روز تاسوعا به نام حضرت ابوالفضل العباس مزین شده است. حضرت ابوالفضل (ع) نمونه کاملی از ایثار، فداکاری و اطاعت از امام خود است. در این مقاله شعرهای سینه زنی حضرت ابوالفضل (ع) برای استفاده در مراسم سوگواری انتخاب شده است. ما را هم دعا کنید.
متن نوحه سینه زنی حضرت ابوالفضل
۱. دریا شده عطشان تو یا حضرت عباس
قالب: قصیده
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۴)
درد من و درمان تو یا حضرت عباس
دست من و دامان تو یا حضرت عباس
تو قبله حاجاتی و من یکسره حاجت
چشم من و احسان تو یا حضرت عباس
ای دیده علی، ماه شب چهاردهم را
در چاک گریبان تو یا حضرت عباس
تو ساقی مهریه زهرایی از آن رو
دریا شده عطشان تو یا حضرت عباس
از روز ازل، بوسه گه وجه خدا بود
دست و لب خندان تو یا حضرت عباس
نَبْود عجب ار صوت علی زنده شود باز
با خواندن قرآن تو یا حضرت عباس
در پنجهی ارباب دعا، حبل متینی است
از رشته دامان تو یا حضرت عباس
پشت تو نلرزد، چو علی گر همه عالم
آیند به میدان تو یا حضرت عباس
گو خلق بیارند، بخوانند و بگویند
آرند چه در شان تو، یا حضرت عباس
پیغمبر و زهرا و علی و حسنین اند
مداح و ثناخوان تو یا حضرت عباس
بس فخر کند حضرت سلمان اگر او را
خوانند مسلمان تو یا حضرت عباس
سقایی و سرداری و ایثار، سه حرفند
از مکتب عرفان تو یا حضرت عباس
تیر و سپر و نیزه بوَد در کف دشمن
در قبضه فرمان تو یا حضرت عباس
مدح تو نه آن است که گویند ادیبان
از ابرو و چشمان تو یا حضرت عباس
مدح تو عیان است، عیان است، عیان است
در پرتو ایمان تو یا حضرت عباس
مدح تو نوشته است، نوشته است، نوشته است
در زخم فراوان تو یا حضرت عباس
مدح تو همین است، که فرمود: امامت
مولات به قربان تو یا حضرت عباس
مدح تو همین است، که با خیل ملائک
پرواز کند جان تو یا حضرت عباس
مدح تو همین است، که مولای دو عالم
زد بوسه به دستان تو یا حضرت عباس
تو حُسن خدایی دل «میثم» شده روشن
از حُسن فروزان تو یا حضرت عباس
۲. علمداره، وفاداره، عموی نازنین من
قالب: آهنگین
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
علمداره، وفاداره، عموی نازنین من (۲)
*****
قد بلندش آسمونی، نیگاش نگاه مهربونی
دیدن دنیا از رو دوشش، یه عشقی داره نمیدونی
علمداره، وفاداره، عموی نازنین من (۲)
*****
نیگاش شبیه ذوالفقاره، مث علی تو کارزاره
اگه بابام بده اجازه، یه دشمنو زنده نذاره
علمداره، وفاداره، عموی نازنین من (۲)
*****
اونکه میگفت: به بابا سرور، یه بار بهش نگفت برادر
حتی یه بار نشد ببینم، پیش بابام بلند کنه سر
علمداره، وفاداره، عموی نازنین من (۲)
*****
هیچ کی مث عموم نمیشه، عشقم بهش تموم نمیشه
میخوام بگم که آب بیاره، اما خدایی روم نمیشه
علمداره، وفاداره، عموی نازنین من (۲)
۳. بی دستی من در ره تو بال و پرم شد
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۱)
افتاد چرا دیر به پایت سر و دستم
من پیشتر از بودن خود دل به تو بستم
تا جان به تنم بود ز تو دل نبریدم
تا دست به تن داشتم از پا ننشستم
دستم ز. قضا خورد به آبی که نخوردم
از فاطمه تا صبح قیامت خجل استم
بشکست سر و دست و تن و سینه ام، اما
جان دادم و پیمان تو هرگز نشکستم
از دست و سر و جان و تن و چشم گذشتم
کز روز ازل بود همین عهد الستم
از صبح ولادت که نگاهم به تو افتاد
تا شام ابد کرد تماشای تو مستم
دانست که از دامن مهرت نکشم دست
زد روز ولادت پدرم بوسه به دستم
بی دستی من در ره تو بال و پرم شد
تو احمد و من جعفر طیار تو هستم
تا ام بنین فخر کند کاش که میشد
پیراهن خود هدیه به مادر بفرستم
میثم به امان نامه دشمن چه نیازم
کز هر چه به جز دوست بُوَد رشته، گسستم
۴. چشم و علم و دستت کو؟
قالب: آهنگین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
ای ساقی طفلان عباس
ای حامی قرآن عباس
دور بدنت گردیدم
با دیده گریان عباس
تو حامی و پرچمدار منی
غمخوار منی، غمخوار منی
جان تو در ره قرآن فدا شد
دست و چشم تو تقدیم خدا شد
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
*****
ای هستی من، هستت کو
با من، دل پا بستت کو
سقا و علمدار من
چشم و علم و دستت کو
تو ماه دل آرای حرمی
آب آور و سقای حرمی
جای آبای مه در خون تپیده
از چه رو خون ز. بازویت چکیده
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
*****
ای سرو به خون غلتیده
ای آب تو اشک دیده
با آن که لبت خشکیده
خون از دهنت چکیده
ای روی زمین دست و علمت
نتوان ببرم سوی حرمت
کودکان در حرم چشم انتظارند
نونهالان دگر سقا ندارند
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
*****
هنگام عزاداری شد
ایام غم و زاری شد
از دیده طفلانم اشک
از چشم تو خون جاری شد
تو منبع جودی و کرمی
تو آرزوی اهل حرمی
مظهر غیرت و ساقی کوثر
خیز و بر تشنگان آبی بیاور
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
*****
ای خیمه عزادار تو
چشم همه خونبار تو
زهرا و علی گردیدند
در علقمه زوار تو
من بین عدو تنها چه کنم
با خنده دشمنها چه کنم
خنده دشمن و اشک سکینه
کرده آه مرا آتش به سینه
یا ابالفضل یا ابالفضل یا ابالفضل
۵. قُتِلَ العباس
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۲)
در کربلا غوغا شده قُتل العباس
بی دست و سر سقا شده قتل العباس
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
رسیده وقت غربت ابی عبدالله
پریده رنگ از صورت ابی عبدالله
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
افتاده زیر دست و پا شاخه یاسم
گردیده از پیکر جدا دست عباسم
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
این اشجع الناس من است آه و واویلا
این دست عباس من است آه و واویلا
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
افتاده از زین بر زمین پیکر عباس
عمود آهنین زدند بر سر عباس
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
فرمانده بی لشکرم، بهترین یارم
دست و سر و چشمت چه شدای علمدارم؟
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
*****
با من گلستان علی در چمن افتاد
دستی که بوسیده علی از بدن افتاد
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۲)
۶. از ازل داده با برادر دست
شاعر: سازگار حاج غلامرضا
منبع: یک ماه خون گرفته (۲)
ای به دست خدای داور دست
از تو بوسیده چار رهبر دست
تا ابد پایدار مکتب عشق
از ازل داده با برادر دست
ظهر عاشورا در رکاب حسین
کرده تقدیم بر پیمبر دست
به تو دل داده یوسف زهرا
ز. تو بوسیده شخص حیدر دست
ناز کردی به بحر با لب خشک
آب دریات بوسه زد بر دست
نه عجب گر به ظهر عاشورا
از تو بوسد علی اکبر دست
گر نهی پا به چشم گریانم
میبرم از فلک فراتر دست
موج زد سر به سنگ و بحر گریست
که ز آب روان کنی تر، دست
یک بیابان سپاه و یک عباس
یار تو چشم بود و یاور دست
نه به چشم تو بود دیگر نور
نه به جسم تو ماند دیگر دست
رنگ از چهره حسین پرید
تا جدا شد تو را ز پیکر دست
گشت پامال، چون کتاب خدا
از تو در زیر پای لشکر دست
از چه حاجت روا شدی با تیر؟
ای کلید حوائجت در دست
تو ز. پا اوفتادی و زینب
بین دشمن نهاد بر سر دست
به که گویم که از تن پاکت
زخمها میرسید از هر دست
ای زده روز و شب به دامانت
جن و انس و ملک مکرر دست
فاطمه بر شفاعت امت
آورد از تو روز محشر دست
شود از لطف بر سر «میثم»
بکشی لحظههای آخر دست؟
۷. من آبم و آبرو ندارم
قالب: مثنوی
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۲)
ای داغ لب تو کرده آبم
عباس مرا بنوش آبم
هُرم عطشت کند کبابم
شرمنده ز آل بوترابم
دارم به جگر خروش عباس
یک جرعه ز. من بنوش عباس
من آبم و آبرو ندارم
موجم شده کوهی از شرارم
شرمنده ز. طفل شیرخوارم
مانند سکینه بی قرارم
سخت آمده ام به جوش عباس
یک جرعه ز من بنوش عباس
اعجاز به دشت نینوا کن
دست آور و حاجتم روا کن
از سینه آب عقده واکن
زخم دل بحر را دوا کن
از آب نظر مپوش عباس
یک جرعه ز من بنوش عباس
ای اشک تو آب را ستاره
بحر از نفست شده شراره
بر غربت آب کن نظاره
بشنو ز درون دل هماره
فریاد مرا به گوش عباس
یک جرعه ز من بنوش عباس
یک لحظه بر آر آرزویم
مگذار بریزد آبرویم
گر چهره ز آتشت نشویم
در پاسخ فاطمه چه گویم
بردار غمم ز دوش عباس
یک جرعه ز من بنوش عباس
*****
عباس با آب:
ای آب مزن به دل شرارم
سوگند به چشم اشکبارم
من تشنهی جام وصل یارم
با آب روان چه کار دارم
گشتم ز عطش اگر چه بی تاب
یک قطره ننوشم از توای آب
من ساقی آل بوترابم
نه آب بود به کف، نه تابم
امواج تو میکند کبابم
از خجلت اهلبیت آبم
صد بار گر از عطش شوم آب
یک قطره ننوشم از توای آب
هُرم عطش است و آفتاب است
دلها همه از عطش کباب است
خون حاصل سینه رباب است
از بس که به خیمه قحط آب است
گردیده به دیده اشک نایاب
یک قطره ننوشم از توای آب
از ناله بلبل مدینه
آهم شده شعله ور به سینه
سقا شده دیده سکینه
خشکیده گلوی آن حزینه
رنگش شده زردتر ز مهتاب
یک قطره ننوشم از توای آب
یک لحظه بزن به خیمهها سر
بر دخترک سه ساله بنگر
در دامن عمه میزند پر
سوزد جگرم از این که آخر
شش ماهه نگشت از تو سیراب
یک قطره ننوشم از توای آب
۸. فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
قالب: غزل
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: یک ماه خون گرفته (۲)
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
ریحانه دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لاله عباسی و ما خار اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل
تو رستهای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی، دست برون آر اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیده «میثم»
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل
۹. پشت و پناه حرم ساقی طفلان من
مداح: کربلایی جواد مقدم
پشت و پناه حرم ساقی طفلان من
دلبر ام البنین قوت دستان من
با وفا تنهام نگذار
با وفا موندم بی یار
با وفا دادی بر بادم
کار من بی تو زاره
بی تو میشن آواره
ای برادر خونوادم
ای حیدرم وای ،دلاورم وای ، برادرم وای
دیده به راه توئه بین حرم دخترم
اما شدی غرق خون نه نمیشه باورم
غرق خون چشمای تو
رو زمین دستای تو
مشک تو شد پاره پاره
ترس تو چشم زینب
جون من اومد بر لب
خالی شد پشتم یک باره
صاحب لوا نرو ای ، با وفا نرو
مشکل گشا نرو ، برادرم نرو
ای حیدرم وای،دلاورم وای، برادرم وای
بی تو برادر شکست حیثیت لشکرم
ای کس و کارم بگو چی میشه وضع حرم
قامتم خم شد آخر
فرق تو مثل حیدر
وا شده ای وای از این غم
ای تموم احساسم
نیزه زاری عباسم
جون میدم پیش تو کم کم
شدم حزین وای
خوردم زمین وای ، از روی زین وای
ای حیدرم وای،دلاورم وای، برادرم وای