قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق؛ نفی خالق یا اثبات آن؟

قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق یکی از شبهات است و به‌عنوان دلیلی برای انکار وجود خالق مطرح شده که ماده گرایان به آن استناد می‌کنند. اما به دلایلی قانون پایستگی انرژي، وجود خالق هستی را نفی نمی‌کند.

قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق

ستاره | سرویس مذهبی – قانون بقای ماده و انرژی و یا قانون پايستگی انرژی یکی از شبهه‌هایی است که برخی ماده گرا‌ها برای نفی وجود خالق به آن استناد می‌کنند. آن‌ها می‌گویند: در علم شیمی ثابت شده که مقدار ماده و انرژی همواره ثابت است و بنابراین هیچ پدیده‌ای از نیستی به وجود نمی‌آید؛ و هیچ موجودی هم به کلی نابود نمی‌گردد؛ در صورتی‌که خدا پرستان معتقدند که خدا آفریدگان را از نیستی به هستی آورده است.

قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق؛ نفی خالق یا اثبات آن؟

 

قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق

هرچند پرداختن دقیق به اصل این مسأله، نیازمند بحث‌های فلسفی و علمی است که ممکن است برای برخی خسته کننده باشد، اما به طور اجمالی چند نکته ذکر می‌کنیم تا شاید برخی زوایای پنهان آن آشکار شود:

۱ – قانون بقای ماده و انرژی به عنوان یک قانون علمی و تجربی، تنها در مورد پدیده‌های قابل تجزیه معتبر است و نمی‌توان بر اساس آن، این مسأله فلسفی را حل کرد که آیا ماده و انرژی، ازلی* و ابدی است یا نه؟

۲ -همیشگی و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژی به معنای بی نیازی از آفریننده نیست؛ بلکه هرقدر عمر جهان، طولانی‌تر باشد نیاز بیشتری به آفریدگار خواهد داشت؛ زیرا ملاک احتیاج معلول به علت، امکان و وابستگی ذاتی آن است نه حدوث و محدودیت زمانی آن. به بیان دیگر ماده و انرژی علت مادی جهان را تشکیل می‌دهند، نه علت فاعلی آن را و خودشان نیز محتاج به علت فاعلی هستند.

۳ – ثابت بودن مقدار ماده و انرژی، مستلزم نفی پیدایش پدیده‌های جدید و افزایش و کاهش آن‌ها نیست؛ پدیده‌هایی از قبیل: روح، حیات، شعور و اراده و .. از قبیل: ماده و انرژی نیستند، تا افزایش و کاهش آن‌ها منافاتی با قانون بقای ماده و انرژی داشته باشد؛ [۱]

 

قانون بقای ماده و انرژی، خالق هستی را نفی نمی کند

 

قانون پایستگی ماده در راستای اثبات وجود خالق

هیچ اشکالی وجود ندارد که خداوند، ماده و انرژی را به گونه‌ای آفریده باشد که از شکلی به شکل دیگر تبدیل شود؛ او خداست و هرگونه که بخواهد می‌تواند موجودات را خلق کرده و برای آن‌ها اندازه و ویژگی خاصی قرار دهد؛ آفرینش خورشید، کهکشان ها، انسان و موجودات دیگر، و همچنین طول عمر آن‌ها نه به دست خودشان و نه به دست انسان‌ها ست؛ و اساساً اگر خداوند نخواهد، حتی برگ خشکیده‌ای هم از درختی به زمین نمی‌افتد؛ حتی اگر او بخواهد، آتش هم می‌تواند سوزاننده نباشد؛ همان طور که قرآن کریم نیز به ماجرای حضرت ابراهیم علیه السلام اشاره دارد؛ [۲] حرارت و سوزان بودن آتش را خدا به آن داده است و او هم می‌تواند این ویژگی را از آتش بگیرد؛ بنابراین باید بگوییم، اتفاقاً بر عکس، قانون بقای ماده و انرژی، به جای نفی خدا، می‌تواند قدرت، علم و درایت خالق هستی را نشان دهد و اثبات کند که این چنین نظام آفرینش را خلق کرده است.

 

ذکر مثال در اثبات نادرستی نتیجه نفی خالق به استناد قانون بقای ماده و انرژی !

اگر انسان خودرویی تولید کند که در آن، انرژی از یک صورت به صورت‌های دیگر تبدیل شود، و اتفاقاً ۳۰ سال هم بدون هیچ گونه دخالتی از سوی انسان عمر کند، – البته خداوند هر لحظه به مخلوقات خود توجه دارد – آیا دلیل بر این است که این خودرو از ابتدا وجود داشته و نیاز به خالق ندارد؟! و یا انسان نمی‌تواند این خودرو را از بین ببرد؟

اساساً انسان به گونه‌ای است که اگر جلوی خود را نگیرد، به دلیل بی ظرفیتی، وقتی به یک چیزی می‌رسد دوست دارد طغیان کند و فکر می‌کند که عالم زیر انگشت اشاره او می‌چرخد و عقل او همه چیز را کشف می‌کند؛ به تعبیر دیگر، گاهی جهان بینی او تا نوک بینی اوست! همه چیز را می‌خواهد با نگاه تک بعدی و چشم و گوش خود تفسیر کند!

 

ناتوان بودن قانون بقای ماده و انرژی در تفسیر برخی از امور

 

ناتوان بودن قانون بقای ماده و انرژی در تفسیر برخی از امور

بر اساس گفته‌ی دانشمندان، در طول حیات انسان، سلول‌های بدن او که ماده است، چندین بار از بین می‌روند و دوباره به وجود می‌آیند؛ البته این موضوع نیاز به توضیح بیشتری دارد که جایش اینجا نیست – در این‌صورت باید بگوییم اگر ما جُرمی در ۲۰ سالگی مرتکب شدیم، نباید در ۴۰ سالگی به خاطر آن به زندان برویم؛ زیرا امروز، انسان دیروز نیستیم! اما چه چیزی باعث می‌شود که شما در ۴۰ سالگی، همان انسان دوران کودکی و همان جوان ۲۰ ساله باشید؟
بنابراین انسان باید حقیقتی ثابت داشته باشد تا به او انسان بگوییم و قوام وجود او متکی به آن باشد؛ و این همان روح است و اگر روح از بدن او جدا شود، می‌بینیم که بعد از چند روز بوی تعفن می‌گیرد؛ همان طور که در مورد مرده همه‌ی ما دیده ایم.

با همه‌ی این تفاسیر، قانون بقای ماده و انرژی در مورد روح انسان چه نظری می‌تواند داشته باشد؟ در مورد ادراک و شعور انسان چه نظری دارد؟ در مورد اراده و محبت او که از جنس ماده نیستند، چه حرفی می‌تواند بزند؟ 
معنی  حرف مادی گرا‌ها، این است که ماده می‌تواند ازلی و ابدی باشد و حال اینکه با دلایل محکم فلسفی و علمی قابل اثبات است که ماده نمی‌تواند واجب الوجود باشد؛ زیرا خود دارای نقص بوده و موجود ناقص نیز نیازمند به غیر است؛

مادی گرا‌ها چگونه ادعا می‌کنند که ماده نیاز به خالق نداشته و از ابتدا وجود داشته است و حال اینکه آن‌ها هم مانند ما، از روز اول، ماده را ندیده اند، علاوه بر اینکه، از نظر علمی نیز چنین چیزی قابل رد است؛ در منابع معتبر علمی گفته شده  که ماده، نقطه‌ی آغازی داشته است؛ و این یعنی اینکه در زمانی ماده نبوده و در نتیجه نیاز به خالقی داشته است؛ و چنین چیزی با ادعای مادی گرا‌ها تناقض** دارد .

 

خالق هستی ؛ طراح هوشمند آفرینش

 

خالق هستی ؛ طراح هوشمند آفرینش

در جایی به نقل از «پاول دیویس» فیزیکدان انگلیسی می‌خواندم که در مورد طراحی هوشمند آفرینش، به این مضمون می‌گوید:

If nature is so ‘clever’ as to exploit mechanisms that amaze us with their ingenuity, is that not persuasive evidence for the existence of intelligent design behind the universe? If the world’s finest minds can unravel only with difficulty the deeper workings of nature, how could it be supposed that those workings are merely a. mindless accident, a. product of blind chance? [۳]

«اگر طبیعت تا این حد هوشمند است که مکانیسم‌های به کار گرفته شده اش باعث تحَیّر ما می‌شود، آیا نباید دلیل محکم و قانع کننده‌ای برای وجود طراحی هوشمند پشت جهان باشد؟!
اگر باهوش‌ترین مغز‌ها با دشواری می‌توانند فقط برخی از امور طبیعت را کشف کنند، چگونه ممکن است آن امور [پیچیده که در متن هستی نهفته]در اثر تصادف پدید آمده باشند و حاصل یک شانس کور باشد؟»

تحلیل شما از قانون بقای ماده و انرژی و رابطه آن با خالق هستی چیست؟ می‌توانید دیدگاه ها و یا سوالاتتان را از طریق بخش «ارسال نظر» با ما و سایرین در میان بگذارید.

پی نوشت:

۱ – آموزش عقاید، محمد تقی مصباح یزدی، ص ۱۰۸ (با تصرف)
۲ – قرآن کریم، سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی ۶۹
۳ –  yon.ir/Vjp3I

توضیحات:

*ازلی، یعنی چیزی که مسبوق به عدم نیست و از ابتدا بوده است؛ (رجوع شود به لغت نامه دهخدا)

**برای دیدن بخشی از جواب‌ها و همچنین مشاهده‌ی نظرات دانشمندان  رجوع شود به welayatnet.com

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید