۱۳ اصطلاح و ضرب المثل با نمک به همراه معنی و داستان

با مجموعه‌ای از ضرب المثل با نمک شامل ضرب المثل‌ها و اصطلاحاتی که در آن نمک بکار رفته همراه ما باشید. نمک گیر شدن، حرمت نان و نمک نگه داشتن، هر چه بگنند نمکش می‌زنند، نمک به زخم پاشیدن و … از انواع ضرب المثل با نمک هستند.

 

ضرب المثل بر اساس حروف الفبا

 

ضرب المثل با نمک

ضرب المثل‌ها گونه ای از بیان هستند که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس آن‌ها نهفته است. داستان‌هایی که باعث درک عمیق‌تر ما از موضوعی خاص می‌شوند. در واقع یک ضرب المثل از مصادیقی تشکیل شده که اشاره به محتوایی منحصر به فرد دارد. از جمله این مصادیق می‌توان به حضور حیوانات (شتر، موش، گاو و …)، نمک، اعضای بدن (چشم، دست و …) اشاره کرد.

در ادامه شما را با مجموعه‌ای از ضرب المثل با نمک آشنا خواهیم کرد.

 

انواع ضرب المثل با نمک

۱. نمک خوردن و نمکدان را شکستن

معنی:

  • این ضرب المثل برای افرادی که قدرشناس نبوده به کار می‌رود
  • در نکوهش خیانت به افرادی که در حق آدم خوبی کرده اند.
  • یعنی اگر کسی به تو لطفی کرد آن را نادیده نگیر.
  • فراموش کردن خوبی‌ها و نیکی‌های دیگران

معادل انگلیسی:

Don’t bite the hand that feeds you

 

۲. هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک

معنی: به طور کلی در گذشته از نمک برای جلوگیری از فساد مواد غذایی استفاده می‌شد. مفهوم این ضرب المثل به این صورت است که برای جلوگیری از فاسد شدن به همه چیز نمک می‌زنند وای به آن روزی که خود نمک دچار خرابی و فساد گردد.

یعنی کار از کار گذشته و اصلاح کننده مشکلات اینبار خود دچار مشکل می‌شود. گاهی افراد یا چیزهایی که در زندگی به آنها اطمینان و یقین داریم، عملی برخلاف انتظار ما انجام می‌دهند که در نتیجه نارضایتی ما را در پی دارد. در این مواقع این ضرب المثل را به کار می برند.

 

۳. نمک پرورده بودن

معنی: این ضرب المثل برای افرادی به کار می رود که از نان و نمک دیگری خورده و با خرج دیگری پرورش یافته باشد و به اصطلاح مدیون کسی باشد.

فرهنگ عمید

کسی که نان و نمک دیگری را خورده و با خرج او پرورش یافته باشد.

 

۴. نمک گیر شدن

معنی:

  • کنایه از هم غذا شدن و خوردن نان و نمک کسی می باشد که باعث می شود مدیون او شده و حرمتش را نگه داریم.
  • مورد لطف کسی قرار گرفتن و در نتیجه قدردان وی بودن.

داستان: ضرب المثل اشاره به داستان یعقوب لیث و گروه عیاران دارد. این گروه زمانی برای دزدی از ثروتمندان راهی خانه یکی از متمولین شدند. یعقوب در این زمان برای امتحان کردن جواهرات سنگ سفیدی را بر دهان گذاشت ولی ناگهان متوجه شد که این سنگ، سنگ نمک است.

به دلیل مرام و اعتقاد به نمک گیر شدن در خانه فرد متمول از دزدی صرف نظر کرد و دست خالی برگشت. پس از این ماجرا فرد ثروتمند متوجه دزدی شد و دریافت که هیچ پولی از خانه او خارج نشده است با پیگیری فراوان و دیدار با یعقوب متوجه تمامی حقیقت ماجرا شد. بعدها یعقوب لیث فرمانده سپاه این شخص شد و در نهایت حکومت صفاریان را پایه نهاد.

 

۵. نمک به حرام

معنی:

  • ناسپاس و قدرنشناس
  • بی‌وفا و خائن
  • سرکش و نافرمان نسبت به ولی نعمت خود.
  • نمک نشناس و بی‌چشم رو

 

۶. نمک به زخم پاشیدن

معنی:

  • غم و اندوه کسی را بیشتر کردن یا خاطره آن را زنده کردن.
  • حرفی یا کاری که باعث ناراحتی بیشتر فرد گردد.

حقیقت: از نقطه نظر علمی نمک‌ در واقع بلوری است که یون‌های سدیم و کلر تشکیل می‌شود. این یون‌ها به شدت در تحریک اعصاب موثرند و اگر به محل زخم پاشیده شوند درد شدیدی را ایجاد خواهند کرد. بنابراین نمک نه تنها کمکی به درمان نکرده بلکه درد را نیز تشدید می‌کند.

 

۷. نه به آن شوری شور نه به این بی نمکی

معنی:

  • گذشتن از حد اعتدال
  • جایز نبودن افراط و تفریط

داستان:

در کتاب چنته درویش اینطور آمده است که درسال ۱۲۶۰ خورشیدی عبدالوهاب خان آصف الدوله حاکم خراسان بود و بی اندازه به مردم سخت می گرفت. در همان ایام شیخ الرئیس قاجار که از شعرا و دانشمندان بود، از زبان مردم خراسان رباعی زیر را سرود و بعنوان شکایت به تهران فرستاد.

نایب السلطنه برگو به شه پاک سرشت
که یکی ز اهل خراسان به من این بیت نوشت

آصف و ملک خراسان به تو ارزانی باد
ما ره عشق گرفتم چه مسجد چه کنشت

چون به عرض شاه رسید همان دم آصف الدوله معزول و به جای او محمود خان فرمانفرما منصوب گردید و او هم بی اندازه نرمی و سستی نشان داد که باز مردم ناراضی شدند. لذا رندی درباره او این بیت را سرود که به صورت ضرب المثل در آمد:

شه فرستاده به ما حاکم فلفل نمکی
نه به آن شوری شور و نه به این بی نمکی

 

ضرب المثل با نمک
آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک

 

۸. آشپز که دو تا شد غذا یا شور میشه یا بی نمک

معنی:

  • کنایه از عدم مدیریت درست کارها توسط چندین ناشی است!
  • درست از آب درنیامدن کاری که دو نفر مسئول آن باشند.
  • دخالت ناشیانه و بیجای چند نفر در انجام کاری.
  • رسیدن به نتیجه‌ای نامطلوب به واسطه یک کار گروهی نامنظم و فاقد اطلاعات کافی.

معادل انگلیسی:

too many cooks spoil the broth

 

۹. بشکند این دست که نمک ندارد

معنی:

  • نتیجه عکس گرفتن از خوبی به دیگران.
  • بی‌توجهی یا پاسخ بدی دیدن در عوض خوبی و دلسوزی کردن برای دیگران.
  • دیده نشدن سود و منفعتی که فرد برای دیگران دارد.

داستان:

گفته اند که در گذشته مسافرانی که از شهرهایشان برای میهمانی یا هرکار دیگری به شهر دیگری مسافرت می کردند، نمک شهر خود را نیز به همراه خود برای میزبان می بردند.

علتش می تواند فایده نمک هر شهری باشد یا هر فایده ای که خودشان مد نظر داشتند. اما وقتی مسافری از شهرش نمک نمی برد می گفتند دست او نمک ندارد حتی اگر چیز دیگری هم با خودش برده بود. در واقع این نمک را به عنوان نماد خوب و نیکویی می‌دانستند. و نمک در دست نداشتن گویا کار خوبی نبود!

 

۱۰. حرمت نان و نمک را نگه داشتن

این ضرب المثل مشابه دو ضرب المثل «نمک پرورده بودن» یا «نمک گیر شدن» بوده و به همان معنی است.

 

۱۱. هولی نمکی سرش آمده

معنی:

  • شروع کردن کاری با شتابزدگی و بی‌سرانجام آن را رها کردن.
  • پرانرژی بودن در ابتدای انجام کاری اما در نهایت دست کشیدن از آن به خاطر خستگی.

داستان:

روزی یک هولی را می‌بردند نمک بارش کنند، در موقع رفتن پرسیدند هولی کجا می‌روی؟ با شادی گفت: “نمک، نمک، نمک”. ‏چون نمک بارش کردند و برگشت، بارش سنگین بود و رنج می‌برد، پرسیدند: “هولی از کجا می‌آیی؟” با بیچارگی و بدبختی ‏گفت: “ن..م…ک، ن…م…ک، ن…م…ک”.‏

 

۱۲. آنقدر شور بود که خان هم فهمید

معنی: به ستوه آمدن صبورترین آدم‌ها بر اثر تکرار اشتباهات کسی.

داستان: روزگاری خانی زورگو در منطقه‌ای حکومت می‌کرد. این خان آشپزی داشت که به دلیل زورگویی، اهمیت به پخت و پز نمی‌داد و غذا را هر طور که بود درست می‌کرد. خان اعتراضی به این قضیه نداشت ولی اطرافیان این موضوع را فهمیده بودند. از ترس خان هیچکس جرات هیچ اعتراضی نداشت. روزی سنگ نمک کامل در غذا افتاد ولی بازهم آشپز تلاشی برای درآوردن نمک نکرد. این بار خان پس از خوردن دو سه لقمه به آشپز گفت فکر نمی‌کنی کمی شور شده است؟

آشپز تکذیب کرد. اطرافیان که برای اولین بار اعتراض خان را دیده بودند از جواب آشپز عصبانی شدند و یکی از آنها فریاد کشید:«خجالت بکش! این غذا آنقدر شور شده که خان هم فهمید.»

خان گفت:«یعنی غذا همیشه بد بوده و من نفهمیدم؟؟»

یکی دیگر گفت:«بله قربان!!»

خان که اصلا تحمل حرف های توهین آمیز دیگران را نداشت چوبی برداشت و به جان اطرافیانش افتاد و آنهارا از خانه اش بیرون کرد و گفت :« به من میگویید نفهم؟»
بعد به آشپز گفت:«دیگر به این ها غذا نده.»
و نشست و بقیه غذا را تا ته خورد.
از آن به بعد هنگامی که کسی در انجام کار های نادرست و استفاده نابه جا از موقعیت ها زیاده روی کند ، تا جایی که ساکت ترین آدم ها را هم به اعتراض در آورد از این ضرب المثل استفاده میکنند.

 

۱۳. اصطلاح و شعر نمک در نمکدان شوری ندارد

نمک در نمکدان شوری ندارد
دل من طاقت دوری ندارد

از اینکه با مجموع ضرب المثل با نمک همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. آیا ضرب المثل دیگری می‌شناسید که در آن نمک بکار رفته باشد؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید