شامگاه آخرین سه شنبه سال را چهارشنبه سوری می نامند. روزی که از گذشتگان دور جشن گرفته شده و مردم به استقبال نوروز میروند. اما چند سالی است که این روز به جای شادمانی و جشن گرفتن به زمانی برای آتش بازی های غیر اصولی تبدیل شده و گاه با وقوع حوادثی کام بسیاری از خانوادهها تلخ شده است. اما سنت های قدیمی چهارشنبه سوری چه بوده است؟ آیا از این رسوم، تاریخچه چهارشنبه سوری و ریشه آن در ایران کهن اطلاعاتی دارید؟
آداب و رسوم چهارشنبه سوری
در میدان ارک طهران توپ کهن سالی بود که مدت صد سال بر فراز صفهای جاگرفته بود و چون پیران زمینگیر از جای خود نمیجنبید – شبهای چهارشنبه سوری زنان و دخترانی که حاجتی داشتند مخصوصاً آن زنانی که در آرزوی شوهر بودند از آن توپ بالا میرفتند و بر فراز آن دمی مینشستند و از زیر آن میگذشتند و در برآورده شدن آرزوی خود شک نداشتند و بچههای شیرخوار را که به اصطلاح «نحسی» میکردند یا ریسه میرفتند از زیر توپ مروارید و سر در نقاره خانه میگذراندند. این توپ را توپ مروارید مینامیدند و افسانههای گوناگون درباره آن میگفتند.
زیباترین و شاید قدیمترین آداب چهارشنبه سوری آتش افروختن و پریدن از آن و شادی کردن در کنار آتش است. تقریباً در تمام ایران شب چهارشنبه سوری تودههایی از بوتههای خشک بیابانی فراهم میآورند و نزدیک یکدیگر قرار میدهند.
زن و مرد و پیر و جوان در صحن خانه یا در میدانهای عمومی و بر سر چهارسوها و چهارراههای شهر و ده از روی این اخگرهای افروخته یکی پس از دیگری میپرند و در هر جستنی میگویند: ” زردی من از تو سرخی تو از من “؛ یعنی زردی بیماری و ناتوانی را از من بستان و سرخی و شادابی و تندرستی را که در خود داری به من ببخش.
پس از سوخته شدن؛ خاکستری را که از آتش میماند باید در خاک اندازی جمع کنند و از خانه بیرون برند و در کنار دیوار بریزند و آنکس که بیرون ریخته است در بازگشت در میزند؛ باید از درون خانه از او بپرسند: «کیست ؟» و او هم جواب دهد؛ «منم » گویند: «از کجاآمدهای ؟» جواب دهد که: «از عروسی»؛ بپرسند: «چه آوردهای ؟» بگوید: «تندرستی».
کوزه شکستن
در شب چهارشنبه سوری آجیل خوردن از رسوم و آداب مخصوص است و مخصوصاً بایستی آجیل شور و شیرین باشد. در میان زنان ایران در شب چهارشنبه سوری و حتی مواقع دیگری که کسی را مشکلی در پیش باشد و استجابت مرادی را بخواهد آجیل مخصوصی با آداب و حضور قلب خاصی معمول است که نذر میکنند و داستان شیرینی برای ابتکار آن میگویند. آجیل مشکلگشا از آداب خاص شب چهارشنبه سوری نیست ولی کسانی که بدان اعتقاد کامل دارند گذشته از آنکه شب جمعه آخر هر ماه بدان عمل میکنند؛ شب چهارشنبه سوری نیز به آداب آن میپردازند.
کسانی که حاجتی دارند شب چهارشنبه سوری نیت میکنند و بر سر چهارراهی یا اگر چهارراه نبود بر سر گذری به فالگوش میایستند و نخستین عابری را که گذشت به سخن او توجه میکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا به فال بد میگیرند. اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزو برآورده است وگرنه برآورده نیست. همین فال را ممکن است بر پشت در خانهای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته بپشت در آمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه یا اطاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت.
کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقدهای در کارشان روی داده است چارهای جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه دستمالی یا چارقدی یا گوشه دیگر از جامه خود و یا پارچهای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از اولین کسی که بر ایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشهای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته آن درمانده باز کند.
برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه شگفت انگیزتر آن است که به دبّاغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود به خانه میآورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند.
یکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او «کندر وشا برای کارگشا» میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو به قبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و «خوشبو» میخواهند که مراد اسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو به قبله باشد میروند و مقداری کندر و اسپند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند.
یکی از وسایل دفع جادو در شب چهارشنبه سوری قلیا سودن است اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهارگوشه صحن خانهای که آن را جادو کردهاند میریزند و یقین دارند که به همین تدبیر جادو باطل میشود.
در خانهای که بیماری باشد شب چهارشنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او به سال دیگر نرسد برای این کار آشی میپزند که در میان زنان به اسم «آش بیمار» یا «آش امام زین العابدین بیمار» معروف است باید بادیه مسین بدست گرفت و با قاشق به در خانهای یا به در اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق وجداناً مکلف است که چیزی که بتوان در آش ریخت مانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هر چه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد.
هر چه در ظرف ریخته میشود باید در ترکیب آش داخل شود و اگر پول در آن ظرف دریوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دیده و از آن آش بیمار را داد و بازمانده آن را به تهیدستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا میبخشد.
یکی از شیرینترین آداب چهارشنبه سوری که بیشتر جنبه بازی و تفریح دارد فال گرفتن با بولونی است. بولونی کوزه دهان گشاد کوچکی است که در خانههای ما فراوان است و در آن ادویه خشک یا ترشی و مربا و غیره میریزند.
زنان و دختران جوان گرد یکدیگرجمع میشوند و کوزهای را میآورند؛ هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانهای از او به شمار میرود در آن بولونی میاندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفال کرد بر قطعههای کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بولونی میکند و پارهای کاغذ را بیرون میآورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است میخواند سپس همان دختر یکی از آن اشیاء را بیرون می آورد و ارائه میدهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زدهاند در اصفهان یک سرمهدان و یک آئینه کوچک نیز علاوه بر آن اشیاء در بولونی میاندازند و با دیوان حافظ تفأل میکنند. یعنی هر چیزی که از بولونی بیرون آمد برای صاحب آن فالی از دیوان حافظ میزنند.
آداب و رسوم چارشنبه سوری در شهرهای مختلف ایران در قرون گذشته
تهران
کاملترین مجموع آداب چهارشنبه سوری متعلق به تهران بوده است و مردم تهران تمام رسوم متداول را حفظ کردهاند.
شیراز
آتش افروختن در معابر و خانهها، فالگوش، اسپند سوختن، نمک گرد سر گرداندن! در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن اوراد (وردها) مخصوصی است که زنان میخوانند، قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ است و در آنجا نیز توپ کهنهای است که مانند توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.
کرمانشاه
مراسم چهارشنبه سوری در کرمانشاه چندان مورد توجه نیست و تنها چیزی که مرسوم است همان پریدن از روی آتش است.
اصفهان
آتش افروختن در معابر، کوزه شکستن، فالگوش، گره گشایی و … کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در طهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است.
مشهد
گره گشایی، آتش افروختن، کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن تفنگ خالی کردن نیز معمول است و در هر خانهای یکی دو تیر تفنگ میاندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است.
زنجان
آتش افروختن، فالگوش و کوزه شکستن معمول است و کوزه شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند به این صورت است که پولی با آب در کوزه میاندازند و از بام به زمین میافکنند. از دیگر خصوصیات مردم زنجان این است که دخترانی را که میخواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار میبرند و هفت گره بر جامه ایشان میزنند و پسران نابالغ باید آن هفت گره را بگشایند.
یکی از آداب دیگر مردم زنجان این است که از روزنه بخاریها یا اجاقهای خانه طنابی داخل اطاق میکنند و بوسیله آن طناب چیزی طلب میکنند؛ صاحب اطاق مکلف است اولین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالا کشیدند بوسیله آن چیزی که بر طناب بستهاند فال میگیرند.
مثلاً اگر جاروبی بر طناب بسته باشند از آن فال بد میگیرند که خانه خراب خواهد شد و خانه ایشان را جاروب خواهند کرد و اگر پاره نانی ببندند فالی نیک میگیرند که وفور نعمت خواهد بود و اگر شیرینی به طناب ببندند نشانه شیرین کامی است.
آتشبازی و گرهگشایی از قدیم معمول بوده است آتش افروختن در این اواخر متداول شده است. آجیل و میوهی خشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود. اگر دوست یا مهمان و تازه واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه سوری خوانچهای از آجیل و میوه خشک برای او بفرستند.
از دیگر خصوصیات مردم تبریز آن است که از بام خانهها بر سر عابرین آب میپاشند؛ این عادت از آداب بسیار قدیم نژاد ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز مردم بر یکدیگر آب میپاشیدهاند و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند.
در تبریز هم در میدان ارک توپی است مانند توپ مروارید طهران که زنان به آن متوسل میشوند. در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیر انداختن در شب و چهارشنبه سوری بسیار متداول است و حتی بدرجهای در این باب مبالغه میکردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود میبایست در آن شب صف بکشند و دسته جمع تیر بیندازند و صاحب منصبان نمیتوانستند افواج خود را از این کار مانع گردند.
ارومیه
شب چهارشنبه سوری بر بام خانهها میروند و کجاوهای را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه شال کشمیری کشیده و آئینه بستهاند با طنابی از بام بسطح خانه فرود میآورند و میگویند: «بکش که حق مرادت را بدهد» کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن را بالا میکشند و به خانه دیگر میبرند.
مخصوصاً دامادی که تازه زن گرفته و هنوز عروسی نکرده است موظف است که چنین کجاوهای به بام خانه عروس ببرد و اگر نتوانند از بام بالا روند باید به پشت در روند و در پشت در پنهان شوند که کسی نبیند و آن کجاوه را در اطاق بیندازند و به همین نحو چیزی طلب کنند.