آرایه کنایه در شعر و ادب فارسی با مثال های کاربردی

آرایه کنایه یکی از آرایه های ادبی معنایی است که دو معنی دور و نزدیک دارد و معنی دور آن مد نظر گوینده یا نویسنده است. بین معنای نزدیک و معنای دور کنایه ارتباطی معنایی و منطقی وجود دارد. با مثال های آرایه کنایه در شعر و ادبیات فارسی و زبان روزمره آشنا شوید.

آرایه کنایه

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – زبان و ادب فارسی، دریایی بی کران از زیبایی است و برای این زیبایی‌ها تکنیک‌ها و آرایه های بسیاری استفاده می‌شود که به آن عمق می‌بخشد. یکی از این آرایه های ادبی، آرایه کنایه است. این بسیار جالب است که در شرایط مختلف چیزی بگوییم یا بشنویم، اما منظورمان چیز دیگری باشد که ارتباطی معنایی با آن گفته دارد. در این مطلب می‌خواهیم ببینیم آرایه کنایه یعنی چه و مثال های آن را در شعر و ادبیات فارسی بررسی کنیم. با آموزش آرایه کنایه به راحتی آب خوردن با ما همراه باشید.

 

آرایه کنایه چیست با مثال

واژه «کنایه» در لغت نامه، واژه ای مقابل صراحت و روشنی است. یعنی پوشیده و در لفافه سخن گفتن. واژه هایی مثل (طعنه، گوشه، سخن پهلودار) با آن هم معنی هستند. 

حتما با افرادی که در زندگی روزمره، مدام طعنه و کنایه می‌زنند مواجه شده‌اید. باید بگویم اگرچه این افراد استفاده‌ای ناخوشایند از قابلیت‌های زبان فارسی می‌کنند و حرص همه را در می‌اورند، اما مغزشان خوب کار می‌کند و به زبان تسلط کافی دارند!

و اما در شعر و ادبیات… آرایه کنایه در ادبیات باعث تاثیر گذاری بیشتر، ایجاد تصویر و عمق بخشیدن به معنا می‌شود. «آرایه کنایه» یعنی جمله یا عبارتی که دارای دو معنی دور و نزدیک باشد. و منظور گوینده معنی دور آن باشد. معنی نزدیک در کنایه همان مفهومی است که در ظاهر جمله دیده می شود، اما مقصود اصلی گوینده، معنی دور است.

**نکته قابل توجه در آرایه کنایه، این است که معنی نزدیک آن هم «امکان پذیر» است، اگر چه منظور گوینده، بهیچوجه آن معنی نیست.

تفاوت کنایه با آرایه استعاره و آرایه مجاز هم در همین نکته است. در استعاره هم ما با دو معنای دور و نزدیک سر و کار داریم که معنای دور منظور است اما معنای نزدیک امکان پذیر نیست. مثلا وقتی به آدم قدبلند می‌گوییم سرو، مسلما او نمی‌تواند درخت سرو هم باشد! در مجاز نیز معنی نزدیک امکانپذیر نیست؛ مثلا وقتی می‌گوییم کشور ایران از این اتفاق خوشحال است منظورمان مردم کشور ایران است و خود کشور ایران به معنای جغرافیایی آن، امکان خوشحال بودن ندارد!

به چند مثال جالب از کنایه توجه کنید.

 

مثال آرایه کنایه

  • هنوز از دهن بوی شير آيدش

خب معنی نزدیک این عبارت این است که از دهن شخصی هنوز بوی شیر می‌اید. می‌دانیم که نوزادان و بچه های خیلی کوچک شیر مادر می‌خورند و مسلما دهنشان بوی شیر می‌دهد. پس وقتی می‌خواهیم کوچک و بچه بودن، خامی و بی تجربگی و یا ناتوان بودن را به کسی نسبت بدهیم، به جای اینکه مستقیم بگوییم شما هنوز بی تجربه ای یا توان کافی نداری، با کنایه می‌گوییم هنوز دهنت بوی شیر میدهد! اینطوری تاثیرگذاری بیشتری دارد. نه؟ 

  • گوشه چشم نازک کردن

وقتی کسی متکبرانه رفتار می‌کند و به اصطلاح، خودش را می‌گیرد، در قیافه او هم اصولا تغییراتی رخ می‌دهد. مثلا ابروها را بالا می‌دهد و گوشه ی چشمش را نازک می‌کند! پس معنی دور «گوشه چشم نازک کردن» رفتار متکبرانه است. اما معنی نزدیک آن هم امکانپذیر است اگر چه هر رفتار متکبرانه ای لزوما با گوشه چشم نازک کردن همراه نیست.

تصور کنید کسی نشسته و مقداری آب را در هاون یا اصلا آسیاب برقی ریخته و می‌کوبد یا میکس می‌کند! ای بابا چه کار بیهوده ای! آب مگر سفت است که کوبیدن داشته باشد! پس معنای دور آن یعنی «کار بیهوده انجام دادن» اما می‌بینیم که معنای نزدیک آن هم «امکان پذیر و شدنی» است، اگر چه هیچ آدم عاقلی آب در هاون نمی‌کوبد.

 

آب در هاون کوبیدن مثال آرایه کنایه
آب در هاون کوبیدن مثال آرایه کنایه

 

  • فلانی ریش سفید است

خب کسی که ریش هایش سفید است دیگر سن و سالی از او گذشته و کلی تجربه در زندگی کسب کرده و البته احترامش هم واجب است. بگذریم که امروزه جوان ها هم از شدت سختی و فشار زندگی کم و بیش ریش و مویشان دارد سفید می‌شود! از طرفی ممکن است یک آدم پیر و با تجربه هم در فامیل پیدا بشود که ریش نداشته باشد اما خب اگر داشت حتما دیگر سفید بود! پس ریش سفید بودن کنایه از سن وسال بالا و تجربه زیاد داشتن است. 

 

مثال های دیگر از کنایه

  • كه رهام را جام باده است جفت. (شاهنامه): با جام باده جفت بودن: کنایه از عیاش و خوشگذران بودن
  •  سنگ را بر سبو زدن: کنایه از آزمایش و امتحان کردن، کاری را بی محابا انجام دادن (مثل دل به دریا زدن)
  •  به تنگ آمدن : کنایه از خسته شدن و به ستوه آمدن  
  • کمر بستن [= کمربند بستن]: کنایه از آماده ی کاری شدن (در گذشته قبل از انجام کار یا جنگیدن کمربند می‌بستند یا کمربندشان را محکم می‌کردند.)
  • شكم را صابون زدن: کنایه از به خود وعده خوش دادن.
  • دل گرفته بودن و دلتنگ بودن: کنایه ازغمگین بودن
  • دل تنگ کسی شدن: کنایه از اندوهگین بودن از دوری کسی
  • فلانی آب ازدستش نمی چکد: کنایه از خسیس بودن فرد
  •  فلانی درِ خانه اش همیشه باز است: کنایه از مهمان نواز بودن آن شخص
  • زبان در كشيدن:‌کنایه از ساکت شدن
  • دست روي دست گذاشتن: کنایه از کاری انجام ندادن
  • نخود توی دهانش خیس نمی‌خورد: کنایه از شخصی که راز نگه دار نیست و خیلی زود اسرار را فاش می کند.

 

تفاوت کنایه با ضرب المثل چیست ؟

ضرب المثل‌ها ریشه داستانی دارند و در میان عموم مردم رایج هستند و معمولاً یک معنی مستقیم و واضح دارند (اگرچه معنی کنایی آن‌ها مد نظر باشد). مثال: قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود.
اما کنایه ها کمتر ریشه ی داستانی دارند و معمولاً معنی مستقیمی ندارند و شخص از بیان آن منظوری غیر از معنی مستقیم آن دارد. 

پس می‌توان گفت بسیاری از ضرب المثل‌ها کنایه هستند با ریشه ای داستانی.(مثل دسته گل به آب دادن که کنایه از خرابکاری کردن است و ریشه در داستانی دارد.)  اما بسیاری از کنایه ها ریشه داستانی ندارند و ضرب المثل نیستند.

 

سخن آخر

حالا که با آرایه کنایه و پیچیدگی‌های ان آشنا شدید، از امروز به کنایه های رایج در زبان روزمره و ادبیات بیشتر توجه کنید و از فکر کردن به ارتباط معنای نزدیک و دور آن و کاربرد و تاثیر آن بیشتر لذت ببرید. شما هم برای ما مثال های بیشتری از کنایه ها در بخش نظرات پایین همین صفحه بنویسید و مطلب ما را با مثال‌های خود کامل‌تر کنید.

شما می‌توانید آموزش آرایه تمثیل و آرایه تلمیح را نیز در ستاره بخوانید.  مطلب تشبیه در ادبیات؛ انواع تشبیه به همراه مثال را نیز در ستاره ببینید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • رضـا بلـدی

    باسلام و خداقوت بر نگارنده ی محترم
    مطالب شما در باب کنایه بسیار عالی و یاریگر نوآموزان می باشد،اما در بخش فرق کنایه با استعاره،بهتر بود که گفته می شد ؛استعاره در«واژه»و کنایه در «ساختار کلام»روی می دهد،چون همیشه هم معنای نزدیک کنایه امکان پذیر نیست؛مثلاً :”بازار شکستن” کنایه از بی رونق کردن است و عملاً معنای نزدیک بازار شکستن امکان پذیر نیست.

نظر خود را بنویسید