بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی چه هنگامی است؟

یکی از روش‌های تاثیرگذاری بر دیگران، نوع صحبت کردن و ارتباط گرفتن ما با آن‌ها است. راستی، بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی چه هنگامی است؟

بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت

یکی از روش‌های تاثیرگذاری بر دیگران، نوع صحبت کردن و ارتباط گرفتن ما با آن‌ها است. راستی، بهترین زمان سخن گفتن و بهترین زمان سکوت و خاموشی چه هنگاهی است؟

بهترین راهکار برای فهمیدن پاسخ این پرسش، ابتدا فکر کردن در هر موقعیتی است که در آن قرار داریم یعنی ابتدا موقعیت‌مان را بسنجیم، به آن فکر کنیم و اگر نیاز بود حرف بزنیم.

خردمندان می‌دانند چه زمانی باید صحبت کنند و چه زمانی باید سکوت کنند؛ به طور مثال سعدی در حکایتی زیبا گفته است که تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد همچنین ضرب المثل زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد درباره سکوت در شرایط حساس است. اما آیا واقعا می‌دانیم کی باید حرف بزنیم؟ خیلی وقت‌ها صحبت می‌کنیم در حالی که سکوت ما باعث حفظ آرامش می‌شود. خیلی وقت‌ها زمانی که باید حرف بزنیم، سکوت می‌کنیم. در هر دو صورت، پشیمانی، فایده‌ای ندارد.

چه زمانی سکوت بهترین و بیشترین تاثیرگذاری را دارد؟

بیایید به این موضوع فکر کنیم: وقتی حرف نمی‌زنیم، یعنی در حال شنیدن هستیم. این شنیدن ممکن است شنیدن صداهای محیط، یا صدای فرد یا افرادی باشد که در حال صحبت با ما هستند. ما در سکوت، به درون خودمان تامل می‌کنیم و این تامل درونی، تاثیر شگرفی بر رفتار ما دارد چون به ما کمک می‌کند خودمان و روحیاتمان را بهتر بشناسیم. در سکوت، ما بر خودمان تمرکز داریم، نه بر دیگران و در این تمرکز، به نقاط ضعف و قوت خود پی می‌بریم.

سکوت در لحظاتی که خشمگین و عصبانی هستیم، بهترین راهکار است. هنگامی که عصبانی هستیم، احتمال زیادی وجود دارد تا ناخواسته یا عمدی، با حرف‌های خود دیگران را بیازاریم. کمتر حرف زدن، از بدگویی و گفتن جملات منفی، پیشگیری می‌کند.

می‌گویند هر شخصی که خوب بشنود، کمتر حرف می‌زند و دیرتر عصبانی می‌شود. وقتی بیشتر سکوت می‌کنیم از نگاه دیگران، فردی عاقل و باهوش به نظر می‌آییم. از سوی دیگر، کمتر حرف زدن و خودداری از صحبت کردن در شرایط خاص، نوعی تمرین خودکنترلی و خویشتن‌داری است که حفظ آرامش، تنها یکی از آثار مثبت آن است.

طرح جزیره ای با دهان بسته

سکوت چه زمانی مفید و چه زمانی مضر است؟

کلماتی که به کار می‌بریم بسیار مهم هستند و تاثیر ماندگاری دارند. یک ضرب‌المثل معروف هست که می‌گوید: «حرفت را قبل از گفتن در دهانت مزه‌مزه کن.» کلمات ما می‌توانند باعث ایجاد ارتباط یا از هم گسیختن ارتباط شوند. به همین ترتیب، سکوت ما هم اهمیت زیادی دارد. بهتر است در برابر خطر این که احمق به نظر بیاییم، سکوت کنیم تا اینکه چیزی بگوییم که اختلاف بی‌مورد ایجاد کند.

ساکت ماندن زمانی که باید صحبت کنیم اغلب در درون ما تعارض ایجاد می‌کند. سخن گفتن در زمانی که باید سکوت کنیم نیز چنین تاثیری دارد. ترس، عدم اعتماد به نفس و اضطراب می‌تواند باعث شود که در مواقعی که باید با جسارت حرف بزنیم، سکوت کنیم. ما باید در مواقعی که نیاز است از حقوق خودمان و دیگران دفاع کنیم، حرف بزنیم. در چنین مواقعی، سکوت ما بر بی‌عدالتی صحه می‌گذارد.

زمانی که ترس، ما را از حرف زدن بازمی‌دارد، دقیقا زمانی است که سکوت ما بیشتر مضر است، در چنین مواقعی باید حرف بزنیم و از صحبت کردن نهراسیم.

چه زمانی صحبت کردن مناسب است؟

سخن گفتن ما باید با ملایمت و احترام باشد یعنی درست همان‌طور که دوست داریم بقیه با ما صحبت کنند. باید نسبت به همه مردم مودب و مهربان باشیم، حقیقت را بیان کنیم و دروغ نگوییم.

وقتی صحبت می‌کنیم باید این نکات را در نظر داشته باشیم: آیا سخنان ما التیام‌بخش است یا آسیب‌زننده؟ آیا برای صدمه زدن صحبت می‌کنیم یا برای کمک کردن؟ هم حرف‌های ما، هم سکوت ما باید بر دیگران تاثیری مثبت داشته باشد.

چه زمانی صحبت کردن، عواقب بدی دارد؟

صحبت کردن درباره ویژگی‌های منفی افراد یا بدگویی از دیگران، از عواقب زیاده‌گویی است. به ما سفارش شده که از دیگران بدگویی نکنیم، از تهمت، شایعه‌پراکنی، فریب، بدی، انحراف، نزاع و دروغ دوری کنیم و همه این‌ها با سکوت کردن به دست می‌آید.

کلمات ما می‌توانند مانند ضربه شمشیر، تیز و برنده باشند، قلب دیگران را بشکنند، آبروی دیگران را ببرند و ما را فردی بی‌خرد جلوه دهند، بنابراین بهتر است مراقب صحبت کردنمان باشیم.

داستان سکوت چهار راهب

چهار راهب جوان تصمیم گرفتند برای چند روز در سکوت، مراقبه کنند. در اواخر عصر روز اول، باد به هوا برخاست، شمع شروع به سوسو زدن کرد و خاموش شد. راهب اول ناله کرد: «اوه، نه! شمع خاموش شد!» راهب دوم بلافاصله جواب داد: «هیس! مگر ما تصمیم نگرفتیم که صحبت نکنیم؟» راهب سوم ناله کرد: «چرا شما دو نفر سکوت را شکستید؟» راهب چهارم پوزخندی زد و با تمسخر گفت: «ها! من تنها کسی هستم که یک کلمه هم صحبت نکردم!»

هر راهب به دلیلی سکوت خود را شکست. راهب اول از دنیای مادی (شمع) پریشان شد و هوشیاری خود را از دست داد. راهب دوم بیشتر از عمل مراقبه، نگران قوانین بود. راهب سوم به خشم خود اجازه داد تا او را کنترل کند و راهب چهارم در نفس خود گرفتار شد.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید