«خوب جهان را ببین»، درس دوم فارسی هشتم است که در این مطلب، معنی کلمات و آرایههای ادبی آن را گردآوری کردهایم.
معنی کلمات و آرایههای ادبی درس خوب جهان را ببین
اگر اندیشه ات را به کارگیری تا بتوانی به راز آفرینش پی ببری، دلایلی روشن به تو خواهند گفت که آفرینندهٔ مورچه کوچک، همان آفریدگار درخت بزرگ خرماست. از شگفتی های آفرینش خالق بی همتا، اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفاشان است. روشنی روز، که همه چیز را می گشاید، چشمانشان را می بندد؛ زیرا خفاش از حرکت در نور درخشان ناتوان است و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند؛ پس او در روز، پلک ها را بر سیاهی دیده ها می اندازد و شب را چونان چراغی بر می گزیند تا در پرتو تاریکی آن، روزی خود را جست و جو کند.
پروردگار، بالهایی برای پرواز آنها آفرید، این بالها همانند لاله های گوش اند؛ بی پر و بدون رگهای اصلی، اما تو جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی، میبینی.
معنی کلمات:
- حکیمانه: مانند حکیم، چون حکیمان
- سیاهی: تاریکی
- سیاهی دیده ها: مردمک چشم
- می اندازد: می بندد
نکات دستوری و ادبی:
- آرایه تشبیه ⇐ شب: مشبه / چراغی: مشبه به / چونان: ادات تشبیه / تا در پرتو تاریکی آن: وجه شبه
- این بال ها: گروه اسمی، بال هسته با وابسته پیشین و وابسته پسین
- آرایه تشبیه ⇐ مشبه: بال / ادات تشبیه: همانند / مشبه به: لاله های گوش / وجه شبه: بی پر و بدون رگ های اصلی
∼✂∼✂∼✂∼
بال هایی که نه آن قدر نازک هستند که در هم بشکنند و نه چندان محکم که سنگینی کنند. در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیدهاند، پرواز میکنند. فرزندان از مادرانشان جدا نمیشوند تا آن هنگام که اندامشان نیرومند شود و بالها، قدرت پرواز کردن پیدا کند و بدانند که راه زندگی کردن کدام است.
اکنون، اگر میخواهی، در مورد شگفتی آفرینش ملخ، سخن بگو که خدا برای او دو چشم سرخ و دو حدقه، چونان ماه تابان آفرید، و به او گوش پنهان، و دهانی متناسب اندامش بخشید. ملخ حواسی نیرومند و دو دندان پیشین دارد که گیاهان را میچیند و دو پای داس مانند که اشیا را بر میدارد. کشاورزان از ملخها میترسند و قدرت دفع آنها را ندارند؛ حتی اگر همه متحد شوند، ملخها، نیرومندانه وارد کشتزار میشوند و آنچه میل دارند، میخورند؛ در حالی که تمام اندامشان، به اندازه یک انگشت باریک نیست.
معنی کلمات:
- متناسب: مناسب
- حواسی: حس
- پیشین: جلویی
- دفع: از بین بردن
- متحد: هماهنگ
- میل دارند: تمایل دارند
- اندامشان: بدن و هیکل و جثه
نکات دستوری و ادبی:
- میبینی: مضارع اخباری
- تضاد: نازک و محکم
- سنگینی: صفت نسبی
- چسبیده اند: ماضی نقلی، سوم شخص جمع
- اندامشان: هیکل، جثه
- بدانند: مضارع التزامی
- بگو: فعل امر
گروه اسمی: دو چشم سرخ و دو حدقه (چشم: هسته / دو: صفت شمارشی وابسته پیشین / سرخ: صفت بیانی، وابسته پسین / حدقه: هسته دوم با وابسته پیشین دو)
آرایه تشبیه ⇐ دو چشم سرخ: مشبه / ماه: مشبه به / تابان: وجه شبه / چونان: ادات تشبیه / یرومندانه: صفت نسبی / کشتزار: مشتق
∼✂∼✂∼✂∼
به مورچه و کوچکی جثه آن بنگر که چگونه عظمت خلقت او با چشم و اندیشه انسان درک نمیشود. نگاه کن چگونه روی زمین راه میرود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش میکند. او دانهها را به لانه خود میبرد و در جایگاه ویژه، نگه میدارد و در فصل گرما برای خوراک زمستان میکوشد. اگر اندیشه کنی، از آفرینش مورچه دچار شگفتی خواهی شد!
از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش طاووس است که خداوند آن را در استوارترین شکل بیافرید؛ با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته شده و دم کشیده اش که آن را چونان چتری گشوده است که طاووس آن را بر سر خود سایبان می سازد.
معنی کلمات:
- بنگر: نگاه کن
- عظمت: بزرگی
- روزی: آذوقه و غذا
- می کوشد: تلاش می کند
- اندیشه کنی: فکر کنی
- انباشته شده: جمع شده
نکات دستوری و ادبی:
- مراعات النظیر: مراعات النظیر بین چشم و اندیشه انسان
- جایگاه: مشتق
- اگر: حرف شرط
- خواهی شد: فعل مستقبل
- شگفت انگیزترین: صفت عالی
- گروه اسمی: شگفت انگیز ترین پرندگان (هسته: پرنده / شگفت انگیزترین: وابسته پیشین / ان: وابسته پسین، علامت جمع)
- استوارترین: صفت عالی
- گروه اسمی: استوارترین شکل (استوارترین: وابسته پیشین / شکل: هسته)
- بیافرید: مضارع التزامی
∼✂∼✂∼✂∼
گویی بادبان کشتی است که ناخدا آن را برافراشته است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روییدنی های زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: «دسته گلی است که از شکوفه های رنگارنگ گل های بهاری فراهم آمده است»، و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند سازی، چون پارچه های زیبای پر نقش و نگار است. پرهای طاووس، چونان برگ خزان دیده، می ریزد و دوباره می روید تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را بازیابد. اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظه ای به سرخی گل و لحظه ای دیگر به سبزی و گاه به زردی زر ناب، جلوه می کند.
معنی کلمات:
- دیگر بار: بار دیگر
- جلوه میکند: نشان میدهد
- روییدنیها: چیزهایی که از زمین میروید
نکات دستوری و ادبی:
- آرایه تشبیه ⇐ دم: مشبه / چتری: مشبه به / گشوده: وجه شبه / چونان: ادات تشبیه
- سایبان: مشتق
- آرایه تشبیه ⇐ دم: مشبه / بادبان کشتی: مشبه به / بر افراشته: وجه شبه / گویی: ادات تشبیه
- آرایه تشبیه ⇐ رنگ های پرهای طاووس: مشبه / روییدنی های زمین: مشبه به / رنگارنگ گل های بهاری: وجه شبه
- روییدنی ها: صفت لیاقت
- آرایه تشبیه ⇐ پرهای طاووس: مشبه / دسته گل: مشبه به / برگ خزان: مشبه به / چونان: ادات تشبیه / می ریزد و دوباره می روید: وجه شبه
- پوشیدنی: صفت لیاقت
- دیده: صفت مفعولی
- دیگر بار: ترکیب اضافی مغلوب
- باز یابد: فعل پیشوندی
- آرایه تشبیه ⇐ پرهای تشبیه: مشبه / سرخی گل: مشبه به / سبزی و زردی زرناب: وجه شبه
- سبزی و زردی: صفت نسبی
∼✂∼✂∼✂∼
بر فراز گردن طاووس، به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده است. در اطراف گردنش، گویا چادری سیاه افکنده، پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته که در کنار شکاف، گوشش جلوه خاصی دارد. کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد.
معنی کلمات:
- فراز: بالا
- یال: موی گردن اسب
- پنداری: گمان می کنی
- جلوه خاص: نمایش خاص
نکات دستوری و ادبی:
آرایه تشبیه ⇐ گردن طاووس: مشبه / چادری: مشبه به / گویا: ادات تشبیه / سیاه رنگ: وجه شبه
کمتر: صفت تفضیلی
نهج البلاغه:
نهج البلاغه مجموعه نامه ها و خطبه ها و جملات قصار حضرت علی (ع) که سید رضی (ره) از علمای شیعه آن را گردآوری کرده است. کلمه نهج البلاغه ترکیب شده است از:
«نهج» به معنی شیوه و راه و روش
«بلاغه» به معنی روان سخن گفتن است