شعر درباره پنج شنبه؛ مجموعه شعرهای عاشقانه، تک بیتی و دوبیتی

در این نوشته مجموعه شعر درباره پنج شنبه، اشعار کوتاه و بلند درباره روز پنج‌شنبه و دلتنگی رفتگان، گزیده اشعار تک‌بیتی و دوبیتی احساسی و عاشقانه را می‌خوانید.

شعر درباره پنج شنبه

روز پنج شنبه از آن روزهایی‌ست که نبود عزیزانمان بیشتر احساس می‌شود و دل‌تنگی‌های بیشتری به سراغمان می‌آید. این دلتنگی را گاه با متن و دلنوشته و گاه با شعر بیان می‌کنیم. اگر شما نیز برای بیان احساسات‌تان به دنبال شعر یا عکس نوشته پنجشنبه هستید، ما در این مطلب از ستاره مجموعه شعر درباره پنج شنبه، اشعار تک بیتی و دوبیتی و شعر نو را برای شما گردآوری کرده‌ایم. تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

گلچینی از شعر درباره پنج شنبه

چرا به یاد نمی‌آورم؟!
من آدمی را دوست می‌داشتم.

ستاره و ارغوان را دوست می‌داشتم.
شکوفه و سیگار و خیابان را دوست می‌داشتم.

گردهمائی گمان‌های کودکانه را دوست می‌داشتم.
نامه‌ها،

ترانه‌ها وغروب‌های هر پنج‌شنبه را دوست می‌داشتم.
آواز و انار و آهو را دوست می‌داشتم.

من نمی‌دانم،
من همه چی را دوست می‌داشتم

مجموعه شعر درباره پنج شنبه

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه آمد
دل‌تنگتم

بگو کجایی
ای شیرین‌ترین میوه‌ی زندگی‌ام

که نه تو را می‌بینم
و نه دوستت دارمی را

چه کنم
آه که پنج‌شنبه است…

“محمدرضا نعمت‌پور”

شعر عاشقانه درباره پنج شنبه

باز پنج‌شنبه و
من و فاتحه جدایی از تو را خواندن

من و پرواز در هوای تو
من و مستِ بوسه‌های تو

من‌ و رقصِ نوازش دست‌های تو
من و جانی تازه از نفس‌های تو

من و عاشقی کردن در رویایِ تو
من و گرمای آغوش و

عاشقانه‌هایِ تو
من و مُردن در بستر خیالِ تو
من و عشق و من و تو

∼✂∼✂∼✂∼

عصر پنج‌شنبه شد از حال دلم بیزارم
مثل ابری هوس بارش باران دارم

دلم آتش زده غم کاش یکی می‌آمد
در پی دیدن او شب همه شب بیدارم

بغلش جای همه غصه و دلتنگی بود
میشد او را به بغل گیرم و گویم یارم

روزگارم همه تاریک و خودم تار ترم
کی جدا می‌شود این بخت سیاه و تارم

“مسعود اردلان”

گلچینی از شعر درباره پنج شنبه

∼✂∼✂∼✂∼

من یک پنج‌شنبه
در دل آذر

در میانه‌ی پاییز
در اوج تقویم

جا مانده‌ام!
و تو مدت‌‌هاست رفته‌ای …

اگر نیایی
باران هم از کنار ما با لکنت می‌گذرد

جمعه‌های بی روزن و پنجره
قد می‌‌کشند در نگاه سبز تمام پنج‌شنبه‌ها

و کسی سراغ از ستاره و سیب و سلام نمی‌گیرد
اگر نیایی

همین اتفاق ساده، دوستت دارم
به جایی نمی‌رسد

مرد اگر بودم
نبودنت را غروب‌های زمستان

در قهوه‌خانه‌ی دوری
سیگار می‌کشیدم

نبودنت دود می‌شد
و می‌نشست

روی بخار شیشه‌های قهوه‌‌خانه
بعد تکیه می‌دادم به صندلی

چشم‌هایم را می‌‌بستم
و انگشتانم را دور استکان کمر

باریک چای داغ حلقه می‌کردم
تا بیشتر از یادم بروی

نامرد اگر بودم
نبودنت را

تا حالا باید
فراموش کرده‌باشم

∼✂∼✂∼✂∼

تمام شهر پر از سکوت می‌شود
پنج‌شنبه

و تمام دلم پر از هجوم بغض!
دلم نمی‌خواست که تمام شوی

دلم نمی‌خواست که تمام شوم
تمام کنم …

خاطرات سالیان دور را
ولی همیشه یک نفر درون من

نشسته‌است
و انتظار می‌کشد سکوت را!

گلچینی زیبا از متن و شعر درباره پنج شنبه

شعر نو درباره پنج شنبه

پنج‌شنبه
شبيه يك خط مانده به پايان

شبيه آخرين روز اسفند
شبيه روز قبل عيد است

گيج و دست‌پاچه
اين آشفتگی

زيباترش می‌كند!
دختر مو بلند هفته

آبشار موهايش را كه باز می‌كند
حواس هفته پرت می‌شود

بس كه زيباست
بس كه پريشان است!

“روشنک آرامش”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها
دل‌ها، حرفِ خصوصی می‌خواهند

حرفی بيشتر از
يك احوالپرسی ساده

گناهی ندارند
می‌دانند فردا جمعه است!

“فريد صارمی”

∼✂∼✂∼✂∼

غروب پنج‌شنبه که می‌شود
دلم برای نوشتن از دلتنگی

در تک تک شعرهایم لکنت می‌گیرد
بهانه‌جو می‌شود و

نفس را در سینه‌ام حبس می‌کند
و دوباره عطر رازقی دستانت

تمام خیالم را عطرآگین می‌کند
دلم تو را می‌خواهد

تو را که همان آه بلند
غروب‌های تمام پنج شنبه‌هایم شده‌ایی!
همانی را که باید باشد و نیست …

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه
سرشار است از دقایق

دلگیری
که مجبورم می‌کند

بنشینم و با
دلتنگی انتظار را دوره کنم …

“رضا کریمی”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه كه می‌شود
نمیتوان دل را آرام كرد!

به هر بهانه‌ای دلتنگ می‌شود
آشوب می‌شود

بهانه‌های كودكانه می‌گيرد
بهانه نبودنِ كسی كه تمامِ لحظه‌هايش را پُر از خاطره می‌كرد!

غروبِ پنج‌شنبه مَحال‌ترين
آرزوها و بهانه‌ها سراغِ آدم می‌آيد.

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه
روز هشدار است

که هر چه به شب نزدیک
می‌شوی فریادِش بیشتر به گوش

می‌رسد …که…
دلتنگی‌ها و بغض‌های….

آخرین روز هفته
نزدیک است..!

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌های بی تو
سرد است سرد

آن‌قدر که نه چای گرمت می‌کند
نه شراب

نه خاطرات
نه شعر

نه آتش و نه مرداد
پنج‌شنبه‌ها فقط

یک سلام می‌خواهد
از لب‌‌های تو

∼✂∼✂∼✂∼

امان از این پنج‌شنبه‌ها!
وقتی نیستی،

از جمعه هم دلگیرتر می‌شوند
عطرت در هوا می‌پیچد!

خیالت در سرم پرسه می‌زند!
و قلب کوچکِ من؛

بی تو
هزار بار در ثانیه می‌میرد…

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه است
و عطر خواستنت

دوباره گيج میكند ثانيه‌های بی‌قرار را …
تو كجای جهان منی

ای نزديك‌ترين دور!
كه من سال‌هاست

پنج‌شنبه را به انتظار نشسته‌‌ام
و سهم چشمانم هميشه بی‌خبری‌ست

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه،
باید با بعضی

از جاهای خالی بیشتر کنار آمد
اشک نریخت

حسرت نخورد
فقط دید و گذشت

پنج‌شنبه همین است
روز دوست داشتن‌‌هایی

که فقط عطرشان مانده
و اندکی خاطره، نه خودشان

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه
عابر خیابان‌های بی تو بودنم

بی تو
به همه خاطره‌ها سرک می‌کشم

پنج‌شنبه دلتنگ می‌شوم
دلخور می‌شوم

پنج‌شنبه بی تو
کسل‌ترین مصرع شعر زندگی‌ست

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها باید
صاحب عاشقانه‌هایت

بنشیند کنارت
قلم را کنار بگذاری و

دوستت دارم را بسپاری
به چشم‌ها

به دست‌ها
به آغوش

“مریم رضایی حامی”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها
می‌چسبد کنارِ تو

یک فنجان چای عشق داغ
با چند حبه قند لبانت

و پیاله‌ای شراب شعر؛ که تَر کند
گلوی خشک احساسم را…

“آزی فرهادی”

∼✂∼✂∼✂∼

اين پنج‌شنبه‌ها
دست و پای مرا بسته‌اند

وقتی کوچ دلتنگی‌ام
جمعه‌ای تلخ می‌شود، بدون تو

“عرفان یزدانی”

∼✂∼✂∼✂∼

شعر درباره پنج شنبه احساسی

پنج‌شنبه‌ها شقیقه‌ام را
نشان می‌گیرد
جمعه ماشه را می‌چکاند

∼✂∼✂∼✂∼

ﭘﻨﺠ‌ﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ‌ﻫﺎﯾﯽ

ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ
ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ …

گلچینی از شعر درباره پنج شنبه در قالب تک‌بیتی

تک بیتی درباره پنج شنبه

پنج‌شنبه‌ها به نیت دیدار چشم تو
جانم به کف گرفته و خیرات می‌کنم

“صادق هوشیار”

∼✂∼✂∼✂∼

هر پنج‌شنبه رفتگانت را به ياد آر…
يادی هم از من كن كه از ياد تو رفتم

“احسان پارسا”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه سینه‌ات از عِشق لبریز است و چَشمانَت به راه
خوب میدانی تَبِ آدینه در پنج‌شنبه را…

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه است و هیچ عالمی خوب‌تر از جهنمِ داغِ گناه آغوش تو نیست
من فاتحه‌یِ بهشت را خوانده ام!

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها یک‌جورِ خوبی بی‌قرارم
پنج‌شنبه وُ دل‌شوره‌اش را دوست‌ دارم

“مریم رضایی حامی”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها وضعیت دلتنگی من حادتر است
طبیب را بگویید بیاید حال من از روزهای پیش بدتر است.

“سعید اردلان”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه شد و هر که به دیدار دل آمد…
چون دید دلِ مرده‌ی من فاتحه‌ای خواند…

“محسن ‌خلیلی”

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ات بخیر، کجایی؟ چه می‌کنی؟
این‌جا شلوغ کرده خیالَت درونِ من…

“شهناز امیرمجاهدی”
‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه‌ها، خیال خوشت در درون دل
می‌روید و چو شاخه گلی غنچه می‌دهد…

“مجتبی خوش‌زبان”

∼✂∼✂∼✂∼

من اسیر قفس تنگ جهانم ای عشق
پنج‌شنبه است چرا روح من آزاد نشد؟

“شهناز امیرمجاهدی”

∼✂∼✂∼✂∼

تو، پنج‌شنبه‌ها را روی زلال اشک‌هايم، نشانده‌ای!
از آن زمان، که يک شهر فاتحه‌ی رفتنت را خواندند …

“عرفان یزدانی”

∼✂∼✂∼✂∼

شعر درباره پنج شنبه از لیلا مقربی

پنج‌شنبه است؛
به دلِ مرده‌ام
سری بزن ،،،

“لیلا مقربی”

∼✂∼✂∼✂∼

ﭘﻨﺠ‌ﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ‌ﻫا، ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﺮﺩﻩ‌ﻫﺎ

ﮔِﺰﮔِﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺧﻢ ﺣﻤﺎﻗﺖ‌ﻫﺎ، ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ‌ﻫﺎ

∼✂∼✂∼✂∼

زان می که از او سینه صافی است چو آیینه
پیش آر و مده وعده بر شنبه و پنج‌شنبه

دوبیتی درباره پنج شنبه

پنج‌شنبه‌ها به خاک دلم
می‌روم به بغض….

شعری زِ عشق، از غمِ تو
خیرات می‌کنم

“مجتبی خوش‌زبان”

∼✂∼✂∼✂∼

ﭼﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻰ ﺩﺭﺩﺳﺮﻯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺭﻓﺘﮕﺎﻥ!
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻰ ﻇﺮﻓﻰ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ می‌کنند

ﻭ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻰ ﺩﻟﻰ ﺭﺍ ﺁﺯﺭﺩﻩ!
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻓﺎﺗﺤﻪ‌ﺍﻯ ﻗﺎﻧﻌﻨﺪ.

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ‌ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ‌ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ

ﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ
ﺧﺎﻃﺮﻩ…

∼✂∼✂∼✂∼

پنج‌شنبه ﻭ ﺑﻮﯼ ﺣﻠﻮﺍﯼ ﺧﯿﺮﺍﺕ…
ﯾﺍﺩ ﺁﺩﻡ‌ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ…

ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻓﻮﺭﯼ…
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻻﮐﺮﺩﺍﺭ…

∼✂∼✂∼✂∼

در این پنج‌شنبه‌های غمگین و دلتنگی …
ساده می‌گویم پدرم دل بریدن ساده نیست
چشم‌های مهربانت را ندیدن ساده نیست

سخن پایانی

امیدواریم از خواندن این مجموعه شعر درباره پنج شنبه لذت برده‌باشید. همچنین می‌توانید برای خواندن اشعاری با مضامین احساسی و عاشقانه از شاعران و هنرمندان به‌نام ایرانی با بخش هنر و ادبیات سایت ستاره همراه شوید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید