زندگینامه حافظ شیرازی برگرفته از اشعار حافظ

حافظ شیرازی متولد ۷۲۷ هجری در شیراز از قله‌های تاریخ ادبیات فارسی است. در ادامه زندگینامه حافظ و فراز و نشیب زندگی این شاعر بلندآوازه را با جزئیات بیشتر بخوانید.

زندگینامه حافظ شیرازی و آن چه تاریخ از او می داند

 

ستاره | سرویس چهره ها – زندگینامه حافظ چیزی است که هر ایرانی به دانستن آن علاقه مند بوده و جزء تاریخ و فرهنگ ما محسوب می‌شود. همچنان که گرفتن فال حافظ و خواندن اشعار این شاعر شوریده جزئی از فرهنگ و روح و قلب هر ایرانی است. شمس الدین محمد خواجه حافظ شیرازی، شاعر و عارف بلندپایه و بلندآوازه ایرانی، در قرن هشتم هجری در شهر شیراز چشم به جهان گشوده و اجداد وی در اصفهان سکونت داشته‌اند. او در عمر خویش سفر چندانی نداشته و بیشتر ایام را در همان شیراز سپری کرد. برای شناخت بیشتر زندگینامه حافظ و ماجراهای روزگار وی، در ادامه با ستاره همراه باشید.

 

زندگینامه حافظ

تولد

خواجه حافظ شیرازی در سال ۷۲۷ هجری قمری، (۱۳۲۶ میلادی) در شیراز دیده به جهان گشود. پدر او بهاءالدین نام داشت و در زمان کودکی شمس الدین محمد، دار فانی را وداع گفت. با مرگ پدر، روزگار بر شمس الدین و مادر به سختی می‌گذشت و این باعث شد تا وی به کار نانوایی مشغول شود. اما تمایلات درونی او به کسب علم و معرفت، موجب گردید تا در عین کار در نانوایی، به مکتب خانه رفته و در آن جا به تحصیل بپردازد.
در همین دوران بود که حافظ در محضر استاد قوام الدین، قرائت قرآن را آموخته و علاوه بر حفظ قرآن، قرائت‌های چهارده گانه را تحت تمرین داشت و به همین دلیل او را حافظ می‌خوانند. البته روایتی دیگر وجود دارد که او قرآن را نزد پدر آموخته است. شیخ حافظ شیرازی در شهر شیراز متولد شده و بیشتر عمر خویش را در همین شهر سپری کرد. 

عشق و ازدواج حافظ شیرازی

«لسان الغیب» یکی از القاب حافظ است و به این دلیل به وی گفته می‌شد که اعتقاد دارند این عارف رند، قادر به سخن گفتن از دنیای غیب است. البته این تنها در حد یک ادعاست و خود حافظ در اشعار خویش، احدی را مسلط بر زبان دنیای غیب نمی‌داند.  
نقل است که ماجرای ازدواج او به جایی بازمی‌گردد که حافظ نان‌های نانوایی را به محله‌های اعیان نشین شیراز برده و به دست مشتری‌های خود می‌رساند. در همین دوران بود که او شاخه نبات، زیباروی ۱۴ ساله را دیده و عاشق جمال وی شد. این زیباروی، همان شاخه نباتی است که بار‌ها و بار‌ها در غزلیات عاشقانه حافظ به آن اشاره شده است.
خواجه حافظ شیرازی در فاصله سال‌های ۷۴۴ تا ۷۴۵ هجری قمری ازدواج کرده است. در میان اشعار وی که در دوران ۲۷ تا ۲۸ سالگی اش سروده شده است، اشاره‌ای به سرو زیبا و یار نمکین شده که احتمالا همان همسر وی محسوب می‌شود. به طور مثال در غزل شماره ۱۱۸ بیتی دارد که به این مضمون اشاره می کند. 

بر سینهٔ ریشِ دردمندان

لعلت نمکی تمام دارد

سرانجام ۴۰ شبانه روز دعا و استغاثه به درگاه پروردگار، پاسخ داده و او به وصل و ازدواج شاخه نبات دست یافت.
درست پس از همین زمان است که حافظ با عطار آشنا شده و در رکاب او قرار می‌گیرد. تاثیر پذیری حافظ از عطار نیشابوری در بسیاری از اشعار وی هویداست و این رابطه تا سالیان سال بعد و پس از ۶۰ سالگی خواجه شیرازی ادامه می‌یابد.

توجه: حکایت های زندگی شخصی حافظ سندیت تاریخی ندارد و تنها در میان مردم رواج داشته و اصولا برگرفته از برداشت هایی از اشعار اوست.

این عشق حافظ به همسر، تا پایان عمر خواجه حافظ شیرازی، دوام داشته و حتی پس از مرگ همسر نیز چیزی از آن کاسته نشد. حافظ هرگز دوباره معشوق دیگری برنگزیده و ازدواج دیگری نداشت.

بر مبنای غزلیات حافظ حکایت کرده اند که همسر حافظ در یک سفر دار فانی را وداع گفت و دوری مسافت باعث شد که حافظ حتی از محل دفن و آرامگاه وی بی‌اطلاع بماند. حادثه مرگ همسر حافظ بر او بسیار گران آمده و غزلیات بسیاری را در این دوران در غم دوری معشوق و از دست دادن همسر زیباروی خود، سروده است. 
این موضوع در دو بیت زیر از غزل شماره ۱۹ مشهود خواهید یافت:

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
عقل دیوانه شد آن سلسله‌ی مشکین کو؟
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

فرزندان حافظ

طبق روایت، پس از ازدواج حافظ در ۲۷ یا ۲۸ سالگی با همسرش، بلافاصله و در همان سال اول، صاحب پسری می‌شوند. البته عمر این پسر آن قدرها به درازا نکشیده و در سنین نوجوانی و در سفری که با شمس الدین پدر به هندوستان داشتند، در میان راه جان می‌سپارد.

در برخی از اسناد تاریخی، فرزندان حافظ دو تن ذکر شده اند که البته در همین اسناد نیز مرگ پسر دوم در خردسالی شمرده شده است. ابیات زیر از غزل شماره ۱۳۴ را  مربوط به سوگ فرزند او دانسته اند:

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
آه و فریاد که از چشم حسود مه چرخ
در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد

حافظ که همسر خود را نیز پیش‌تر از دست داده بود، با فوت پسر، باز تنها می‌شود و هرگز دوباره ازدواج نکرده و بالطبع فرزندی نیز ندارد.

 

زندگینامه حافظ شیرازی

 

خلاصه ای از زندگینامه حافظ در دربار

زمانی که خواجه حافظ شیرازی در دهه سوم عمر خویش به سر می‌برد، مراتب عرفان و شعر را به خوبی طی کرده و به یکی از شاعران برجسته و مقرب درگاه ابواسحاق تبدیل شد. از همین زمان بود که او شهرت قابل توجهی به دست آورده و احترام و عزت خاصی میان مردم شیراز کسب کرد.

وقتی امیر مبارزالدین به شیراز یورش برده و شیخ ابواسحاق از شهر گریخت، حافظ حامی قوی خود را از دست داد. او تکیه زیادی به ابواسحاق داشت و از دست دادن وی، برایش سخت گران تمام شد، چنان که در غزل شماره ۲۰۷ که در ۳۳ سالگی سراییده است اینگونه می‌گوید:

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود…
راستی خاتم فیروزۀ بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

اما این اوضاع نابسامان چندان طول نکشید و در ۳۸ سالگی، خواجه شیرازی دوباره روی خوش رفت و آمد به دربار و مقرب شدن نزد شاه زمان را تجربه کرد. فرزند مبارزالدین، یعنی شاه شجاع، پدر خویش را عزل و زندانی کرده و پس از روی کار آمدن وی، حافظ مجدد مقرب درگاه شد.

جبین و چهره حافظ خدا جدا مکناد

ز خاک بارگه کبریای شاه شجاع

(غزل شماره ۲۹۲)

البته باز در سن ۴۸ سالگی و زمانی که مشکلاتی جدی میان او و شاه شجاع پیش آمد، ناچار برای در امان ماندن از خشم شاه و حفظ جان خویش به اصفهان کوچ کرد. خوشبختانه چند سال بعد و زمانی که حافظ به سن ۵۲ سالگی خود وارد شده بود، شاه شجاع مجدد او را به شیراز دعوت نمود.

 

آثار حافظ

همه اشعار حافظ که در دیوان اشعار وی جای گرفته است شامل غزلیات، قصائد، مثنویات، قطعات و رباعیات است. بیشتر اشعار وی که پس از سن ۶۰ سالگی سروده شده با موضوع عرفان و وحدت وجود هستند. اشعار عاشقانه حافظ نیز عمدتا به سنین جوانی وی بازمی‌گردد که مدتی را در عشق شاخه نبات (همسر خویش) سوخته و زمانی در فراغ از دست دادن او و پسرش، سوگوار بود.

همچنین تعداد کمی شعر در وصف امام زمان از حافظ شیرازی وجود دارد که برخی معتقدند مخاطب حافظ در این اشعار شخص دیگری بوده است؛ چراکه به طور کلی حافظ اشعار مذهبی چندانی ندارد. 

 

مرگ و بزرگداشت حافظ

خواجه حافظ شیرازی در سال ۹۷۱ هجری قمری (۱۳۹۰ میلادی) در حالی که ۷۶ سال سن داشت، دار فانی را وداع گفت. او را در گلگشت مصلی به خاک سپرده و آرامگاهی زیبا برای او بنا کردند . حافظیه شیراز در طول تاریخ مورد توجه ایرانیان و علاقه مندان به شعر و ادب جهان قرار دارد. در تقویم ایران ۲۰ مهر؛ روز بزرگداشت حافظ ثبت شده و هر سال در این تاریخ در شهرهای مختلف بزرگداشتی برای این شاعر بلندآوازه ایرانی گرفته می‌شود. 

 

آرامگاه حافظ

ماجرای دفن حافظ

گفته می‌شود که به دلیل اشارات پیوسته خواجه به می و مطرب در اشعار و غزلیات، برخی از افراد سطحی‌بین، از دفن او با مراسم تدفین اسلامی امتناع می‌کردند. اما در نهایت تصمیم جمع بر این شد که برای دفن او، به دیوان وی تفأل زده شود. جالب است که این بیت در غزل شماره ۷۹ آمد:

قدم دریغ مدار از جنازه حافظ
که گرچه غرق گناه است می‌رود به بهشت

سخن پایانی

لسان الغیب توسط افراد مشهور و فیلسوفان و اندیمشمندان زیادی مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. امرسون و گوته او را ستوده اند. همچنین در میان پاره ‌نوشته‌های بازمانده از نیچه، شعرى خطاب به حافظ هست:

به حافظ: پرسش یک آبنوش:
آن می‌خانه‌ که تو از بهر خویش بنا کرده ای‏
گُنجا‌تر از هر خانه‌اى ست
می‌اى که تو در آن پرورده ‌ای
همه عالم آن را دَرکشیدن نتواند
آن پرنده ‌اى که [نامش] روزگارى ققنوس بود
در خانه میهمان توست
آن موشى که کوه زاد
همانا خود تویی!‏
همه و هیچ‌ تویی، می و می‌خانه تویی
ققنوس تویی، کوه تویی، موش تویی
تو که هماره در خود فرومی‌ریزی و ‏
هماره از خود پَر می‌کشی
ژرف‌ترین فرورفتگیِ بلندی‌ها تویی
روشن‌ترین روشنی ژرفاها تویی
مستیِ مستانه‌ترین مستی‌ها تویی
تو را، تو را با شراب چه کار؟‏

 شما کدام یک از غزلیات حافظ را بیشتر دوست داشته و با آن ارتباط برقرار می‌کنید؟ ابیات مورد علاقه خود را با ما و دیگر خوانندگان در میان بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید