تفسیر و تعبیر خواب شیر چیست؟

سلام من خواب دیدم در جاده باغ خودمون شیری دنبالمون میکنه حتی میخاد چنگمونم بزنه اما مادرم از من و برادرم محافظت میکنه و من یکبار که َیر میخواد چنگم بزنه جاخالی میدم بعد مامانمم زخمی شده و میگه : ببینین با اینکه زخمی شدم دارم ازتون محافظت میکنم فکر کنم تونستیم فرار کنیم این تعبیرش چیه

سلام وقت‌تان بخیر. ممنون از سایت خوب‌تان.
دیشب خواب دیدم روبروی درب نرده‌ای یک خانه‌ای وسیع به شکل عمارت باکلاس و شیک (به‌نظر می‌رسید آن عمارت در جایگاه خوبی از شهر قرار داشت) ایستاده بودم. در محوطه آن خانه (حیاط) یک شیر نر (به‌ نظرم پیر بود)‌ به رنگ شیری مایل به قهوه‌ای روشن وجود داشت و من هم از بیرون خانه از لای نرده‌ها او را می‌دیدم اما گویا از او نمی‌ترسیدم؛ از دیدن چهره او جا خوردم اما ترسی از او نداشتم. پس از اندکی یک نفر درب نرده‌ای را که به صورت ریلی باز می‌شد از سمت راست به چپ باز کرد و شیر که در فاصله هفت هشت متری من قرار داشت به سمت من دوید. من در جای خودم ایستاده بود. ابتدا فکر کردم شیر می‌خواهد من را بغل کند اما ناگهان مچ دست راستم را گاز گرفت (یواش گاز گرفت) اما دستم درد نگرفت و بعد دستم را رها کرد. سپس باهم بازی کردیم.! بعد از آن دوسه شیر نر هم در اطراف درب دیده می‌شدند اما سرشان در کار خودشان بود. دیگر چیزی یادم نمی‌آید و خوابم عوض شد. ممنون میشوم خوابم را تعبیر کنید.

سلام خسته نباشید
من یک بار توی خواب دیدم یک شیر نر سفید که فقط چشم داشت بالای سرم، کنار تختم ایستاده بود و درحال تماشا کردن‌ من بود. بعد از این لحظه، من توی خواب انگار خوابم برد و دیدم که یک شیر نر قهوه ای بچه‌ای‌ زاییده، که اون بچه‌هه در واقع دایناسوره، و این شیر نر هی بچه می زایید ولی اینبار مثلا بچه اش یک گربه ی سیاه و بنفش‌ بود و می داد اون دایناسوره که انگار داخل یک پوشش شبیه رحم بود، بخوره.
بعل از مدتی، انگار اون شیره و دایناسوره توی خطر افتادن؛ و من و چند نفر دیگه داشتیم با سی دی پاسور بازی می کردیم که ببینیم در کی برنده میشه؛ ایده ی همون فرد رو برای نجات شیر انجام بدیم.

سلام ممنون میشم خواب منم تعبیر کنید
خواب دیدم طبقه بالا خونه خواهر همسرم بودیم طبقه پایینم خونه مادر همسرم بود همه پایین بودن من و خواهر کوچیک همسرم و خواهر کوچیک خودم بالا بودیم تو خواب من اونجا به کویر تبدیل شده بود ودوتا شیر نر که یکیشون خیلی بزرگ بود افتاده بود دنبال اونیکی ماهم میخواستیم فرار کنیم بریم پایین که شیر بزرگه شیری که یکم ازاون کوچیک تر بود و گرفت وداشت فرار میکرد ماهم از فرصت استفاده کردیم فرار کردیم من انقد ترسیده بودم که پله ها که داشتم میرفتم پایین لیز خوردم ولی چیزیم نشد زود پاشدم وبه همه گفتم که طبقه بالا کویر شده و دوتا نر وحشی بالا هستن و بهم حمله میکنن