امین حیایی: خیلی‌ها به من می‌گویند با شریفی‌نیا کار نکن!

امین حیایی متولد ۱۹ خرداد ۱۳۴۹ در تهران، بازیگر و خواننده سینما و تلویزیون است. امین حیایی گفته خیلی‌ها به من می‌گویند با شریفی‌نیا کار نکن!

امین حیایی - عکس امین حیایی - بازیگران - چهره ها

امین حیایی بازیگر سینما وتلویزیون در گفت‌وگو با فریدون جیرانی صحبت‌های جالبی را در مورد همکاری‌اش با مسعود ده‌نمکی و محمدرضا شریفی‌نیا مطرح کرده است. حیایی می‌گوید خیلی از افراد به او پیشنهاد می‌کنند که دیگر با محمدرضا شریفی نیا همکاری نکن، چون او دیگر وجهه گذشته را ندارد. او همچنین به جزئیاتی از فیلم «اخراجی‌ها» اشاره می‌کند و می‌گوید گریم، طراحی لباس و حتی نام «بیژن مرتضوی» به پیشنهاد خودش بوده و با تغییر در فیلمنامه اولیه، بخشی از دیالوگ‌های این فیلم به صورت بداهه اجرا شد.

در ادامه بخش‌هایی از گفت‌و‌گوی جذاب فریدون جیرانی و امین حیایی در برنامه «۳۵» را بخوانید:


ثریا قاسمی من را به سینما آورد

– اولین فیلم سینمایی من «دو همسفر بود» که به موقع اکران نشد و باگذشت یک سال از ساخت آن به نمایش درآمد. من بعد از «دو همسفر»، فیلم «دو روی سکه» را کار کردم و به عنوان اولین فیلم من به نمایش درآمد. به همین دلیل آقای فرحبخش به همه می‌گوید «امین را من به سینما آوردم» و من هم می‌گویم ایشان درست می‌گویند، چون فیلم قبلی من اکران نشد. اما زحمت اصلی (ورود من به سینما) را خانم ثریا قاسمی کشیدند.


۲۰ دقیقه از فیلم «قرمز»

– حیایی:اولین فیلمی که نقش اول را قرار بود در آن بازی کنم به «قرمز» باز می‌گشت که در انتها این اتفاق رخ نداد.

جیرانی: امین حیایی برای «قرمز» آمدند و نزدیک به ۲۰ دقیقه از فیلم را هم بازی کردند. ایشان برای این فیلم تمام سکانس‌ها خانه و دادگاه را ایفا کردند و قسمتی از فیلم که شخصیت اصلی با خوردو پاترول کیوسک روزنامه فروشی را خراب می‌کند را هم حیایی بازی کرد. در سکانس پایانی فیلم هم سایه امین حیایی بر روی دیوار می‌افتد. اما تو یک روز صبح، دیگر نیامدی!

حیایی: یک روز صبح نیامدم، چون شاید شما ندانید که شب قبل آن چه اتفاقی برای من افتاد. من درگیر ماجراهایی بودم و یک انقلاب درونی برایم به وجود آمده بود و خودم را تحت آزمایش‌هایی می‌دیدم که باید خودم را امتحان می‌کردم. راستش را بخواهید اتفاقاتی برای من افتاد که یکی از آنها خودکشی دوست صمیمی‌ام بود و دیگری فوت خواهرم! همه آنها دست به دست هم داد که من نگاهم را نسبت به دنیا عوض کنم. به همین دلیل یک شب و در حالی که سر فیلمبرداری «قرمز» بودیم جلوی آیینه با خدا صحبت کردم و احساس کردم خدا از من می‌پرسد که حالا که انقدر ادعا داری، من را بیشتر دوست داری یا کارت را؟ من هم گفتم خب مشخص است، تو را بیشتر دوست دارم! و به همین دلیل تیغ را برداشتم و ریش‌هایم را تراشیدم و صبح پیش شما آمدم و گفتم که دیگر نمی‌توانم سر کار بیایم!

جیرانی: خاطرم هست که خودت ترانه «قرمز» را خواندی و «عاشقم من» را خودت با گیتار زدی. اما بعد که محمدرضا فروتن به جای تو آمد، ترانه «عاشقم من» را بابک امینی خواند.


برخی ها به من می‌گویند با شریفی‌نیا دیگر همکاری نکن

جیرانی:هنوز هم اگر شریفی نیا به تو نقشی را پیشنهاد دهد، آن را قبول می‌کنی؟

حیایی: راستش را بخواهید آقای شریفی نیا کارهای بدی هم به من پیشنهاد نکرده. «کلاه پهلوی» و «مهمان مامان» و سریال «همسایه‌ها» را شریفی نیا به من معرفی کرد و فیلم‌های خوب و موفق زیادی را هم ما در کنار یکدیگر کار کردیم. اما به نظر من برخی از جوسازی‌ها برای همه بازیگران و عوامل سینما به وجود می‌آید و برای شریفی نیا هم این اتفاق افتاد و به همین دلیل عده ای از مردم احساس می‌کنند که اگر من و رضا با یکدیگر همکاری کنیم خیلی جالب و خوش‌آیند نیست و اتفاقا برخی هم به من می‌گویند که با شریفی دیگر همکاری نکن و من هم در جواب می‌گویم که به هر حال ما با یکدیگر دوست هستیم و نان و نمک یکدیگر را خوردیم.


انسان جایز الخطاست

شریفی نیا انسانی است که تلاش می‌کند از پس مسئولیت‌هایش بربیاید و اتفاقا مسئولیت‌های زیادی هم دارد. ایشان به هر حال زندگی دارد و خرجی عده‌ای را می‌دهد. آدم‌ها ممکن است تحت فشار و تحت شرایطی، مجبور می‌شوند تن به کارهایی بدهند که خوشایند مردم و حتی خودشان هم نباشد. انسان جایز الخطا است و شاید اگر ما هم در آن موقعیت قرار می‌گرفتیم کاری را انجام می‌دادیم که او انجام داد ، ما نمی‌توانیم انسان‌ها را قضاوت کنیم. البته ممکن است خیلی‌ها اگر جای ایشان بودند به شکل دیگری رفتار می‌کردند اما حالا او این‌گونه رفتار کرده است.


گریم، طراحی لباس و نحوه راه رفتنم در «اخراجی‌ها» پیشنهاد خودم بود

در فیلمنامه «اخراجی‌ها» شخصیتی که من بازی کردم، قرار بود از ابتدا همراه مجید سوزوکی و سایر بچه محل‌ها باشد. در فیلمنامه اولیه، بیژن قرار بود پشت ترک مجید سوزوکی بنشیند و به همراه او، قالپاق ماشین‌ها را بدزدد. ولی با پیشنهادی که من به آقای ده نمکی دادم، قرار شد که این شخصیت از اواسط داستان و از کفش دزدی در مسجد وارد شود و هیچکدام یک از هم محلی‌های مجید هم سوزوکی ندانند که او دزد است و تنها تماشاگر متوجه این موضوع باشد تا من بتوانم جیب آنها را هم بزنم، چون به نظر من نمک داستان این‌گونه خیلی بیشتر شد. آقای ده نمکی هم خیلی از این پیشنهاد خوششان آمد و موافقت خود را با این موضوع اعلام کردند. گریم شخصیت را هم من و ایمان امیدواری انجام دادیم و به قول معروف دو نفره گریم شخصیت را درآوردیم. اتفاقا لباس‌ها را هم خودم انتخاب کردم و طریقه راه رفتن شخصیت هم به دست خودم خلق شد.


بخشی از دیالوگ‌های «اخراجی‌ها» هم بداهه بود

آقای ده نمکی در قسمت مسجد به ما گفت:« ببینم خودتان دیالوگ ها را چگونه در می‌آورید» و به همین دلیل با کامبیز (دیرباز) نشستیم و مشورت کردیم و به او گفتم که مثلا شما در صف ایستاده‌اید و من نمی دانم این صف اعزام به جبهه است و فکر می‌کنم قرار است این‌جا چیزی بدهند. 

در ادامه من از تو می‌پرسم که «داداش این‌جا چی میدن؟» توام می‌گویی «کمپوت میدن». بعد من باز می‌گویم که «آن والور را هم می‌دهند؟» و تو می‌گویی «اگر بچه خوبی باشی تلویزیون هم می‌دهند» و در پایان می‌گویم: «پس داداش دستت درد نکنه اسم ما را هم بنویس!». همین‌ گفته‌ها به دیالوگ‌های ما در فیلم تبدیل شد و آقای ده‌نمکی هم از این دیالوگ‌ها خیلی خوششان آمد. حتی اسم بیژن مرتضوی را هم از خودم درآوردم. 

اتفاقا یک روز خانواده آقای مرتضوی را در فرودگاه دیدم و آنها با ناراحتی به من گفتند که درست بود، اسم آقای مرتضوی بر روی یک دزد گذاشته شود؟ من هم در جواب گفتم راستش را بخواهید این اسم آنقدر بداهه بود که من اصلا نمی‌دانستم چه خواهد شد. نقش روبروی من پرسید: «اسمت چیست؟» من هم گفتم «بیژن!» بعد گفت: «فامیلیت؟» گفتم:« مرتضوی!» و چون بعد از این‌که همه به این اسم خندیدند ، آقای ده‌نمکی هم گفتند چون این نام از مخاطب خنده می‌گیرد پس خوب است و دیگر آن را از فیلم حذف نکردند و این نام بر روی شخصیت من ماندگار شد.

مجله اینترنتی ستاره
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید