معنی شعر حمله حیدری به همراه آرایه های ادبی و معنی کلمات

معنی شعر حمله حیدری درس چهاردهم فارسی یازدهم را از باذل مشهدی به همراه معنی کلمات و آرایه های ادبی هر بیت بخوانید. این شعر در قالب مثنوی و نوع حماسه مصنوع است که و یک حماسه دینی درباره نبردِ حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود در جنگ احزاب (خندق) است.

معنی شعر حمله حیدری

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – درس حمله حیدری درس چهاردهم فارسی پایه یازدهم، قسمتی از منظومه «حماسه حیدری» از باذل مشهدی است. معنی شعر حمله حیدری را به همراه آرایه های ادبی و معنی کلمات در ادامه این مطلب خواهید خواند.

نوع ادبی: حماسه های مصنوع (حماسه دینی)

تاریخ ادبیات: باذل مشهدی از شاعران پارسی‌گوی شبه قاره هند در قرون یازدهم و دوازدهم بود. او در منظومه حماسه حیدری که معروف‌ترین اثر اوست، در قالب مثنوی به شرح زندگی و جنگ های پیامبر (ص)، خلفای راشدین ،تا پایانِ خلافتِ عثمان ، پرداخته است. شاعر این حماسه ی دینی را تحت تأثیر حماسه های ملّی، با دخل و تصرّف در اصل موضوع و آرایش صحنه ی نبرد به شیوه ی شاهنامه سروده است. 

قسمتی که در درس حمله حیدری در کتاب فارسی یازدهم آمده است، توصیف نبردِ حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود است. معنی شعر حمله حیدری را بیت به بیت با نکات و آرایه ها می‌خوانیم.

 

معنی درس حمله حیدری
معنی شعر حمله حیدری درس فارسی یازدهم

 

معنی شعر حمله حیدری

۱.

دلیرانِ میدان گشوده نظر
که بر کینه اوّل که بندد کمر؟

معنی: دلاوران و جنگجویانِ میدان، همه منتظر بودند که ببینند چه کسی ابتدا جنگ را شروع می‌کند و بر دشمنی اصرار می‌ورزد؟ (منظور جنگ احزاب یا همان جنگ خندق) 

معنی کلمات: دلیران: پهلوانان / که: چه کسی / کینه: دشمنی

آرایه های ادبی: نظر: مجاز از چشم / کینه: مجاز از جنگ / نظر گشودن: کنایه از چشم انتظار بودن / کمر بستن: کنایه از آماده شدن برای انجام کاری / جناس همسان: که (۱- حرف پیوند۲- چه کسی) / واج آرایی حرف «ک»

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲.

که ناگاه عمرو آن سپهر نبرد
برانگیخت ابرش برافشاند گرد

معنی: که ناگهان عَمرو بن عبدود، سرکرده سپاه دشمن، اسبش را آماده کرد و از حرکت محکمش، گرد و خاک بلند شد.

معنی کلمات: سپهر: آسمان / ابرش: اسب خالدار / برانگیختن: تحریک کردن (بن ماضی: برانگیخت، بن مضارع: برانگیز) / برافشاندن: پراکندن

آرایه های ادبی: عمرو، سپهر نبرد: تشبیه فشرده / گرد برافشاندن: کنایه از جولان دادن

نکته زبانی: «عَمرو» و «عُمر»: هر دو اسم خاص اند. برای این که شکل نوشتاری آن‌ها با هم اشتباه نشود، به اوّلی یک حرف «و» می افزایند؛ امّا این «و» به زبان نمی آید.

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۳.

چو آن آهنین کوه آمد به دشت
همه رزمگه کوه فولاد گشت

معنی: وقتی که عمرو که با آن جثه درشت و قدرتمند و لباس آهنین، همچون کوه آهن بود به دشت نبرد وارد شد، گویی همه رزمگاه چون کوهی از فولاد شد 

معنی کلمات: چو: وقتی که / رزمگه:‌ میدان رزم

آرایه های ادبی: آهنین کوه: استعاره از عمرو / دشت، گشت: جناس ناهمسان اختلافی / رزمگه کوه فولاد گشت: تشبیه، اغراق

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۴.

بیامد به دشت و نفس کرد راست
پس آن‌گه باستاد هم‌رزم خواست

معنی: عمرو  به میدان جنگ آمد  و لحظه ای ایستاد و نفسی تازه کرد، سپس ایستاد و حریف  هم‌نبرد طلبید .

معنی کلمات: باستاد: بایستاد / همرزم: حریف ، هم نبرد

آرایه های ادبی: نفس کرد راست: کنایه از اینکه نفس تازه کرد / راست، خواست: شبه جناس / واج آرایی «س»

ـــــــــ معنی درس حمله حیدری ـــــــــ

۵.

حبیب خدای جهان آفرین
نگه کرد بر روی مردان دین

معنی: پیامبر (دوست خداوند آفریننده ی جهان)  بر روی سپاهیان و یارانِ خود، نگاهی  کرد. (تا ببیند چه کسی برای مبارزه با عمرو داوطلب می‌شود.)

معنی کلمات: حبیب: دوست؛ منظور پیامبر است.

آرایه های ادبی: حبیب خدا: استعاره از پیامبر / نگه کرد بر روی مردان دین: کنایه از منتظر اقدام بودن / واج آرایی «ن»، «-ِ»

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۶.

همه بُرده سر در گریبان فرو
نشد هیچ کس را هوس، رزمِ او

معنی: همه از ترس عمرو (از خجالت) سر در یقه فرو برده بودند و هیچ کس تمایلی به نبرد با عمرو نداشت.

معنی کلمات: گریبان: یقه / هوس: میل / را: رای اضافه گسسته

آرایه های ادبی: سر به گریبان فروبردن: کنایه از شرمندگی و ترس / جناس: سر، در / گریبان، سر: تناسب

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۷.

به جز بازوی دین و شیر خدا
که شد طالب رزم آن اژدها

معنی: به غیر از حضرت علی (ع) که مایل به نبرد با عمرو بود.

معنی کلمات: طالب: خواهان

آرایه های ادبی: بازوی دین، شیر خدا: استعاره از حضرت علی (ع) / اژدها: استعاره از عمرو

پیام: داوطلب شدن حضرت علی

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۸.

بر مصطفی بهر رخصت دوید
از او خواست دستوری امّا ندید

معنی: حضرت علی (ع) برای اجازه گرفتن از حضرت رسول با شتاب به سوی ایشان رفت؛ ولی پیامبر اجازه نداد. (**در تاریخ آمده که بعد از گفتگوی حضرت با رسول خدا، بالاخره ایشان اجازه دادند که حضرت علی به میدان رود.)

معنی کلمات: بر: پیش، نزد / بهر: برای / دستوری: رخصت، اجازه /

آرایه های ادبی: بر، بهر: جناس ناهمسان افزایشی / دستوری ندید: حس آمیزی

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

عمرو برای دوم مبارزه می‌طلبد . پیامبر از لشکر می پرسد که چه کسی حاضر است با عمر بجنگد؟ لیکن جز حضرت علی (ع) کسی اعلام آمادگی نمی کند. پیامبر (ص) به علی هشدار می دهد که عمرو است. علی (ع) جواب می‌دهد: من هم علی ابن ابی طالبم و پس از گفتگوی بسیار، از پیامبر (ص) اجازه نبرد می گیرد. در میدان نبرد عمرو با جنگ با علی امتناع می کند؛ با این بهانه که نمی خواهم به دست من کشته شوی؛ امّا علی (ع) در پاسخ می گوید: ریختن خون تو برای من از مُلک روی زمین بهتر است. عمرو این بار خشمگینانه از اسب پایین می‌آید و:

معنی کلمات: امتناع می کند: سرباز زدن / مُلک: فرمانروایی

آرایه های ادبی: لشکر: مجازاً لشکریان / ریختن خون: کنایه از کشتن

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۹.

به سوی هژبر ژیان کرد رو
به پیشش برآمد شه جنگ‌جو

معنی: عمرو به حضرت علی (ع) آن شیر خشمگین رو کرد و حضرت علی (ع) در مقابلش ظاهر شد .

معنی کلمات: ژیان: خشمگین، درّنده / به پیشش برآمد: جلویش درآمد

آرایه های ادبی: هژبر: شیر، شه جنگجو: استعاره از حضرت علی (ع) / رو کرد: کنایه از حرکت کرد / رو، جو: جناس ناهمسان

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۰.

دویدند از کینِ دل سوی هم
درِ صلح بستند بر روی هم

معنی: از روی دشمنی هردو سمت همدیگر دویدند. شدت دشمنی انقدر زیاد بود که جایی برای صلح باقی نمانده بود.

معنی کلمات: کین: کینه، دشمنی

آرایه های ادبی: سوی و روی: جناس ناهمسان اختلافی / در صلح: اضافه تشبیهی یا اضافه استعاری / در صلح بستن: کنایه از اینکه جایی برای آشتی نگذاشتند

پیام: اقدام به جنگ

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۱۱.

فلک باخت از سهم آن جنگ رنگ
بود سهمگین جنگ شیر و پلنگ

معنی: این جنگ آن قدر سهمگین بود که آسمان رنگ باخته بود، به راستی جنگ شیر و پلنگ بسیار ترسناک است.

معنی کلمات: فلک: آسمان / سهم: ترس، تیر، بهره / باختن: از دست دادن / سهمگین: ترس آور

آرایه های ادبی: فلک رنگش را باخت: جانبخشی، کنایه از ترسیدن / شیر، پلنگ: تناسب / جنگ، رنگ: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی: «گ» / اغراق: فلک از سهم آن جنگ رنگ باخت / واژه آرایی: جنگ

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۲.

نخست آن سیه روز و برگشته بخت
برافراخت بازو چو شاخ درخت

معنی: ابتدا آن سیاه روزگار بخت برگشته (عمرو ) بازویش را (برای کوبیدن) مثل شاخ درخت بلند کرد.

معنی کلمات: برافراخت: بلند کرد/ شاخ: شاخه

آرایه های ادبی: سیه روز، برگشته بخت: کنایه از بدبخت / بازو: مجاز از دست / بازو چو شاخ درخت: تشبیه / واج آرایی «خ»، «ت»

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۱۳.

سپر بر سر آورد، شیر اله
عَلَم کرد شمشیر آن اژدها

معنی: حضرت علی (ع) سپرش را بالا آورد و عمرو دوباره شمشیرش را بالا برد.

معنی کلمات: علم: پرچم

آرایه های ادبی: شیراله: استعاره از حضرت علی (ع) / علم کرد: کنایه از بلند کرد / اژدها: استعاره از عمرو/ سپر، سر: شبه جناس / بر، سر: جناس ناهمسان / علم کرد:‌ کنایه از بالا برد / تناسب: سپر، شمشیر

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۴.

بیفشرد چون کوه پا بر زمین
بخایید دندان به دندان کین

معنی: حضرت علی با تمام قدرت و استواری همچون کوه، پایش را بر زمین کوبید و خشمگینانه مبارزه کرد.

معنی کلمات: خاییدن: جویدن، به دندان نرم کردن / دندان کین: اضافه اقترانی /

آرایه های ادبی: پا بر زمین فشردن: کنایه از پایداری / چون کوه: تشیبه / دندان به دندان خاییدن: کنایه از خشم / جانبخشی: مانند کوه پایش را بر زمین فشرد

ـــــــــ معنی درس حمله حیدری ـــــــــ

۱۵.

چو ننمود رخ شاهدِ آرزو
به هم حمله کردند باز از دو سو

معنی: وقتی هیچ کدام به خواسته خود ( یعنی شکست حریف ) نرسیدند دوباره از دو سو به هم حمله کردند

معنی کلمات: چو: هنگامی که / نمودن: نشان دادن / شاهد: زیبارو، معشوق

آرایه های ادبی: شاهد آرزو: اضافه تشبیهی / ننمود رخ شاهد آرزو:  آرزو به زیبارویی تشبیه شده است که چهره اش را به هیچ کدام نشان نداد؛ کنایه از اینکه به آرزوی خود نرسیدند

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۶.

نهادند آوردگاهی چنان
که کم دیده باشد زمین و زمان

معنی: آن چنان جنگی در میدان نبرد پدید آوردند ، که اهل زمین و زمان چنین میدانی را به خاطر ندارند . 

معنی کلمات: نهادن: قرار دادن / آوردگاه: میدان جنگ / کم: کمتر

آرایه های ادبی: زمین، زمان: مجاز از زمینیان / زمین، زمان: جناس ناهمسان اختلافی

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۷.

ز بس گَرد از آن رزمگه بردمید
تن هر دو شد از نظر ناپدید

معنی: در میان گرد و خاک فراوانی که در میدان رزم بلند شده بود، تن هر دو از نظر پنهان شد .

معنی کلمات: بس: بسیاری / بردمید: بلند شد / هر دو: علی و عمرو /

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۱۸.

زره لَختْ لخت و قبا چاک چاک
سر و روی مردان پر از گرد و خاک

معنی: زره و لباس هردو در اثر ضربات شدید شکسته و پاره شده بود و سر و صورتشان پر از گرد و خاک بود.

معنی کلمات: لخت لخت : پاره پاره / حذف «بود» به قرینه معنایی

آرایه های ادبی: سر و روی: تناسب / قبا: گونه ای جامه / چاک، خاک: جناس / واژه آرایی: لخت، چاک / سر، روی: تناسب

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۱۹.

چنین آن دو ماهر در آداب ضرب
ز هم رد نمودند هفتاد حرب

معنی: آن دو جنگجو آنچنان در آداب شمشیرزنی مهارت داشتند، که بسیاری از ضربات سلاح های جنگی را از خود دفع کردند و جان به در بردند.

معنی کلمات: ماهر: ورزیده / ضرب: زدن / حرب: جنگ

آرایه های ادبی: ضرب: مجاز از جنگ / حرب: مجازاً جنگ افزار / ضرب، حرب: جناس ناهمسان اختلافی

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۰.

شجاع غضنفر وصیّ نبی
نهنگ یم قدرت حق، علی

معنی: شیر شجاع ، جانشین پیامبر و نهنگ دریای حق؛ حضرت علی (ع)

معنی کلمات: غضنفر: شیر / وصی: جانشین / نبی: پیامبر

آرایه های ادبی: غضنفر: استعاره از حضرت علی (ع)/ نهنگ: استعاره از علی / یم: دریا / یم قدرت: اضافه تشبیهی / نهنگ، یم: تناسب 

این بیت با بیت بعد موقوف المعانی است.

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۱.

چنان دید بر روی دشمن ز خشم
که شد ساخته کارش از زهر چشم

معنی: [حضرت علی] آنچنان با خشم به چهره دشمن نگریست که با زهر چشم خود کارش را ساخت و روحیه او را ضعیف کرد .

معنی کلمات: زهر چشم : نگاه تند

آرایه های ادبی: خشم، چشم: جناس ناهمسان اختلافی / چشم: مجاز از نگاه / زهر چشم: اضافه استعاری، کنایه از نگاه تند / کارش ساخته شد: کنایه از اینکه کارش به پایان رسید و شکست خورد. (نابود شد.)

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۲.

برافراخت پس دست خیبر گشا
پی سر بریدن بیفشرد پا

معنی: سپس، علی، دست قدرتمند خود را بلند کرد، خودش را برای جدا کردن سر از بدن عمرو آماده کرد و برای کشتنِ او همّت کرد.

معنی کلمات: برافراخت : بلند کرد / پی: به دنبال، در معنی پا، ایهام تناسب

آرایه های ادبی: خبیرگشا: تلمیح / خیبر: مجاز از در قلعه خیبر / سر: مجاز از گردن / پا فشردن: کنایه از پافشاری کردن / پی: در معنی پا، ایهام تناسب / بین (دست، سر، پا): تناسب یا مراعات نظیر

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۲۳.

به نام خدای جهان آفرین
بینداخت شمشیر را شاه دین

معنی: حضرت علی با بر زبان آوردن نام خداوند که همه جهان را آفریده، با شمشیرش ضربه ای به عمرو زد.

معنی کلمات: شاه دین: منظور حضرت علی (ع) است / بینداخت: بزد

آرایه های ادبی: واج آرایی «ن»

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۴.

چو شیر خدا راند بر خصم، تیغ
به سر کوفت شیطان دو دست دریغ

معنی: وقتی شیر خدا (حضرت علی) بر دشمن شمشیر زد، شیطان از حسرت و اندوه با دو دست بر سر خود کوبید.

معنی کلمات: چو: چون، هنگامی که / خصم: دشمن / دست دریغ: اضافه اقترانی => دست بر سر زدنی که همراه با افسوس و دریغ بود.

آرایه های ادبی: به سر کوفتن: کنایه از اندوه و ناراحتی / سر، دست: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی «ر»

مفهوم: ناامیدی شیطان از پیروزی بر حق

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۵.

پرید از رخ کفر در هند، رنگ
تپیدند بت‌خانه‌ها در فرنگ

معنی: با آن ضربه حضرت علی(ع) ، رنگ از کل عالم کفر پرید و تمام بت پرستی‌ها از هم پاشید. (کفر را در شرق و غربِ عالم، هراسان کرد.)

معنی کلمات‌: تپیدند: لرزیدن و مضطرب شدن / فرنگ: باخترزمین به ویژه اروپا /

آرایه های ادبی: رنگ پریدن: کنایه از ترسیدن / رخ کفر: تشخیص / اغراق / هند : به کشور هزار ادیان معروف است ، مجازاً یعنی عالم کفر /  بت خانه‌ها تپیدند: تشخیص / فرنگ، رنگ: جناس ناهمسان افزایشی

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۶.

غضنفر بزد تیغ بر گردنش
در آورد از پای، بی سر تنش

معنی: آن شیر (حضرت علی) شمشیر بر گردن عمرو زد و تن بی سرش را از پا در آورد و بر زمین انداخت .

معنی کلمات: غضنفر: شیر / بی سر تنش: تن بی ارزش / مرجع ش: عمرو / جهش ضمیر: بی سر تنش (تن بی سرش)

آرایه های ادبی: غضنفر: استعاره از علی / از پای در آوردن: کنایه از تباه کردن / سر، پا، تن: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی «ر»

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

۲۷.

دم تیغ بر گردنش چون رسید
سر عمرو صد گام از تن پرید

معنی: وقتی که شمشیر بر گردن عمرو فرود آمد، سر از تن او جدا شد و صد قدم آن طرف تر افتاد.

معنی کلمات: دم : لبه / تیغ: شمشیر / چون: هنگامی که / گام: قدم

آرایه های ادبی: اغراق / گردن، سر، گام، تن: تناسب / بر، سر: جناس ناهمسان اختلافی / واج آرایی «ر» / اغراق: سر عمرو صد گام دورتر افتاد / صد: مجاز از بسیار و زیاد

ـــــــــ✍✍ـــــــــ

۲۸.

چو غلتید در خاک، آن ژَنده فیل
بزد بوسه بر دست او جبرئیل

معنی: هنگامی که آن جنگجوی درشت اندام مثل فیل (عمرو) به دست حضرت علی (ع) کشته شد، جبرئیل دستان حضرت علی (ع) را بوسید و او را تحسین کرد.

معنی کلمات: ژنده فیل: فیل بزرگ، فیل مست و خشمگین

آرایه های ادبی: ژنده فیل: استعاره از عمرو / بر دست بوسه زدن:‌ کنایه از بزرگداشتن و تحسین کردن

ـــــــــ معنی شعر حمله حیدری ـــــــــ

 

شما می توانید معنی درس کاوه دادخواه فارسی یازدهم را نیز به همراه ارایه ها و توضیح کلمات بخوانید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید