۳۰ شعر و متن در مورد باد با مضامین زیبا و عاشقانه

وزش باد یکی از پدیده‌های طبیعی مسرت بخشی است که همواره شاعران و نویسندگان را به سراییدن و نوشتن رسانده است. در این مقاله با مجموعه‌ای از متن در مورد باد، متن در مورد باد و مو، متن درباره باد پاییزی، متن در مورد باد بهاری و متن در مورد باد و باران همراه ما باشید.

متن در مورد باد

کاربرد واژه‌ی «باد» و تعابیر مختلف آن در اصطلاح‌ها و ضرب‌المثل‌ها و شعر فارسی بسیار زیاد و زیبا است. معمولا در انواع متن و شعر در مورد باد، باد استعاره از غرور و تکبر و موارد دیگر بوده که به زیبایی در آن نشسته است! از این رو در این مطلب زیباترین مجموعه شعر و متن در مورد باد را ارائه داده‌ایم.

 

متن در مورد باد و مو

یلدای موهایت

هرگز مباد

به دست باد

✿☆✿

به موهایت سنجاق بزن

باد

تحمل این همه پریشانی را ندارد

من به باد سوءظن دارم

به تو که می‌رسد

نسیم می‌شود…

✿☆✿

امروز برای تو پیراهنی خریده‌ام

لطیف وُ نرم

مثل چشم‌هایت

که تابستان به تنت نرسد

فردا برای تو شال می‌گیرم

که باد موهایت را جایی تعریف نکند

دیروز هم که دیدی

چقدر برای تو ناز خریدم!

حالا بخواب !

می‌خواهم برای خود یک خوابِ آب‌دار بخرم.

✿☆✿

روسری سر کن و نگذار میان من و باد

سر آشفتگی موی تو دعوا بشود

✿☆✿

← متن در مورد باد

اگر مـوهـایت نبود…

بـاد را

چگونه نقاشی می‌کردم؟!…

✿☆✿

گیسوانت قطعه‌ای از تک نوازی‌های باد

حس و حالی تازه می‌گیرد دلم از خرمنت

دکمه‌ی پیراهنت را باز کن تا بشکفند

غنچه‌های سر فرو برده به صحرای تنت

✿☆✿

من و باد صبا مسکین
دو سرگردان بی‌حاصل

من از افسون چشمت مست
و او از بوی گیسویت

✿☆✿

از تندبادی که رفت

مویِ آشفته‌ای

مانده است و

دلِ پریشانی…

✿☆✿

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند

هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند…

✿☆✿

ز هر چه غم است گشته بودم آزاد
فریاد از این دام زمانه فریاد

ناگاه کمین گشود از مشرق دل
یلدای سیاه گیسوانت در باد

✿☆✿

دوستم داشته باش

مثل پدری که دخترش را

دختری که موهایش را

موهایی که باد را

و بادی که گل‌های پیراهنم را

دوست دارد

✿☆✿

← متن در مورد باد →

گیسو به باد داده!

نسیم شو

خیالت را هُل بده به سویم

بِدم در میانه‌ی چشم‌هایم

تا جان بگیرم.

گیسو رَمیده!

پیچک شو دور تنم

و مرا حبس سلول انفرادی خودت کن

تسخیر کن ته مانده روحم را

تازیانه‌ام بزن

و کشان کشان از کمرگاه تنت بالا ببر

این تلخ منجمد شده را

✿☆✿

موهایت را

آفتابی نکن

باد

دیوانه می‌شود…

✿☆✿

ناراحتم از چشم و ابرویت

از ارتباط باد با مویت

از سینه ریزت از النگویت

ناراحتم! از من چه می‌خواهند؟!…

✿☆✿

گیسوی پریشان بر باد رها کرد و در وصفش

چه بگویم این پریشانی بر باد مبارک؟!

✿☆✿

معمای پیچیده‌ای ست

موهای تاب خورده‌ات

در میان باد

← متن در مورد باد →

 

شعر در مورد باد و مو

 

متن در مورد باد بهاری

باد بهاری بر گلشن

رونق هستی بخشیده

قطره شبنم بر گل‌ها

می شده مستی بخشیده

خوش بود اکنون مستانه

با تو ره صحرا گیر

مست طرب چون پروانه

✿☆✿

آهو ندیده‌ای که بدانی فرار چیست!
صحرا نبوده‌ای که بفهمی شکار چیست!

باید سقوط کرد و همین طور ادامه داد
دریا نرفته‌ای بچشی آبشار چیست!

پیش من از مزاحمت بادها نگو
طوفان نخورده‌ای که بفهمی قرار چیست!

هی سبز در سفیدی چشمت جوانه زد
یک بار هم سوال نکردی بهار چیست!

در خلوتت به عاقبتم فکر کرده‌ای؟
خُب، کیفر صنوبرِ بی‌برگ و بار چیست؟!

روزی قرار شد برسیم آخرش به هم
حالا بگو پس از نرسیدن قرار چیست؟ …

← متن در مورد باد →

 

متن در مورد باد بهاری

 

متن در مورد باد پاییزی

می‌خواهم

گوش باد را بگیرم

که این همه دور موهایت نپیچد

و با زندگی‌ام بازی نکند.

تو هم کاری بکن

مثلا دکمه پیراهنت را ببند

مثلا دامنت را جمع کن

و فکر کن پیاده‌رو خیس است…

✿☆✿

صدای باد می‌آید؛

عبور باید کرد

و من مسافرم

ای بادهای همواره!

مرا به وسعتِ تشکیل برگ‌ها ببرید…

✿☆✿

← متن در مورد باد →

به تو فکر می‌کنم،

و کسی چه می‌داند

پاییزها

دقیقا به کدام خاطره‌ات تکیه می‌دهم

که باد حریفم نمی‌شود

✿☆✿

برگ‌ها یکی پس از دیگری فرو می‌ریختند…

باد آن‌ها را با خود برد…

این رفتن پاییز را نشان می‌داد…

و چه سخت بود برگ‌هایی که درون خود جان می‌دادند…!

✿☆✿

باد می‌آید…

آری باد پاییز است…

تنها یک خواهش از تو دارم؛ باد می‌آید، موهایت را باز نکن؛ این باد بلای جان برگ‌هاست…

آری موهایت را باز نکن، باد عطر موهایت را می‌برد؛ آنگاه است که برگ‌ها گوش به باد می‌دهند و به دنبال عطر مویت موسم خزان را آغاز می‌کنند…

✿☆✿

← متن در مورد باد →

همانند برگ‌های پاییز

رها شو و خود را به باد زمانه بسپر… 

✿☆✿

پاییز از دلشوره های دخترش هرسال غمگین است

اشکی که می‌ریزد برای آذرش بر گونه آذین است

بادی وزید و قاصدک با شاخه‌ای از دردهایش گفت

زردی هر برگی که می‌افتد زمین داروی تسکین است …

 

متن در مورد باد پاییزی

 

متن در مورد باد و باران

کهنه فانوسی که قلب شیشه‌ای دارم، ولی

باد و باران خوب می‌دانند، آهن نیستم

✿☆✿

ما دو پیراهن بودیم

بر یک بند… یکی را باد برد

دیگری را باران هر روز

خیس می‌کند…

✿☆✿

با توده‌ای از ابر در حال حرکت بودم!!!

آه، چه صحنه زیبایی بود …

هوای خنک پاییزی … گاهی بادهای سرد

و حس زیبای من در آن لحظه

ناگهان فکری به سرم زد!!! 

آغوشم را باز کردم و طنین وجودم را به باد سپردم …

نمی‌توانم توصیف کنم چه حس زیبایی داشت … 

آن لحظه، زیر باران، و در آغوش باد!!!

✿☆✿

بی تو باران زد وبی چتر زدم دل به خیابان

عطر احساس قناری بکشد سمت درختان

کاش بودی که دلم بغض گلوگیر عطش را به هوا زد

باد با دیدن این صحنه فرو ریخت ز برگ و نم باران …

✿☆✿

روزهایم رد پای باد و باران با من است

شب بجای خواب اندوه فراوان با من است

تا تو برگردی و فانوس دلم روشن شود

ظلمت و اندوه و درد و چشم گریان با من است

رفتی و چون رشته‌ای سردرگمم در کار خویش

پیله‌های بسته‌ی پیدا و پنهان با من است

دست من در دست تو شب تا سحر در خاطرم

خاطرات کوچه و چتر و خیابان با من است

می‌شود برگردی و حال دلم بهتر شود

گر بیایی گلشن و باغ و گلستان با من است

من مقیم شهر عشقم دست‌هایم را بگیر

با حضورت شادی و پایان هجران با من است

 

کلام آخر

در این مطلب مجموعه‌ای از جملات زیبا و انواع متن در مورد باد را خواندید که امیدواریم مورد توجه شما قرار گرفته باشد و از مطالعه آن‌ها نهایت لذت را برده باشید. شما دوستان عزیز برای خواندن جملات بیشتری از این دست، می‌توانید «متن در مورد دریا» را نیز در ستاره مطالعه بفرمایید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید