انشا درباره انتقال خون با دو لحن جدی و طنز

انشا درباره انتقال خون و انجام این عمل نیکوکارانه را می‌توان به اشکال مختلفی نوشت که از جمله آن‌ها تعریف یک خاطره طنزآلود و یا نوشتن با لحنی رسمی و جدی است.

ستاره | سرویس سرگرمی – انشا درباره انتقال خون با حس انسان دوستی همراه می‌شود و اگر بخواهیم به ماهیت این عمل انسانی بپردازیم، زوایای بسیاری به خود خواهد گرفت. انشا در مورد ایستادن توی صف نیز چنین حال و هوایی داشت و می‌توانستیم آن را به روحیات انسان‌ها و عکس العمل‌هایشان در موقعیت‌های گوناگون، ربط دهیم. در ادامه به دو نمونه انشا درباره انتقال خون با دو لحن جدی و طنز می‌پردازیم که هر یک در نوع خود جذاب خواهند بود.

 

انشا درباره انتقال خون با دو لحن جدی و طنز

 

انشا درباره انتقال خون

انشا اول: تحلیلی 

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

انتقال خون یکی از زیباترین و قابل ستایش‌ترین رفتارهایی است که با انجام دادن آن، می‌توان جان یک انسان را نجات بخشید. به یاد داشته باشیم که روز جهانی اهدای خون بیست و چهارم خرداد ماه است. انجام این کار، علاوه بر اهدای زندگی به سایر افراد، برای سلامت خود ما نیز مهم خواهد بود. اگر به مراکز اهدای خون در سراسر کشور بروید، همیشه افرادی را می‌بینید که در صف اهدای خون منتظر هستند و از اتلاف زمان خویش نیز ابایی ندارند.

بندهای بدنه (متن نوشته)

اهدای خون عملی نیکو بوده و افرادی که این کار را انجام می‌دهند انسان‌هایی بخشنده و پاک سیرت هستند. وقتی برای اهدای خون به یکی از مراکز آن مراجعه می‌کنید؛ یک پرسشنامه به شما داده می‌شود که باید آن را به دقت پر نمایید. این پرسشنامه برای اطلاع از سلامت خون شما و بیماری‌هایی است که احتمال دارد به هر یک از آن‌ها مبتلا باشید.

درست است که اهدای خون به عنوان یک عمل انسان دوستانه و قابل ستایش است؛ اما خون اهدایی نیز باید ویژگی‌های اهدا را داشته و برای بیماران و سایر افرادی که به آن احتیاج پیدا می‌کنند، قابل استفاده باشد. از این رو همیشه باید تمامی اطلاعات خواسته شده را با دقت و نهایت امانت‌داری و صداقت در پرسشنامه مرکز اهدای خون وارد سازیم.

یک قطره خون آلوده می‌تواند فاجعه‌ای بزرگ به همراه آورد و عده زیادی را به بیماری‌های مختلف مبتلا سازد. از این رو وقتی برای اهدای خون دست به کار می‌شویم، باید در این راستا کاملا با دقت و صداقت برخورد داشته باشیم. البته در آزمایشگاه‌های سازمان انتقال خون، خون‌های اهدایی پالایش می‌شوند و در صورت وجود بیماری، این موضوع مشخص خواهد شد. حتی اگر شما به بیماری خاصی که به خون مربوط بوده و یا در آن مشخص باشد، مبتلا باشید؛ سازمان انتقال خون این موضوع را به اطلاع شما خواهد رساند. موارد بسیاری بوده است که فرد، خود از بیماری خویش آگاهی نداشته و از این طریق مطلع گشته و برای درمان اقدامات لازم را آغاز نموده است.

بند نتیجه گیری (جمع‌بندی)

برای انتقال خون و انجام این عمل پسندیده، خوب است که یک برنامه‌ریزی و زمان‌بندی داشته باشیم. به این شکل هم به سلامتی خویش کمک کرده و هم وسیله‌ای برای تامین سلامتی و به دست آوردن بهبودی شخصی دیگر و شادی خانواده‌ای خواهیم شد.

 

انشا درباره انتقال خون به دو روش تحلیلی و طنز

 

انشا دوم: طنزآمیز

بند مقدمه (زمینه‌سازی)

یادم می‌آید که پدر و برادرم تصمیم گرفته بودند روز جمعه صبح، برای خون دادن به مرکز اهدای خون نزدیک منزل بروند. من نیز اصرار کردم که همراه آن‌ها بروم. پدرم گفت که من اجازه اهدای خون ندارم و برای انجام این کار بسیار کوچک هستم. پذیرفتم و با این همه به همراه آن‌ها به مرکز اهدای خون روانه شدم.

بندهای بدنه (متن نوشته)

به مرکز اهدای خون رسیدیم و همان طور که پدرم گفته بود آنجا بسیار شلوغ بود. به هر قسمت که می‌رفتیم، صفی تشکیل شده بود. هر کسی هم که از اتاق اهدای خون بیرون می‌آمد، آبمیوه‌ای به دست داشت. پدرم توضیح داد که این آبمیوه‌ها را مرکز اهدای خون، پس از اجرای خون گرفتن به افراد می‌دهد تا حال عمومی آن‌ها به وضعیت نرمال بازگردد.

با خودم یک حساب سرانگشتی کردم. پدر و برادرم به داخل رفته و حتما آبمیوه‌هایشان را می‌گرفتند. اما من باید چه می‌کردم؟ در حالی که پدر و برادرم روی تخت اهدای خون خوابیده و خون از رگ‌هایشان به بیرون کشیده می‌شد؛ به آرامی آبمیوه پدر و آبمیوه برادرم را برداشتم و در جیب کاپشنم جای دادم.

مسئولی که از آن جا عبور کرد و دید کنار تخت این دو آبمیوه‌ای نیست، دوباره دو آبمیوه برای آن‌ها کنار تخت گذاشت. من در یک حرکت چشمگیر دیگر، نقشه دو آبمیوه بعدی را هم کشیده و آن‌ها را داخل کاپشنم قرار دادم. دل دل می‌کردم که دوباره آبمیوه‌های بعدی نیز در جای خود قرار داده شوند. اما مسئول این بار متوجه نبودن آبمیوه‌ها شد و با تعجب نگاهی به اطراف انداخت.

بند نتیجه گیری (جمع بندی)

مسئول اتاق رفت و با ۴ آبمیوه در یک نایلون به سمت من آمد. او آبمیوه‌ها را به من تعارف کرد و گفت که این هدیه مرکز اهدای خون است. خدا فقط می‌داند که تا چه اندازه خجالت زده شدم. تشکر کرده و نایلون آبمیوه‌ها را از او گرفتم. حتما انتظار داشت که متنبه شده و آبمیوه‌های قبلی را سر جای خود برگردانم، اما چه انتظاری دارید؟  ۴ آبمیوه قبلی را به همراه ۴ آبمیوه جدید داخل نایلون گذاشتم و با خوشحالی تمام از اتاق اهدای خون بیرون آمدم!

 

انشا درباره انتقال خون با دو لحن جدی و طنز

 

سخن پایانی

انشا درباره انتقال خون می‌تواند با لحن‌های متفاوتی نوشته شود. ما این موضوع انشا را با دو لحن جدی و طنز نوشتیم. شما چه ایده های دیگری دارید؟ اگر به موضوعات کمک به همنوع علاقه‌مند هستید، توصیه می‌کنیم که انشا در مورد کمک به همسایه ها را نیز بخوانید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید