در ادبیات فارسی شعر درباره موی بلند مانند شعر در مورد لبخند یا شعر درباره لب و جدایی و فراق جایگاه ویژه ای دارد و مانند شعر چال گونه از زیباترین توصیفات در آن استفاده شده است. عواطف و احساسات شاعر با دیدن موی بلند معشوق در صدد به تصویر کشیدن این زیبایی برمیآید و به این صورت اشعار زیبایی خلق میشود. شعر درباره موی بلند با مترادفهای آن از جمله شعر درباره گیسو، شعر در مورد جعد، زلف، طره و… در ادب فارسی بروز و ظهور یافته است. گلچینی از زیباترین اشعار درباره موی بلند را در ستاره بخوانید.
شعر در مورد مو
گلچین اشعار در مورد موی بلند در قالب سنتی
زهی زیبا جمالی این چه روی است
زهی مشکین کمندی این چه موی است
ز عشق روی و موی تو به یکبار
همه کون مکان پر گفت و گوی است
از آن بر خاک کویت سر نهادم
که زلفت را سری بر خاک کوی است
چو زلفت گر نشینم بر سر خاک
نمیرم نیز و اینم آرزوی است
چه جای زلف چون چوگانت آنجا
که آنجا صد هزاران سر چو گوی است
برو ای عاشق دستار بگریز
که اینجا رستخیز از چار سوی است…
تو کار خویش میکن لیک میدان
که کار او برون از رنگ و بوی است
به خود هرگز کجا داند رسیدن
اگر عطار را عزم علوی است
«عطار نیشابوری»
❆❆❆
مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت…
و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی
برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت
من و باد صبا مسکین دو سرگردان بیحاصل
من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت…
❆
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم…
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
طره را تاب مده تا ندهی بر بادم…
حافظ
❆❆❆
پریشان باد پیوسته دل از زلف پریشانش
وگر برناورم فردا سر خویش از گریبانش
الا ای شحنه خوبی ز لعل تو بسی گوهر
بدزدیدست جان من برنجانش برنجانش
گر ایمان آورد جانی به غیر کافر زلفت
بزن از آتش شوقت تو اندر کفر و ایمانش
پریشان باد زلف او که تا پنهان شود رویش
که تا تنها مرا باشد پریشانی ز پنهانش
منم در عشق بیبرگی که اندر باغ عشق او
چو گل پاره کنم جامه ز سودای گلستانش
در آن گلهای رخسارش همیغلطید روزی دل
بگفتم چیست این گفتا همیغلطم در احسانش
یکی خطی نویسم من ز حال خود بر آن عارض
که تا برخواند آن عارض که استادست خط خوانش
ولیکن سخت میترسم از آن زلف سیه کاوش
که بس دل در رسن بستست آن هندو ز بهتانش
به چاه آن ذقن بنگر مترس ای دل ز افتادن
که هر دل کان رسن بیند چنان چاهست زندانش
مولانا
❆❆❆
عروسانه بر شد بران جلوهگاه
پرندی سیه بسته بر گرد ماه
برآموده چون نرگس و مشک و بید
به موی سیه مهرههای سپید
صلیبی دو گیسوی مشگین کمند
در آن مهره آورده با پیچ و بند
به نظارگان گفت گیسوی من
ببینید در طاق ابروی من
نمودار اکسیر پنهانیم
ببینید در صبح پیشانیم
نیوشندگان را در آن داوری
غلط شد زبان زان زبان آوری
یکی گفت اشارت بدان مهره بود
که شفاف و تابنده چون زهره بود
یکی راز پوشیده از موی جست
که آن مهره با موی دید از نخست
گرفتند هر یک پی آن پیشه را
خلافی پدید آمد اندیشه را
از آن قصه هر یک دمی میشمرد
به فرهنگ دانا کسی پی نبرد…
❆
دو شکر چون عقیق آب داده
دو گیسو چون کمند تاب داده
خم گیسوش تاب از دل کشیده
به گیسو سبزه را بر گل کشیده…
از مجموعه شعرهای نظامی
با مطالعه شعر در مورد موی فر، بهترین اشعار را برای مو فرفریهای جذاب ارسال نمایید.
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری
آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
نرگس که فریبد دل صاحبنظران را
این چشم سخنگوی ندارد که تو داری
نیلوفر سیراب که افشانده سر زلف
این خرمن گیسوی ندارد که تو داری
پروانه که هر دم ز گلی بوسه رباید
این طبع هوس جوی ندارد که تو داری
غیر از دل جان سخت رهی کز تو نیازرد
کس طاقت این خوی ندارد که تو داری
رهی معیری
❆❆❆
بیا نگارا بیا، بیا در آغوش من
بزن ز می آتشم، ببر دل و هوش من
ز زلف وا کن گره که مست و آشفته به
بریز این مشک را بریز بر دوش من
ازین کمند بلند به گردن من ببند
بکش به هر سو مرا چو شیر سر در کمند
به ناز بر من بتاز، به غمزه کارم بساز
به ناله من برقص، به گریه من بخند
بخند و گیسو ز ناز بریز بر شانهها
سبک به هر سو بپر، بپر چو پروانهها
به عشوه دامان خویش برون کش از دست من
مرا به دنبال خویش دوان چو دیوانهها…
هوشنگ ابتهاج
❆❆❆
این روسری آشفته یک موی بلند است
آشفتگی موی تو دیوانه کننده ست
بالقوه سپید است زن اما زنِ این شعر
موزون و مخیّل شده و قافیهمند است
در فوج مدلهای مدرنیته هنوز او
ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است
پرواز تماشایی موهای رهایش
تصویر رها کردن یک دسته پرنده ست…
صالح دروند
❆❆❆
غزلم درهای از نسترن و شببوهاست
مرتع درمنهها، دهکدهی آهوهاست
این طرف کوچه بنبست، نگاه آبیها
آن طرف کوچه پیوند، کمان ابروهاست
این خیابان بلندی که به پایین رفته
مال گیسوی به هم ریختهی هندوهاست
غزلم گردش کاشیست در اسلیمیها
غزلم تابش خورشید بر اسکیموهاست
باد میآید و انجیر مقدس مست از
روسریهای به رقص آمده در هوهو هاست
هرچه که بر سر من رفته از این قافیهها
از به رقص آمدن باد، میان موهاست
تلخ مردن وسط هالهای از ابر و عسل
سرنوشت همهی هستهی زردآلوهاست
کار سختی است ببخشید – ولی میگویم …
اینکه… بوسیدنتان… دغدغهی… کم روهاست
حامد عسگری
❆❆❆
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺟﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﻨﻈﺮﻩ ﻭ ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﯿﺎﯾﯽ ﺑﺮﻭﯾﻢ
ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﯽ ﮔﻤﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﺁﺳﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ
ﯾﺎ ﮐﻪ ﮐﺎﻓﺮ ﺑﺸﻮﺩ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﺷﻬﺮ ﭘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺷﺎﻋﺮ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ، ﻓﻘﻂ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺩ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
نیما شکرکردی
شعر درباره مو
شعر در مورد زلف یار
تک بیتهای ناب با مضمون موی بلند
دو ابرو کمان و دو گیسو کمند
به بالا به کردار سرو بلند
فردوسی
❆❆❆
هر که تشویش سر زلف پریشان تو دید
تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست
❆
گهی از زلف خود داده به مؤمن نقش حبل الله
ز پیچ جعد خود داده به ترسایان چلیپایی
❆
حلقه آن جعد او سلسله پای کیست
زلف چلیپا و شش آفت ایمان کیست
❆
ز زلف جعد چون سلسل بشد این حال من مشکل
میان موج خون دل مرا تا چند بنشانی
❆
مشکل و شوریدهام چون زلف تو چون زلف تو
ای گشاد مشکلم باری بیا رویی نما
❆
ز هر حلقه از آن زلفین پربند
پر گردن کشان غل میتوان کرد
مولانا
❆❆❆
گفتم که دل از چنبر زلفت برهانم
ترسم نرهانم که شکن بر شکن است آن
❆
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
❆
کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست
❆
من دست نخواهم برد الا به سر زلفت
گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی
❆
آن دم که جعد زلف پریشان برافکند
صد دل به زیر طره طرار بنگرید
سعدی
❆❆❆
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی
❆
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست
خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب
❆
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
حافظ
❆❆❆
نه گیسو که زنجیری از مشک ناب
فرو هشته چون ابری از آفتاب
❆
دو گیسو کشان دید در دامنش
رسن کرده گیسوش در گردنش
نظامی
❆❆❆
در هر شكنِ زلفِ گره گیرِ تو، دامی ست
این سلسله، یك حلقه بی كار ندارد…
صائب تبریزی
❆❆❆
چه گویم از غم دل در شکنج گیسویش
که در زبان سخن تو بتو نمیگنجد
❆
گیسوش تا آشفته شد دود از سر من میرود
تا شد پریشان زلف او مشتاق زنار است دل
فیض کاشانی
❆❆❆
جانم فدای زلف تو آندم که پرسمت
کاین چیست موی بافته، گویی که دام تست
امیرخسرو دهلوی
❆❆❆
در زاویههای چین زلفت
صد خرده عشق در میانست
انوری
❆❆❆
زلف هندوی تو در تابست و ما را تاب نیست
چشم جادوی تو در خوابست و ما را خواب نیست
خواجوی کرمانی
❆❆❆
بر زلف تو من بار دگر عهد شكستم
بس عهدكه چون زلف تو بشكستم وبستم
سلمان ساوجی
❆❆❆
ای تیره زلف درهم ای نافه تتاری
کار من از تو درهم روز من از تو تاری
قاآنی
❆❆❆
از خم موی توام رشته جان میگسلد
آن قدر تاب ز گیسوی تو دارم که مپرس
محتشم کاشانی
❆❆❆
در شیوه ی معشوقی هرچند که استادی
از حال من آموزد زلف تو پریشانی
بابافغانی شیرازی
❆❆❆
آزاد اگر باشد دلی، زلفت گرفتارش کند
ور خفته باشد فتنه ای، چشم تو بیدارش کند
شریف تبریزی
❆❆❆
در پیچ و خم و تابم از آن زلف خدا را
ای زلف که داد اینهمه پیچ و خم و تابت
❆
زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری
من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری
❆
شهریارا گله از گیسوی یار این همه بگذار
کاخر آن قصه به پایان رسد این غصه سرآید
شهریار
❆❆❆
تا به سر سودای آن گیسوی دامنگیر دارم
خاطری آزاد و پایی بسته در زنجیر دارم
پژمان بختیاری
❆❆❆
بوی آویشن کوهیست که میآید یا
باد از خرمن موهای رها میگذرد؟
❆
سیب است که از دامنه رود میآید؟
یا نه… گل سر بسته به موهای کمند است؟
حامد عسکری
❆❆❆
اگر چه مثل نرگس نیست چشمش سخت بیمار است
کمر چون مو ندارد او ، ولی مو تا کمر دارد
بهمن صباغ زاده
❆❆❆
گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و «بریز و بپاش»ها
حسین زحمتکش
❆❆❆
موهاش دریا بود دنیامو زیبا کرد
فهمید دیوونم موهاشو کوتاه کرد
رستاک حلاج
❆❆❆
یا دست بر این قلب ِ پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شدهات را
سجاد رشیدی پور
❆❆❆
روسری سر کن و نگذار میان من و باد
سر آشفتگی موی تو دعوا بشود
امیر توانا
❆❆❆
طرّه آشفته -چنین- در گذرِ باد، مرو
كه پریشانیِ زلف تو، پریشانم كرد
صحبت لاری
❆❆❆
باشد که در ستایش گیسوی ناز تو
چون شانه خدمت تو و آن گیسوان کنم
احمد پروین
❆❆❆
بی روسری خوارج گیسوت، شر شدند
دنبال شرک موی تو هم یک سپاه چشم
روح الله ساریجلو
❆❆❆
دختر زیبای جنگلهای آرام شمال!
از کجا آورده دست باد گیسوی تو را؟
ناصر حامدی
❆❆❆
مو پریشان به شکار آمد و بعد از آن روز
من پریشانم و او گیره به گیسو زده است
عبدالمهدی نوری
❆❆❆❆
سرتم چشم سیاه و گیسوان بور نیست
عاشقی این روزها جز وصله ای ناجور نیست
❆❆❆
تاری از موی سرت کم بشود می میرم
آه! گیسوی تو درهم بشود می میرم
شعر در مورد زلف پریشان
دوبیتی و رباعی راجع به موی بلند
سیاهی دو چشمانت مرا کشت
درازی دو زلفانت مرا کشت
به قتلم حاجت تیر و کمان نیست
خم ابرو و مژگانت مرا کشت
❆
مسلسل زلف بر رخ ریته دیری
گل و سنبل بهم آمیته دیری
پریشان چون کری زلف دو تا را
بهر تاری دلی آویته دیری
❆
سرم سودای گیسوی ته دیره
دلم میل گل روی ته دیره
اگر چشمم بماه نو کره میل
نظر بر طاق ابروی ته دیره
باباطاهر عریان
❆❆❆
قصه چه کنم که اشتیاق تو چه کرد
با من دل پر زرق و نفاق تو چه کرد
چون زلف دراز تو شبی میباید
تا با تو بگویم که فراق تو چه کرد
❆
از بس که کند زلف تو با روی تو ناز
بیم است که از رشک کنم کفر آغاز
من بندهٔ بادی شوم ای شمع طراز
کو زلف تو را ز روی بر دارد باز
❆
مر موی تو را جه بودی بی آزاری
برخاستن از سر چو تو دلداری
من بنده اگر موی شوم در غم تو
هرگز ز سر تو نخیزم باری
مهستی گنجوی
❆❆❆
به دوشش گیسوان خوش دلپسند است
که این مخصوص آن قد بلند است
حمایلهای گیسو، یار فایز
تو گویی جنگجویی با کمند است
❆
دو گیسو را به دوش انداختی تو
ز ملک دل دو لشکر ساختی تو
به استمداد چشم و زلف و رخسار
به یکدم کار فایز ساختی تو
❆
سر و زلف تو آشوب جهان شد
اسیر زلف تو پیر و جوان شد
هنوزم اول دنیاست، فایز
که برپا فتنه آخر زمان شد
❆
دلم در حلقه زلفش گره گیر
چو دزدان گرفتار به زنجیر
بپرسید ای هواداران فایز
از آن زنجیربان، ما را چه تقصیر
فایز دشتستانی
❆❆❆
هم روسری ات به پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده
لا حول و لا قوه الا بالله
اسلام دوباره در خطر افتاده
فرامرز ریحان صفت
❆❆❆❆
من این عهدی که با موی تو بستم
به مویت گر سر مویی شکستم
پس از عمری به زلفت عهد بستم
عجب سر رشتهای آمد به دستم
فروغی بسطامی
❆❆❆
من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
مدهوش چشم مست و می صاف بیغشم
گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگو
آن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم
حافظ
❆❆❆
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم
به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد
فاضل نظری
❆❆❆
موج عشق تو اگر شعله به دلها بکشد
رود را از جگر کوه به دریا بکشد
گیسوان تو شبیه است به شب اما نه
شب که اینقدر نباید به درازا بکشد
فاضل نظری
شعر در مورد گیسوان
شعر در مورد گیسوان
شعر نو درباره موی بلند
معمای پیچیدهای است
موهای تاب خوردهات
در میان باد
سهیل خطیب مهر
❆❆❆
چه میکنی باد؟
عطرِ موهاش را جای دیگری بپاش
این خانه
خودش ویران است
رضا کاظمی
❆❆❆
به موهایت سنجاق بزن
باد
تحمل این همه پریشانی را ندارد
من به باد سوء ظن دارم
به تو که میرسد
نسیم میشود
کیوان مهرگان
❆❆❆
اگر موهایت نبود
باد را
چگونه نقاشی میکردم؟!
احسان پرسا
❆❆❆
میخواهم
گوش باد را بگیرم
كه این همه دور موهایت نپیچد
و با زندگیام بازی نكند…
غلامرضا بروسان
❆❆❆
کاش
امشب، موهایت را
تاب ندهی!
دلتنگیهایم را
با هزار بدبختی خواباندهام!
بهرنگ قاسمی
❆❆❆
چقدر سیاه است!
دلت را نمیگویم
با چشمهایت هم نیستم
موهایت
حلقه
حلقه
زنجیر
پابندم کرده
سعید خدابخشی
❆❆❆❆
شبهایی که بی تو میگذرند
از گیسوی تو درازترند
فکرت قوجا
(ترجمه از ترکی: رسول یونان)
❆❆❆
به چه مانند کنم
موی پریشان تو را
به دل تیره شب
به یکی هاله دود
یا به یک ابر سیاه
که پریشان شده و ریخته بر چهره ماه
به نوازشگر جان
یا بدان شعله شمعی
که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم تو بگو
❆❆❆
یادم آمد هنـوز
شعــری برای موهای َت
تمــام نـکرده ام
هربار
در پریشــانی اش
خود گـم شــدم …
زیبایی ات را
در لحظه ای حبس می کنم و
به دیوار می آویزم!
بافه ای از گیسوانت
از قاب بیرون می ریزد!
❆❆❆
باد
همیشه یکسان خواهد وزید
اما نه برای تو …
آنجا که تو باشی
باد همیشه بی قرار و نابسامان
به فریاد بدل می شود
به سوز دل
و هیاهو
و گم می شود در خرمن بی کرانه گیسوانت
❆❆❆
هیچ چیزی از تو نمیخواستم
عشق من!
فقط میخواستم
در امتداد نسیم
گذشته را به انبوه گیسوانت ببافم
تار به تار
گره بزنم به اسطورههای نارنجی
که هنگام راه رفتن
ستارههای واژگانم
برایت راه شیری بسازند
متن کوتاه در مورد موی بلند
من خسته ام
می خواهم به عطرِ تشنه گیسو و گریه نزدیک تر شوم
کاری اگر نداری … برو!
ورنه نزدیکتر بیا
می خواهم ببوسمت
❆❆❆
گره در گره، دریای زلف یار
به طوفان خورده ست
زورق دلم
❆❆❆
بیش از این نمیتوانم
در حلقههای زلفِ تو گم شوم
سالهاست که روزنامهها
مرا مفقود خواندهاند
و تا اطلاعِ ثانوی
مفقود خواهم ماند
❆❆❆
گفتم که دل
اهل جنون را
به چه بستی ..؟
❆❆❆
دستی به سر زلف
شکن بر شکنش کرد …
سخن پایانی
امیدواریم از مجموعه شعر با موضوع موی بلند لذت برده باشید. دیدگاه خودتان را با ما و مخاطبان ستاره به اشتراک بگذارید و از طریق بخش نظرات و پرسشها بنویسید کدام شعر را بیشتر دوست داشتید. در پایان، از شما دعوت میکنیم مجموعه بهترین گلچین شعر عاشقانه حافظ را نیز از نظر بگذرانید.
علی حق شناس
دوستان من
برخی از شعرا که از بصیرت پایینی برخوردارند معتقدند که عشق به معشوق زمینی مخالفت با عشق الهی است.
آنها کمالگرایانی هستند که از عشق الهی نیز دور ترند. زیرا به یکباره نمیتوان به عشق الهی رسید.
پیشنیاز آن عشق زمینی است.
عاشقی در تعادل فعلی مقدس است. هر که عاشق است در دل خالص ترست. آنکه عشق را دور می سازد آیینه ای کدر از خودش است.
عاشق باشید و از شعر و محبت لذت ببرید.
خداوند در کمال درون است که ظاهر می شود.
عشق به خداوند عشق به همگان و همه چیز است.
Mehran
واقعا عالی بود
دمتوت گرم
ولی اگه میشه از شاعد های کلاسیک بیستر شعر بذارید
پریسا
بسیار عالی
محمدرضا
تشکر
حسین ساسانی
دست خوش!!! عالی…
بدون نام
عالی بودن عالی
زهرا
بینظیر بودن ممنون ازتون .خیلی بکارم اومد