ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – قابوسنامه کتابی است نوشته عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار که برای پند و نصیحت به فرزند نوشته شده است. این کتاب پندآموز پر از حکمت و سخنان آموزنده است که ما را با فرهنگ ایرانیان گذشته نیز آشنا میکند. معنی درس از آموختن ننگ مدار که در درس دوم فارسی دهم آمده است به رعایت عدالت و انصاف و رفتار نیک توصیه میکند. همچنین ضرب المثل گندم نمای جو فروش نباش در این متن آمده است و به پرهیز از دورویی و تقلب اشاره میکند.
معنی درس از آموختن ننگ مدار قابوس نامه
تا توانی از نیکی کردن میاسا و خود را به نیکی و نیکوکاری به مردم نمای و چون نمودی به خلاف نموده مباش
معنی: تا میتوانی از نیکی کردن دست برندار (همیشه به همه خوبی کن) و خودت را فردی نیکوکار به مردم نشان بده و برخلاف آنچه که خود را نشان دادی رفتار نکن .
معنی واژگان: آسودن: استراحت کردن (بن ماضی: آسود، بن مضارع: آسا)/ میاسا: توقف نکن، دست برندار / نمودن: نشان دادن (بن ماضی: نمود، بن مضارع: نما) / چون: هنگامیکه / نموده: نشان داده، ارائه کرده
به زبان، دیگر مگو و به دل، دیگر روا مدار تا گندم نمای جوفروش نباشی.
معنی: دل و زبانت را یکی کن (دورویی نکن) تا دروغگو و فریبکار شناخته نشوی .
آرایه ها: دیگر: واژه آرایی/ تا گندم نمای جوفروش نباشی: ضرب المثل
بیشتر بخوانید: مفهوم عبارت گندم نمای جو فروش نباش و یک انشا درباره آن
اندر همه کاری داد از خویشتن بده، که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی است.
معنی: در تمام کارهای خود با عدالت و انصاف رفتار کن، زیرا هر کس در کارهایش به عدالت و انصاف رفتار کند، به قضاوت دیگران نیاز پیدا نخواهد کرد.
معنی واژگان: اندر: در / داد: حق و انصاف / داد از چیزی دادن: حق آن را ادا کردن / که: زیرا / هر که: هر کس / داور: قاضی، دادرس / مستغنی: بی نیاز
آرایه ها: که (۱- زیرا / ۲- کس): جناس همسان / تلمیح به حدیث «حاسِبوا قَبْلَ أن تُحاسَبوا» [به حساب خودتان رسیدگی کنید پیش از اینکه به حساب شمار رسیدگی شود.]
اگر غم و شادیت بُوَد، به آن کس گوی که او تیمار غم و شادی تو دارد.
معنی: اگر غم و شادی داشته باشی، آن را به کسی بگو که با تو همدلی کند و در غم و شادیت شریک باشد.
معنی واژگان: تیمار: غم، حمایت و نگاهداشت، توجّه / تيمار داشتن: غمخواری و محافظت از کسی که بيمار باشد يا به بلا و رنجی گرفتار شده باشد ؛ پرستاری و خدمت کردن و همدلی کردن
آرایه ها: غم و شادی: تضاد
و اثر غم و شادی پیش مردمان، بر خود پیدا مکن.
معنی: و پیش مردم، آثار غم و شادی را در چهره خود آشکار نکن.
به هر نیک و بد، زود شادان و زود اندوهگین مشو، که این، فعل کودکان باشد.
معنی: در مواجهه با هر اتفاق خوب یا بد، زود شاد یا غمگین نشو ؛ زیرا این رفتار، کار کودکان است.
آرایه ها: نیک و بد، شادان و اندوهگین: تضاد
بدان کوش که به هر محالی از حال و نهاد خویش بِنَگردی، که بزرگان به هر حقّ و باطلی از جای نشوند.
معنی: تلاش کن که در برابر هر کار بیهوده و ناممکنی (یا شنیدن هر حرف غیر منطقی) ، حال درونی و باطن تو تغییر نکند؛ (شخصیّت واقعی تو تغییر نکند و آشفته نشوی)؛ زیرا انسانهای بزرگ در برابر رویدادهای مختلف، چه درست و چه نادرست، روحیه خود را از دست نمیدهند و شخصیّت واقعیِ آنها تغییر نم کند.
معنی واژگان: محال: بی اصل، ناممکن، اندیشۀ باطل / نهاد: ذات / بنگردی: عوض نشوی
آرایه ها: از جای شدن: کنایه از «از کوره دررفتن» / تضاد: حق و باطل
هر شادی که بازگشت آن به غم است، آن را شادی مشمر.
معنی: و آن شادی را که پایانش غم و اندوه است، شادی حساب نکن.
معنی واژگان: شمردن: به حساب آوردن (بن ماضی: شمرد، بن مضارع: شمار)
و به وقت نومیدی امیدوارتر باش و نومیدی را در امید، بسته دان و امید را در نومیدی.
معنی: و در زمان ناامیدی سعی کن بیشتر امیدوار باشی و این را بدان که ناامیدی و امیدواری همیشه به هم وابسته و متصل هستند. (بعد از هر ناامیدی، امید هست و پس از هر امیدی، ممکن است ناامیدی به وجود بیاید.)
معنی واژگان: بسته: وابسته، مرتبط / وابسته دان در آخر جمله (حذف به قرینه لفظی)
آرایه ها: تضاد: امید و نومیدی
رنج هیچ کس ضایع مکن و همه کس را بهسزا ، حق شناس باش؛ خاصّه قرابت خویش را؛ چندان که طاقت باشد با ایشان نیکی کن.
معنی: سعی و تلاش هیچ کس را تباه و نابود نکن و به شایستگی، قدرشناس همه انسانها، به ویژه خویشاوندان خود باش. و تا جایی که میتوانی به خویشاوندانت خوبی کن .
معنی واژگان: ضایع: تباه، تلف/ بهسزا: شایسته / خاصه: به ویژه / قرابت: خویشی، خویشاوندی؛ اینجا منظور «خویشاوند» / طاقت: توان
و پیران قبیله خویش را حرمت دار و لیکن به ایشان مولَع مباش تا همچنان که هنر ایشان همی بینی، عیب نیز بتوانی دید.
معنی: به پیران و بزرگانِ اقوام خود احترام بگذار امّا زیاد مجذوب آنها نباش ) وابستگی فکری پیدا نکن( تا همان طور که دانش و فضیلت آن ها را می بینی، عیب و کاستی آنها را نیز بتوانی ببینی.
معنی واژگان: پیران: بزرگان، ریش سفیدان / حرمت دار: احترام بگذار / مولع: بسیار مشتاق، آزمند / همچنان: همان گونه / هنر: فضیلت
و اگر از بیگانه ناایمن شوی، زود به مقدار ناایمنی، خویش را از وی ایمن گردان.
معنی: و اگر از غریبه ای احساس ناامنی کردی، سریع و بدون درنگ به اندازه ی خطر ، خودت را از او دور و در امان نگه دار.
معنی واژگان: ایمن گرداندن: در امان بودن
آرایه ها: هنر و عیب – ناایمن و ایمن: تضاد
از آموختن، ننگ مدار تا از ننگ رَسته باشی.
معنی: از یادگیری هر چه بلد نیستی احساس شرم نکن تا از سرافکندگی ِنادانی رهایی یابی.
معنی واژگان: آموختن: یاد گرفتن (بن ماضی: آموخت، بن مضارع: آموز) / ننگ: شرمساری، بی آبرویی / رسته: نجات یافته (بن ماضی: رست، بن مضارع: ره)