شهید ایرانی واقعه کربلا | تنها ایرانی حاضر در کربلا کیست؟

تحقیق و جست‌وجو در برخی کتاب‌های تاریخی و مقاتل، سخن از کسانی است که احتمال ایرانی بودن آنها وجود دارد که در حماسه جاوید عاشورا، نقشی ماندگار داشته‌اند. اما آیا می‌دانید تنها شهید ایرانی واقعه کربلا چه کسی است؟

پرداختن به سرگذشت هر یک از شهدای واقعه کربلا علاوه بر آنکه مسیر راه تا رسیدن به مقصد یاریگری امام روشن می‌کند، از سویی روایتگر زیبایی‌های این رویداد فراموش‌نشدنی تاریخ اسلام است. اینکه در میان سرداران و شهدای کربلا، ردپای یک سردار ایرانی دیده می‌شود، جای بسی مباهات و افتخار برای هر ایرانی است.

شهید ایرانی واقعه کربلا کیست؟

اسلم را به واسطه اصالت قزوینی‌اش، «اسلم ترک قزوینی» می‌نامند. در برخی متون هم از ایشان با عنوان «اسلم بن عمرو دیلمی» نام برده شده است. البته در برخی منابع تاریخی از جمله «تاریخ طبری» نام این شهید بزرگوار سلیمان ذکر شده است. شیخ طوسی هم از کتاب «رجال» خود از او با نام «سلیم» یاد کرده است؛ اما بخش اعظم روایات همان نام اسلم را معتبر دانسته‌اند.

اسلم بن عمرو

مورخان متأخر، اسلم بن عمرو را از موالیان امام حسین (علیه‌السلام) دانسته‌اند. پدرش از ترکان ایران بود. اسلم همراه با کاروان اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) به کربلا می‌آید و اسلم پس از رخصت طلبیدن از محضر امام سجاد (ع) عازم میدان شد. دقایقی از رفتن اسلم نگذشته بود که سپاهیان متوجه شدند به طرف خیمه‌ها بازمی‌گردد.

علت را پرسیدند: اسلم پاسخ داد برای وداع با دوستان خردسالم بازگشته‌ام، این سپاهی وفادار با فرزندان و کودکان امام خداحافظی کرد و سپس عازم میدان شد.به میدان می‌آید و رجز می‌خواند:

امیری حسین و نعم الامیر ••• سرور فؤاد البشیر النذیر «امیر من، حسین است و چه نیکوسالاری است، مایه شادمانی دل رسول خدا است!».

البته خوارزمی که از مقتل‌نویسان متقدم است نیز، درباره جوانی تُرک، سخن به میان می‌آورد، بدون این‌که نام او را ذکر کند: «پس جوانی تُرک برای نبرد به میدان می‌آید که قاری قرآن کریم است و به زبان عربی آگاه است و او از موالی و بستگان به حسین بن علی است… اسلم بن عمرو پس از مبارزه‌ای شجاعانه سرانجام بر اثر فراوانی جراحات بر زمین افتاد و با اندک توانی که در بدن داشت، به سوی امام حسین (ع) اشاره کرد.

حضرت به بالین وی آمد، اسلم خطاب به امام عرض کرد: دستانم توانی ندارد تا دست در گردن شما بیاویزم. امام با مهربانی دست در گردن این غلام وفادارش انداخت و صورت بر صورت او گذاشت. اسلم چشم گشود و با دیدن امام تبسمی کرد و گفت: «مثل من -سعادتمند- کیست که فرزند رسول خدا صورتش را بر صورتم نهاده است!» و آنگاه به شهادت رسید.

این غلام ترک تنها کسی بود که امام‌حسین(ع) پس از شهادت جان‌سوز حضرت‌ علی‌اکبر(ع) به بالینش شتافت و صورت مبارک خود را بر صورتش نهاد. او می‌جنگد، مجروح می‌شود و به زمین می‌افتد. امام حسین (علیه‌السلام) بر سر بالین وی آمد. او چشم گشود و با دیدن حضرت تبسمی کرد و آن‌گاه به سوی پروردگار خویش شتافت».

او شاعر و ادیب بود و به سه زبان عربی، فارسی و ترکی تسلط داشت سال‌ها به عنوان دبیر و کاتب امام حسین (ع) در خدمت ایشان بود. اسلم علاقه فراوانی به کودکان و به خصوص فرزندان امام داشت و با مهربانی به آنان اظهار محبت می‌کرد و همبازی کودکان می‌شد.

او هرچند غلام ازاد شده بود، اما تا پایان عمر در خدمت امام و فرزندشان و وفادار به این تبار شریف بود. پس از حرکت امام حسین (ع) از مدینه به سوی کربلا ملازم و در خدمت ایشان بود تا زمانی که به فیض شهادت رسید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید