ی بالای ما هم میشود من مدتی به این پسر علاقه مند شدم ولی گویا او نامزد داشته است

ولی من دیشب خواب دیدم که دختری که با ایشان نامزد هست جهیزیه اش را به خانه ی ان پسر که طبقه ی بالای ما است میاورد و من انقدری گریه میکنم که گویا بعد از چند سال که انها صاحب بچه میشوند همچنان در جای خودم باقی مانده ام و گریه میکنم

ممنون میشم اگه تعبیرش رو بهم بگین

سلام شبتون بخیر ، دیشب خواب دیدم بابام (فوت شده)اومده خونه و دوتا از داداشامم پیششن داداشم بهش میگفت پول روشویی و اون چیزایی که شکوندم رو حساب کن میدم بابام گفت شناسنامه معصومه(خالمه که فوت شده و زن اول بابام بوده) رو بهم بدین بعد زن داداش بزرگم که خاله ام مادرشوهرش میشه اونجا نشسته بود اومد تو سالن به من گفت انگار دارن دعوا میکنن گفتم نه شناسنامه خاله رو میخاد اونم گفت شناسنامه اش پیش ما تو دفترخونه اس برای یک زمینی اینو رفتم به بابام و داداشام گفتم بعد اومدم تو سالن ، همکارم که الان باهاش قهرم رو دیدم که تو سالن خونمون نشسته خواهر کوچیکمم پیشش بود هی میرفتم و میومدم دو دل بودم برای حرف زدن رقتم نشستم گفتم شوهرت باید تو رو تو پر قو بزاره یهوو ناراحت شد و بلند شد گفتم منظوری نداشتم اخه تو حساسی و رفتارت دخترونه اس مثل من نیس یهوو اروم شد نشست بعد رفتم تو اشپزخونه هی نگاش میکردم داشتم استکان اینا مشستم اومدم رو پله های سالنمون اون بالاتر از من وایساده بود بهش گفت همون همکارمون که عقد کرد شوهرش بیشتر بهش میومد اخه این دوتا جفت خوبین بعد دوتا انگشت اشاره و جفتی رو زدم بهم گفتم اینا مذهبین ولی همکلاسیمون اقاهه به دردش نمیخورد اون جلفه یهو همکارم گفتاین که با چندتا پسر موبور بود اخرش یکی رو تور کرد گفتم موبور نداشتیم فقط اونیکی همکلاسیمون که فقط سفید بعد اومدم نشستم ابجیم بهش گفت غیبت نکن نشستیم داداشام داشتن ظرف میبردن بعد ی کارتنش که بزدگ و سفید بود مال من بود جهازم بود به داداش کوچیکم گفت حواست باشه نشگنه گفت اصلا نمیبرم سنگینه خستم گفتم نبر تو خودمون میبریم تو میشکونی ، به دوستم گفتم اخه جهارم قدیمیه میترسم بشکنه ، بعد ی قندون پیشش بود بود گفتم اینم از جهازمه که داری توش چای میخوری اونم نگاه میکرد بعد یک لحظه نگاش کردم دیدم موهاشو زده بالا مثل گوجه ای جمع کرده سرتا پاش طلاس موهاش به ترتیب ی گیره های طلا کوچیکه بود دو دستش تک پوش طلا انگشتاش هر کدوم انگشتر بعد به خواهرم گفتم چه زشت طلا اویزدن کرده تو دلم گفتم بپرسم مجرده یا عقد کرده گفتم شاید زشت باشه پس بهش گفتم پسره چی شد عقد نکردین گفت نه به دردم نخورد

سلام من دیشب دو نوع خواب دیدم اینکه دارم ب مغازه ایی میرم که دو جفت ازش کفش خریدم ولی کفش تا ب تاس و رفتم ک عوضشون کنم کفشم سفید بود و صورتی و روش عکس ی ادم داشت بعد از اونجا نمیدونم چجوری وارد جایی میشم میرم تو استخر و شنا میکنم و از اونجا ب ادما ک اون هم شنا میکنن نگا میکنمو یک خوابم بود و بعد دوباره خواب دیدم که با دوستام جایی هستیم و در حال درست کردن جهاز هستیم ک انگاری جهاز مال منه لطفا تعبیرشو بگین ممنون میشم

سلام من مجردم خواب دیدم دوست پسرم یاهمون عشقم نامزدم شده یاازدواج کردیم ،همچے چیزایے بودبعدیه دخترغریبه دیدم که یکے ازفامیلااون بودمن بهش حس خوبے نداشتم هے باهاش حرف میزدمنم سعے میکردم دوست پسرم واون دختره تنهانباشه هے کنارشون بودم یه روسرے سفیدگلدارسرم بوداینویادمه بعدیکے ازدوستایه دوست پسرم هم بودمنم میشناسمش اخه تومجازے باهم هم گروهے بودیم ویکبارازنزدیڪ دیدمش ،منم بهش اون دخترغریبه پیشنهاددادم که مثلاقصدازدواج نداره ازاین حرفااونم گفت اره داره ودوست پسرمن شماره یاایدے مجازے اون دختره فامیلش دادبه دوستش یه چیزدیگ من خیلے راحت باهاش رفتارمیکردم وبه شوخے به پشته اون دوسته دوست پسرم باکف دست میزدم انگارنه انگارنامحرمه ،بعدیه جورے شددیدم کلے نفراومدن خونه نصفشون فامیلامن بودن شناختم بقیه نشناختم وجهیزیه منومیاوردن منم به خواهرام گفتم بچینیم اوناهم مشغول شدن کلے وسایل بودیه جورے دوباره شدخودموتواینه نگاه کردم یه لباس سنتے مجلسے افغانے قرمزباشال قرمزتنم بودخیلے قشنگ بود یه مردے ازم تعریف کردقیافش یادم نیست کے بودفقط یادمه گفت خیلے خوشگل شدم وچقدربهم میادچه تعبیرے داره؟

واقعا ممنونم ازتون همیشه پاسخ های شما درست است ممنونم