درس هفدهم کتاب فارسی نهم «کتاب شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری و از مشهورترین ادبیات جهان است. در این مطلب بررسی خلاصه داستان، معنی کلمات و آرایه های ادبی درس شازده کوچولو را میخوانید.
خلاصه داستان شازده کوچولو برای انشا
داستان از زبان یک خلبان آغاز میشود. او کودکیش را تعریف میکند که نقاشی میکشیده اما آدمبزرگها درک نمیکردهاند، پس از نقاشی دست کشیده و کار خلبانی را یاد گرفته است.
خلبان یکبار در صحرای افریقا بخاطر خرابی هواپیما میماند و آنجا با یک آدم کوچولو که خودش را شاهزاده کوچک معرفی میکند آشنا میشود.
سپس شاهزاده کوچک یا همان شازده کوچولو داستان هایی را برای مرد خلبان روایت میکند که در سرکشیهایی که به سیاره های مختلف داشته چه دیده و با چه کسانی آشنا شده است.
او در سیاره ای با فردی آشنا میشود که ستاره ها را میشمارد و حریص مال اندوزی است اما مالکیت برای او و برای اموالش هیچ سود و فایده ای ندارد. سپس به سیاره زمین میآید.
در زمین با روباهی آشنا میشود. روباه به شاهزاده مفهوم «اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن» و «مسئول بودن در برابر کسی که در او ایجاد علاقه کرده ایم» را آموزش میدهد. شازده کوچولو میفهمد که گل اش در او ایجاد علاقه کرده و برایش منحصر بفرد شده اگر چه گلهای بسیار زیادی شبیه او وجود دارند و میفهمد در برابر گلش مسئولیت دارد.
وقتی داستان های شازده کوچولو تمام میشود هشت روز گذشته و جیره ی آب خلبان تمام شده اما هنوز هواپیمایش را تعمیر نکرده. فردای آن روز خلبان هواپیمایش را تعمیر میکند و میخواهد برگردد. شاهزاده کوچک هم میخواهد به ستاره خود برگردد. هنگام خداحافظی شازده کوچولو به خلبان میگوید اگر گلی را دوست داشته باشی که در ستاره ای باشد هروقت شبها به آسمان نگاه کنی ستاره ها مثل گل شکفته خواهند شد و خواهند درخشید. در واقع او اهمیت مفهوم عشق و وفاداری را به خلبان میگوید.
شش سال بعد خلبان با قلبی سرشار از محبت و عشق این روایت را که تا آن روز برای کسی تعریف نکرده مینویسد.
معنی کلمات درس شازده کوچولو
- اهلی: رام و مطیع
- شاهکار: کار بزرگ و نمایان
- آوخ: آه، افسوس
- لحن: آواز خوش و موزون
- آذرخش: رعد و برق ، صاعقه
- سعادت: خوشبختی
- مار بوآ: نوعی مار بزرگ بی زهر و زنده زا است که از پستاندارن کوچک مثل خرگوش و موش و … تغذیه می کند ولی هیچ وقت به انسان حمله نمی کند. بعضی از گونه های این جانوران ممکن است بیش از ۶ متر طول داشته باشند
- تأمل: اندیشیدن
- ترجیح: برتری دادن
- درنگ: مکث، توقف
- ظریف: نکته سنج، زیبا، لطیف
- فراغت: آسایش، آسودگی، رهایی
- ترسیم: رسم کردن، کشیدن
- از آنِ: مالِ
- حوالی: پیرامون، اطراف
- رزق: روزی
- کریما: جوانمرد، بخشنده
- عقبی: جهان آخرت، جهان پسین
- خو کردن: عادت کردن
- عطاء: بخش ش، دهش، بخشیدن
- ذلت: خاری، زبونی
- ریا: دو روی ی، تظاهر
- فرقه: گروه، دسته، طایفه
- خو کردن: عادت کردن
- لابد: ناچار، ناگزیر، به ناچار، مجبور
- آستان: درگاه، حضور، جناب
- فاش: آشکار
- کار فرما: رئیس و سرپرست کارگران و کارمندان فاش
- وقار: آهستگی و بردباری
- سرور: شادمانی، خوشحال شدن
- نغمه: آواز
- وداع کردن: خداحافظی کردن
- تلخیص: خلاصه شده
آرایه های ادبی درس شازده کوچولو
- نرم و ملایم: مترادف و هم معنی
- کشش و انتظار ایجاد کند: کنایه از ایجاد علاقه
- هضم می کرد: کنایه از خوردن
- دست برداشتن: کنایه از کنار کشیدن یا رها کردن
- از کار افتادن: کنایه از خراب شدن
- مرگ و زندگی: متضاد
- چشمم افتاد: کنایه از نگاه کردم
- به نظر آمدن: کنایه از معلوم بودن
- نور اندیشه: اضافه استعاری (در اینجا اندیشه مثل چراغی است که نور دارد) که آرایه حس آمیزی هم دارد.
- نور اندیشه همچون آذرخش: تشبیه
-
دل شب: تشخیص، اضافه استعاری
-
پی بردن: کنایه از فهمیدن
-
روز و راز: جناس ناهمسان اختلافی
-
فاش شدن: کنایه از معلوم و مشخص شدن
-
دریافتن: کنایه از فهمیدن
-
سر برنداشتن: کنایه از بلند نکردن
-
پانزده، هفت، بیست و دو، …: تناسب
-
پاسخی نیافت: کنایه از نشنیدن
-
پاسخ نیافتن: حس آمیزی
-
زندگی یکنواخت بودن: کنایه از یک جور بودن
-
زندگی من چو خورشید خواهد درخشید: تشبیه
-
صدای پا: تکرار
-
مرا به لانه فرو خواهد خزاند: کنایه از داخل شدن
-
صدای پای تو همچون نغمه موسیقی: تشبیه
-
گوشه چشم: کنایه از متوجه شدن
-
گل همچون شعله چراغ می درخشد: تشبیه
-
باز یافتن: کنایه از دیدن
-
شب ها به ستارگان گوش فرار دادن: کنایه از نگاه کردن
-
جان: مجاز از تمام وجود
←← درس شازده کوچولو فارسی نهم →→
جواب خود ارزیابی (صفحهٔ ۱۴۰ کتاب درسی)
۱- خلبان چگونه با شازده کوچولو آشنا شد؟ زمانی که به ناچار نخست روی شنها خوابیده بود، هنگام طلوع خورشید با شنیدن صدای نازک و عجیب، شازده کوچولو از خواب بیدار شد که با وقار تمام او را نگاه میکرد، به هر حال در هنگام آشنایی او خود را شاهزاده کوچک معرفی کرد.
۲- چرا شازده کوچولو، شمارش ستارگان را برای کارفرما، بیفایده میدانست؟ چون نه ستارگان برای کارفرما فایده داشتند و نه کارفرما برای آنها فایده داشت.
۳- چرا روباه، دوست داشت اهلی شود؟ میخواست زندگیاش از یک نواختی و عادت خارج شود و زندگیاش چون خورشید بدرخشد و از زندگی و نغمههای مختلف لذت ببرد.
←← درس شازده کوچولو فارسی نهم →→
گفتوگو (صفحهٔ ۱۴۰ کتاب درسی)
۱- دربارۀ شخصیتهای داستان با هم گفتوگو کنید.
- خلبان: انسانی رویایی که نقاشی را دوست دارد. صبور، بردبار، امیدوار و فعال است.
- شازده کوچولو: معصوم، بیریا، مسئولیت پذیر، متفکر و…
- مالک ستارگان: خسیس، طمع کار و پر ادعا
- روباه: عاشق اهلی شدن، زیرک و توانمند
۲- دربارۀ پیام داستان «شازده کوچولو» بحث کنید.
پیام داستان متفاوت است؛ یعنی از این داستان میتوان چندین پیام برداشت کرد: مسئولیت پذیری، صبوری، آیندهنگری، نگهبانی از داشتهها و…