تعبیر خواب جمعیت مردم

سلام خواب دیدم با خانوادم و دوتا از خاله هام ک خونه ما بودن،همگی روی حیاط خونه بودیم من از دور دیدم یه دود سفید مانند از جایی بلندشد و این دود انگار از یه انفجار بود و دیدم تا چندصدمتر اونطرف تر دود بلند شد بعد یه بارون گرفت ک انگار یکم پوستم سوخت باخانوادم از رو حیاط رفتیم داخل خونه و من و دخترخاله هام صورتمون رو شستیم و باخودمون فک کردیم ک بارون اسیدیه و مامانم و خالم میگفتن ک صورتامون میسوزه( ی جاهم دعوت بودیم تو خواب خانواده ایشون رو میشناختیم درصورتی که تو بیداری کلا برام غریبه بودن ) ما با خالم حرکت کردیم سمت خونه ایشون ک تو راه دیدیم از راهی ک میریم همه جا دود بلند میشد ولی آتیشی نبود از جاده وسط دودا رد شدیم و رسیدیم به خونه اون اقا که یه دختر و یه پسر داشتن و بعد تموم شدن مهمونی برگشتیم خونمون یه جمعیت زیادی تو خیابون بود که صورتشون رو باگریم درست کرده بودن بعضیا شبیه دلقک و بعضیام نقاشی کشیده و بیشتر این جمعیت زن بودن و بدنشون نیمه لخت و لباس کوتاه همه پرچم دستشون بود و به یه سمتی میرفتن از وسط جمعیت ک رد شدیم جلوتر هم دود بود هم آتیش که یکی گفت اگه برین جلو اونجا ماشین و خودتون رو اتیش میزنن و از یه راه دیگه برگشتیم خونه قشنگ از خونه ما میشد دید که خونه های دور و خیابون پر از دود و اتیشه
تعبیر داره خوابم؟اگه داره چیه؟ ممنون میشم تعبیرش کنید ⁦❤️⁩

سلام وقت بخیر.
من خواب دیدم به همراه پدر بزرگ و مادربزرگم سوار ی ماشین هستیم و من درحال رانندگی بودم و یه ماشین پژو که یه راننده سن بالا و معتاد طوری داشت بصورت دنده عقب سپر به سپر ما حرکت میکرد و یجورایینمیتونستیم کاری کنیم همش مارو بطرز وحشتناکی تعقیب میکرد باما می ایستاد و باماحرکت میکرد از توی ماشین هم بهم زول میزد. تااینکه رسیدیم به خونه و ما پیاده شدیم رفتیم وسط کوچه و نمیدونم چرا ولی علی کریمی هم بود و باعث شد تا من باپلیس صحبت میکنم اون ایا بهمون نزدیک نشه بعد من سریع ب پلیس زنگ زدم ادرس دادم هرچند اپراتور پلیس خیلی طول داد تا متوجه ادرس شد چون اون اقا پیاده مارو هم تعقیب میکرد تااینکه رفتیم تو خونه و دیدیم این اقاو یک اقای دیگ همسایه مابودن و اومدن توی خونه ما خلاصه این دونفر ( نفردوم رو فراموش کردم چه شغل و نسبتی باماداشت ولی هیکلی و موهای فری داشت) مارو‌خیلی اذیت کردند توی خونه بعد ی مدت طولانی پلیس رسید و تواین مدت مادرم همش ب مازنگ میزد و نگران حال ما بود خلاصه ما به سرعت جمع کردیم ک بریم پایین و از این ساختمون فرار کنیم ک هر دوشون سرراه ما سبز شدن و مانع شدن ک اینجا من توی راه پله ها هر دوی اونها رو با پرت کردن گلدون روی پله به سمتشون کشتم و فرار کردیم خیلی خیلی کابوس وحشتناکی بود.

یه آقایی که خیلی هم برومند بودند با من همراه شدند و طی مسیر میله اینکه می خواهد بامن ازدواج کنند را مطرح کردند ولی من بخاطر شرم به حرفهای این آقا گوش نکردم ولی دو دلم خیلی خوشحال شدم در ادامه مسیر و اون خیابان شلوغ خاله ام و مادربزرگم رو دیدم که جفتشون حامله بودند و به یه چوب دستی تکیه کرده بودند هردوشون رو بغل کردم و بهشون تبریک گفتم .درضمن من در خواب لباس نارنجی رنگ پوشیده بودم ویک کوله به همراه داشتم.تعبیرش چی هست اگر ممنون میشم پاسخ بدید.

سلام من خواب دیدم که داشتم از شهرمون به روستامون می رفتم بخاطر اینکه عید نوروز بود وقتی که به روستامون رسیدم داشتم پیاده میرفتم اما خیابان ها پر از جمعیت بود پر از خوشحالی من داشتم میرفتم که یه آقایی که خیلی هم برومند بودند با من همراه شدند و طی مسیر میله اینکه می خواهد بامن ازدواج کنند را مطرح کردند ولی من بخاطر شرم به حرفهای این آقا گوش نکردم ولی دو دلم خیلی خوشحال شدم در ادامه مسیر و اون خیابان شلوغ خاله ام و مادربزرگم رو دیدم که جفتشون حامله بودند و به یه چوب دستی تکیه کرده بودند هردوشون رو بغل کردم و بهشون تبریک گفتم .درضمن من در خواب لباس نارنجی رنگ پوشیده بودم ویک کوله به همراه داشتم.تعبیرش چی هست اگر ممنون میشم پاسخ بدید.

با سلام و عرض خدمت شما من ۱۵ سال دارم پری شب خواب دیدم محله ی قدیمی مون هستیم اونجا خیلی شلوغ بود انگار بازار بود بعد به یک اپارتمان رفتم تا طبقه ی ۴ و ۵ رفتم بعد رفتم پایین رفتم کلاس زبان اونجا هم کلاسی هامو دیدم بهم توجه نکردن بعد معلم از دستم راضی نبود بعد نظافت چی بهم گفت چرا اینطوری چرا درس نمیخونی

(من خودم سال ۹۵ و ۹۷ اونجا بود در واقعیت) در کلاس زبان

خواب دیدم پارک محله وخیابان و کوچه ما خیلی شلوغ وپر از غریبه افغانیها بود و همه محل پرچم سیاه زده بودند و در خانه ما سفره پهن بود و خیلی شلوغ بود دادم گرفت زیادی بود

سلام خواب دیدم که یه تسبیح که دونه هاش درشت بود، دستم گرفته بودم و در خیابان راه می رفتم و ذکر می گفتم. ناگهان چند پسر سیاهپوش را در خیابان دیدم و پشت سر اونا جمعیت زیاد سبز پوش که همه مرد بودند دیدم.کمی ترسیدم و فکر میکردم که وسط این جمعیت نمیتونم به راهم که برخلاف حرکت جمعیت بود ادامه بدم و ذکرم رو بگم و به مقصد برسم. خیلی سعی میکردم به استرسم غلبه کنم و ذکر هم بگم.اومدم خونه پدر بزرگم و ذکرم رو سریع گفتم و تموم کنم.احساس رضایت میکردم

با سلام صبح ساعت 8 ( بدلیل احیاء شب های رمضان )خواب دیدم که بر بالای پشت بام خانه ای نیمه ساخت ( در حال ساخت و چند طبقه ) هستم و با صدای بلند مردم را صدا زدم تا با مردم از دست برادر بزرگم ( با هم مشگل داریم در واقغیت ) گلایه کنم و حقیقت ماجرا را بگم که جمعیت زیادی از مردم آمدند و به حرفم گوش می دادند که برادرم امد که نگذارد من حرف بزنم که با هم درگیر شدیم و من یکی دوبار هم فرار کردم از دست ایشون

سلام من خواب دیدم در محیطی مثل حرم هستم ولی ضریح و نمی بینم میخوام بیام بیرون جمعیت زیادی هست به کمک خواهرم بیرون میام ممنون میشم تعبیر شد بگین

سلام، خواب دیدم رو موبایلم ی سری پیام اومده بود، اول اهمیت ندادم بعد یهو دیدم پیاما عاشوراییه یا مثلا از امام حسین و یهو رفتم بخونم، گفتم شاید راهکار خاصی برا زندگی داره یا اینده نگری،،، ی قسمت دیگه از خواب تو خیابون بودم با ی جمعیت‌ خیلیییی زیاد برا عزاداری محرم هوا هم کاملا تاریک بود کسی بهم گفت چراغ قوه گوشیم رو روشن کنم،،، بعد به ی دختره گفتن باید نقشی بازی کنه و اول بره تو خونه لباسشو عوض کنه، دختره وارد ی خونه شد ازش پرسیدم خونه خودته گفت نه ولی بیا، بعد از ی پیرمرد کلید خونه رو‌گرفت، من خاستم وارد بشم شک داشتم یهو دو تا «عطسه» شنیدم، گفتم عطسه یعنی نرم، هرچند رفتم داخل ولی یهو فرار کردم، به محض خروج از خونه دیدم ی پیرمرد با تعدادی نون بربری تازه میره داخل، خیلی به موقع فرار کردم چون اون دختره رو هم بلایی سرش اورده بودن، به طرز عجیبی فرار میکردم،،،