تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
شخصی ارجمند و صاحبمقام به تو روی آورده تا در حقت لطف و مهربانی بهجای آورد و این بهخاطر خوشکلام بودن و صفای درون توست اما بهتر است چشمداشتهای مادی را کنار بگذاری و به هرآنچه در زندگی جمع کردهای قناعت کنی. مهرورزی و دوست داشتن در دنیا از همهچیز ارزشمندتر است؛ عزت نفس و آبروی خود را فدای آرزوهای خام و ناپخته مکن. دوستان و اطرافیان خودت را بهتر بشناس تا با پیمانشکنی آنها دچار دردسر نشوی. تو نمیتوانی از راز همه اتفاقات سردربیاوری، پس با آرامش دنیا را به شادی و سرور بگذران و غم بیهوده را رها کن.
غزل شماره ۳۸۷ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۸۷ حافظ
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۸۷ حافظ
شاه شمشادقدان خسرو شیریندهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
پادشاه بلندبالایان و شهریار شیرینبیانان که با مژههایش دل همه شجاعان شورشآور را میشکند…
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
در حال مستی بر من گذار کرد، نگاهی به من فقیر انداخت و گفت: ای سرآمد همه خوشکلامان…
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان
تا چه زمانی میخواهی که جیب تو از طلا و نقره خالی باشد؟ بندگی مرا بپذیر تا از همه دلبران سیمینبدن بهرهبرداری کنی.
کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
از یک ذره گرد و غبار کمتر نیستی که خود را به خورشید میرساند. خود را فرومگذار و عاشق باش تا در حال رقص و چرخش به سراپرده خورشید برسی.
بر جهان تکیه مکن ور قدحی مِی داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
بر حال دنیا اعتماد مکن و اگر یک پیاله شراب داری به سلامتی ماهرویان و نازکاندامان بنوش.
پیر پیمانهکش من که روانش خوش باد
گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان
روانشاد پیر عارف بادهنوش من گفت که از بدقولان و عهدشکنان دوری گزین…
دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
دست بر دامن دوست بزن و از دشمنان پیوند بِبُر. مرد خدا باش تا از شر شیاطین در امان باشی.
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان کهاند این همه خونین کفنان
هنگام سحر در بوستان لالهزار از باد صبا میپرسیدم که این لالههای سرخ گلگونکفن در راه چه کسی شهید شدهاند؟
گفت حافظ من و تو محرم این راز نهایم
از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان
پاسخ داد: ای حافظ، من و تو استعداد آگاه شدن از این راز را نداریم، این سخن را بگذار و بهجای آن از شراب ارغوانی و دلبران شیریندهان سخن بگو.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
تقی مینایی
سلام استاد عزیز از شما سپاسگزارم امیدوارم که همیشه سربلند شاداب وسلامت باشید انشالله