شب یلدا شب شور و شادی است. شبی است که میتوان یک دقیقه بیشتر در کنار عزیزان بود و از وجودشان لذت برد. اما چه تلخ است اگر یکی از این عزیزان نباشد. چگونه این شب سر شود؟ شب یلدا بدون آنکه دوستش داریم تلخ ترین و طولانیترین دقایق است. شاعران و نویسندگان اشعار و متنهای بسیاری را در وصف تلخی این شب تحت عنوان شعر یلدایی عاشقانه غمگین بیان کردهاند که شامل موضوعاتی همچون یلدای بدون پدر و مادر یا عزیز میگردد. با مجموعهای زیبا و احساسی از شعر و متن غمگین شب یلدا همراه همیشگی ستاره باشید.
متن غمگین شب یلدا
به رو های پایانی ماه رسیدم… ماهی که قرار بود بهترین ماه سالِ من باشد
اما نشد و همچنان غم مرا آغوش گرفته
ای غم دمت گرم خوبست حداقل تو مرا آغوش میگیری. ای جانم به قربانت پس کی نوبت خندهای من میرسد؟
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
یلدا است و دلم برای آنهایی که دیگر ندارمشان تنگ است …
یلدا است و جای خالی عزیزان را دوباره احساس میکنیم …
یلدا است و بوی حلوای خیرات یاد آدم های رفته …
یلدا است و ثانیه هایم بوی دلگرفتگی میدهد …
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
یلدا یعنی چند دقیقه بیشتر من احساس تنهایی کنم بی تو
★★★
آری امشب شب یلدا است. شب فال، شب عشق، شب هندوانه و شب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید جز اینکه ، امشب شب تنهایی من است
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
هر قطره از اشکهایم به یاد هر کدام از خاطره های شیرین با هم بودنمان بود…
یک شب تلخ بلند با یک عالمه دلتنگی ٬ سهم چشمهای بی گناهم بود….
فرا رسید شبی که باز باید به یاد تو تا سحر اشک بریزم…
اینبار همدم من یاد و خاطره های با هم بودنمان ٬ و همزبان
من صدای هق هق گریه هایم بود….
دیگر هیچ امیدی به آن نداشتم که سحرگاه را ببینم ٬
دیگر دنیا را تیره و تار میدیدم…
و ای کاش تو در آن شب در کنارم بودی که ببینی من چقدر
تو را دوست میدارم تا بدانی که بدون تو هر شبم برایم همان شب یلدای چشمانم هست!
★★★
یلــــــــدا برای من بی معناست
وقتـــــــی شــــب و روزم بی تو
یلـــــــدایی بی پـــــایان اسـت !
مــن تمام عمر چــله نشین توام
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
و پایيز ثانيه ثانيه مي گذرد
يادت نرود…
اينجاکسي هست که به اندازه تمام برگ هاي رقصان پایيز برايت آرزوهاي خوب دارد.
از امروز….تا يلدا.
★★★
تو که نیستی ،
“یلدا”
بلندترین شب سال نیست
اوج دلتنگیست…
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
دوباره داغ دل مرا تازه میکند!
شب یلدایی ک نیستی…
میبینی,یک دقیقه چه بر سر مردم آورده,
من چه میکشم از هزاران هزار دقیقه نبودن!
بی تفاوتی نیست,
حسی به هیچ شب یلْدایی ندارم دیگر…
★★★
بازهم یلدا رسید و دل من زار گریست
عکس محبوب به دست
نگهی ز شیشه ی پنجره بیرون افکند
شب بود و سکوت و یک جهان دلتنگی
با خود اندیشه کنان گفت : خدایا
راز این عشق ز چیست؟
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
وای که چه تلخ میگذرد امشب
این ثانیه ها
هرثانیه ای خراشی بر قلبم
و
صدای هر تیک تاک ساعت ضربه ای بر آن.
امشب این ثانیه ها دیر میگذرند
نه،نه
شاید اصلا نمیگذرند
پایان تلخ پاییز رو به اتمام است
اما برای من، امشب یک تلخی بی پایان است
یلدای من سردی تنهایی را حس میکند
و
تنهایی من تلخی یلدا را.
★★★
یلدا… !! تو هم بیا !!!
بیا به وسعت تنهایی ام بنشین!
هنوز، هزار حرفِ نگفته باقی ست!
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست
بالاتر از سیاهی رنگ شب یلدای منه!
متن شب یلدا برای مادر فوت شده
مادرم، حالا که شب یلدا نیستی، این شب قرار است طولانی تر از همه شب ها بگذرد. نه اینکه در این شب بخندیم و شاد باشیم، نه، بلکه این شب خاطره های تو را به یاد ما می آورد و اشک را در چشمانمان جاری می سازد. این شب به خاطر نبود تو آنقدر طولانی می گذرد که همه ما طعم واقعی عذاب را خواهیم کشید.
برای مطالعه متنهای جانسوز با موضوع یلدا به مقاله عکس و متن یلدا بدون مادر و مادربزرگ رجوع نمایید.
متن شب یلدا برای پدر فوت شده
پدر جان، دلمان برای صدایت تنگ شده، همان صدایی که وقتی آن را می شنیدیم وجودمان غرق در شادی میشد. این صدا نوازشگر گوش های ما در شب یلدا هم بود آخر تو با قصه گفتن هایت کاری میکردی که عاشق صدایت شویم
آخ که چقدر دلم برات تنگ شده باباجونم …
با مجموعهای از عکس و متن شب یلدا بدون پدر و پدربزرگ همراه ما باشید.
مجموعه شعر غمگین شب یلدا
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
“هوشنگ ابتهاج”
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد
دل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
★★★
آخرین روز خزان هم چه گریزان شده است
آذرم رفت و دی سرد زمستان شده است
باد سردی شده و پنجره را میکوبد
گربه را کشته دم حجله و طوفان شده است
شمع و شام شب یلدا و قلم در دستم
بیت بیت غزل از دست تو گریان شده است
به چه احساس قشنگی شده ابری غمگین
بغض بشکسته و همدرد خیابان شده است
با اشارات قلم دست و دلم میلرزد
چشمهای تر من گوش به فرمان شده است
شب یلدای من افکار تو و اشعار است
من و این آب اناری که به چشمان شده است
چه شبی بهتر از امشب که تو را یاد کنم
حال و احوال تو بر قافیه مهمان شده است
“محسن روشنایی”
★★★
دوباره یک شب یلدا دوباره قرعهی فال
و نیستی که بگویی «الهی از امسال…»
به خاک من که پر از آرزوی پرواز است
بگو چگونه بمانم بدون پر، بی بال
در آستانه سرمای دی بدون توام
هنوز زنده که… بنویسم از… خیال محال!
هنوز زنده به امید مرگ وقتی که
به من امید تو را میدهد، تو… قرعه فال
همین دو چشم تر من بس است روزی که
تو را دوباره ببینم تو را اولی الاحوال
“زهرا رشیدی”
من پارههای قلبم و در اشک جاریام
خونابهای به وسعت یک زخم کاریام
چون قلب دیرسال تراشیده بر درخت
تنهاترین نشانه یک یادگاریام
یلدای من که ثانیه شوم ساعت است
ای وای بر حکایت شب زنده داریام
زندان شیشه بود جوابم که چون گلاب
دیدم سزای خنده شوم بهاریام
من دست بر کمر زده ام از خمیدگی
جز دست من نکرده کسی دستیاریام
غمزوزه جراحت گرگم به کوهسار
با درد خویش هم نفس بی قراریام
چون سایه ی طویل درختم که در غروب
هر لحظه بیشتر ز تن خود فراریام
بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بی بند و باریام
“غلامرضا شکوهی”
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
مینشینم با غمم تنها، شب یلدا من
زیر این سقف پر از تزویر، ناپیدا من
میزنم بوسه بر آن دیوان حافظ، که او
فاش گوید غیب و از گفته او شیدا من
آن ترنمهای ناب و دلکش لوء لوءها
آسمانها میبرندم، مست و بی پروا من
آن دلی کو نیست دیوانه حافظ دل نیست
این سخن را زیر لبها میکنم نجوا من
“علی خدادادی”
★★★
مثل آن چایی که میچسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم… با دلهای تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غمها خوشیم
قالی کرمان که باشی میخوری پا بیشتر
بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شبِ عمرم به یادت اشک میریزم ولی
بعدِ حافظ خوانیِ شبهای یلدا بیشتر…
“حامد عسکری”
★★★
گویند نیست از شب یلدا درازتر
پیداست اینان شام غریبان ندیده اند
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
شبها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند
تقویم ، سراسر شب یلدا شده بی تو
“حسنا محمدزاده”
شعر نو غمگین شب یلدا
یلدا
زنى ست
كه موهاش را تا كمر
بلند كرده
ایستاده روبروى خودش
و خطّ چشم مى كِشد،
زنى كه دستش
بوى سیب و آیینه گرفته
لبش رنگ انارِ دندان خورده…
كه لباس شبش
حریرِ بى حریمى ست
كه مردِ خوابهاى شبانه اش را
به آن مى پیچد
یلدا
طولانى ترین گریه مردى ست
كه خواب نمى بیند
كه تا كمر خم شده
از وقتى
زنش موهایش را كوتاه كرده
و رفته،
زنى كه خطّ چشمش ریخته
بس كه وقت رفتن
گریه كرده
یلدا
همین نبودنِ زنى است
كه موهایش
كمر مردى را خم كرده…
“کامران رسول زاده”
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
حالا دیدی؟!
پاییز هم تمام شد
یلدا هم گذشت
زمستان هم تمام میشود
هیچ چیز پایدار نیست!
اما دلی که تنگ باشد
همش به دنبال بهانه میگردد
که دل تنگیاش را با یک فصل
یا یک شب توجیه کند!
اینها تقصیر هیچ کس نیست
مشکل دلهایمان است
که زود به زود
و برای کسانی تنگ میشود که
خیلیهایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند
“محسن دعاوی”
★★★
همه برای یک دقیقه بیشتر شدن یلدا
لحظه شماری میکنند
جز بچههای بیخانمان
که باید یک دقیقه بیشتر بلرزند
خدایا
سرگرم یلدا که شدیم
یک دقیقه را
کم کن
“یکتا رفیعی”
★★★
یلدا، دوباره در آغاز فصل سرد
شعر و غزل را برای وسعت تنهایی تو عاشقانه کرد
شب را کنار تو
با خماری و مستی توی برف
پس لرزههای اول دیماه را نشانه کرد
ساعت به اول زمستان رسیده است
امشب دل غزل زده ام را درمان چه میشود
دیگر به مغز پریشان من، خون نمیدهد
دیر آمدی
تنهاترین ستاره یلدای سال پیش
دیگر به فکر تو هم آرام نمیشود
آری
پاییز بی بهار به انتها رسیده است
اینجا دوباره خواب از سر کلاغان شهر ما
با فال و غزل و هندوانه
یکجا پریده است
امشب از ترس کابوس منتظر
بر دست نوشتههای یخ زده
کبریت میکشم
شاید پناه برم از سرمای سرنوشت
به رویای تو
به امید اضطراریت
این شعر هم به تاراج سرمای امشب بلند شد
شاید دوباره ایمان بیاوریم،
به آغاز فصل سرد
“حسین بنائی”
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
یلدا
سفیدی چشم کودکیست، سیاه،
بر منقار کرکس
یلدا
گیسوان بلند و
خیس مادر من بود
که دسته دسته
بر دست سیاه زمستان
طعمه باد شد
یلدا
عمق زخمهای من است
که با هیچ ضیافتی
سیر نمیشود
یلدا
دردهای
یله شده من است
که سحرشان را سِحر،
کرده اند
یلدا
عشق من بود
به کوتاهی یک قطعه
و یلدا، آه!
آیینهای بود
بر پیشانی غزلم؛
که با مکر انار،
در هم شکست!
یلدا؟
آلزایمر من است
کجا، گذاشتماش؟
“محمد ترکمان”
شب بود
شبی جدا از شبهای سپری شده
شبی پر از خاطره
پر از هیاهو
پر از احساس پرواز
شبی آکنده از نیاز
شبی بود از شبهای اول زمستان
شبی در ظاهر سرد
اما در وجود ما بود گرم
گرم در باطن انسانها
شبی گرم به خاطر احساس شادی
به خاطر احساس علاقه عاشقان
شبی بود از شبهای دی ماه
شبی که همه مردم شاد بودند
همه میخواستند باشند میهمان مهربانی
میخواستند باشند در خاطره این شب جاودانی
آنها پر بودند از عشق
پر بودند از بوی بهار
پر بودند از بوی خاک تازه باران دیده
این شب:
شب یلدا بود
شب خاطرهها
شب با هم بودن و در کنار هم
شب احساس آزادی و رهایی
شب پرواز و جدایی
جدایی از غم و اندوه
شب دوباره زیستن
دوباره نگریستن
نگریست به دنیای پر از زیبایی
با تمام سختی و نگرانیها
شب زیستن با تمام ای کاشها و امیدها
بلی
بود شب یلدا
بهترین شب سالهای عمر ما
“احمد رشیدی”
★★★
← شعر و متن غمگین شب یلدا →
شب بی موج و من تنها
شبی با آن نگاه نازک مهتاب و لبخند ستاره
میان اوج تاریکی و انوار
و من خاموش و بی پروا
نگاهم روبروی سایههای روشن و زیبا
نگاهم در نگاه عشقهای پرفروغ است
و من هم
آن مثال موجهای رانده در شنزار ساحل
که با یک راه برگرداندن
به سوی آب دریا میخروشند
شب یلدا
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی
شبی مایوس و سرگردان، دارم امشب
دلم در خلوت صحرای خود هزاران بار قاصد بود
ولی
امشب، کسی نیست
که این پیک دلم را هم صدا بخشد
و این
یلدای ما را همسفر خواند
شب یلدا
“حسین پروند”
★★★
شب را با سیاهی
تاریکی دل
غصه
اشک ناامیدی
بی وفایی شناختند
حال در همین شب
ستارهها درخشیدند
ماه عشوه گرانه تابید
عاشق به عشقش رسید
شب شروعی شد
روشنایی برای فردای گم شده
دامنش را گسترد
یگانه دختر مهتاب بیاید
زاده شد
زیبایی در مرداب
گلی در ظلمت
در یگانه شب گیتی
عالم تک ستارهای دید
دل باخت
عاشقانه جشن گرفت
یلدا آمد
با تمام نبایدهایش
با حکم مرگش
“سولماز مُجازی”
سخن آخر
از اینکه با مجموع سوزناک شعر و متن غمگین شب یلدا همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما به اشتراک گذارید.
شعر شب یلدا
شب یلدا
اگر شادی و سر مستی
ملالی نیست !
اگر بر سفره ی رنگین نشستی
زدی هندانه ی شیرین شکستی
نوش جا نت….. .ملالی نیست !
شب یلداست …..آری !
شب پایان دنیا است… هرگز!
اگر باشد ملالی نیست!
برای کودکی غمگین
که از شادی نمی داند
دو چشمش جامی از خون است
سر سفره کباب دارد…!
شبی گرم است و طولانی
شب یلدا را می گویم
ولی من کودکی دیدم
که از سرما ِگله دارد
انار سرخ و شیرینی
که آبش رنگ خون دارد
اگر نوشی ملالی نیست
که کودک رنگ غم دارد
شب یلداست ملالی نیست !