معنی شعر آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت) با آرایه های ادبی

درس آزادگی شعری از جامی است که در کتاب فارسی پایه هشتم آمده است. معنی شعر آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت) را با آرایه های ادبی و معنی کلمات هر بیت به ترتیب بخوانید.

معنی شعر آزادگی

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – جامی شاعر معروف قرن نهم که لقب «خاتم الشعرا» دارد، اثری به نام هفت اورنگ از خود به جا گذاشته که شامل هفت کتاب به این شرح است: (سلسلةالذهب، سلامان و ابسال، تحفة‌الاحرار، سبحة‌الابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون، خردنامه اسکندری) شعر آزادگی که در کتاب فارسی هشتم امده است از سبحة‌الابرار جامی انتخاب شده است. معنی شعر آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت) را به همراه آرایه های ادبی و معنی واژگان هر بیت می‌توانید در ادامه بخوانید. 

 

معنی درس آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت) با آرایه های ادبی

 

معنی شعر آزادگی (خارکش پیری با دلق درشت)

۱.

خارکش پیری با دَلق دُرُشت
پشته‌ای خار همی برد به پشت

خارکش پیری که لباس پشمی ضخیمی بر تن داشت پشته ای خار را با پشت خود حمل می‌کرد

معنی کلمات: خار: تیغ / دَلق: پوستین، جامه‌ ی درویشی/   دُرُشت: زبر، خشن، ضخیم / همی برد: می برد (کاربرد قدیم ماضی استمراری)

آرایه های ادبی: پشته و پشت: آرایه ی “جناس” دارند.

 

۲.

لنگ‌لنگان قدمی برمی‌داشت
هر قدم دانه ی شکری می‌کاشت

لنگ لنگان راه می رفت و در هر قدمی که بر می‌داشت خدا را شکر می‌گفت.

معنی کلمات: لنگ‌لنگان: در حال لنگیدن، شَلان شَلان

آرایه های ادبی: دانه ی شکر: شکرگزاری به کاشتن دانه تشبیه شده است.

 

۳.

کای فرازنده ی این چرخ بلند!
وی نوازنده ی دل‌های نژند!

ای خدایی که بر افرازنده ی این آسمانی و نوازش‌گر این دل‌های غمگینی

معنی کلمات: فرازنده: افرازنده، بلند کننده، برپا کننده/ نوازنده: آنکه نوازش و مهربانی کند. لطف کننده، مرحمت کننده / نژند: اندوهگین، پژمرده، غمناک، سرد و بی روح

آرایه های ادبی: چرخ بلند: کنایه از آسمان

 

۴.

کنم از جَیب نظر تا دامن
چه عزیزی که نکردی با من

زمانی که سرتا پایم را نگاه می‌کنم می‌فهمم که چقدر در حق من محبت کرده ای

معنی کلمات: جَیب: یقه پیراهن، گریبان/ عزیزی: ارجمندی، گرانمایگی، احترام

آرایه های ادبی: از جَیب تا دامن نظر کردن: کنایه از: “به احوالات خود نظر کردن”

 

۵.

در دولت به رخم بگشادی
تاج عزّت به سرم بنهادی

من را به خوشبختی رساندی و سرافراز و سربلندم کردی

معنی کلمات: دولت: اقبال، نیکبختی، خوش بختی/ عزّت: ارجمندی، سرافرازی، عزیزی  

آرایه های ادبی: تاج عزّت: اضافه تشبیهی/ در دولت: اضافه استعاری => دولت و خوشبختی به باغ یا جایگاهی تشبیه شده که در دارد.

 

۶.

حد من نیست ثنایت گفتن
گوهر شکر عطایت سُفتن

من در حدّی نيستم كه بتوانم تو را ستایش کنم و از عهده ی شكرگزاری نعمت و بخشش های تو برآيم.

معنی کلمات: ثنا: تمجید، تعریف، تحسین، مدح، ستایش،شکر، سپاس / عطا: بخشش، انعام/ سُفتن: سوراخ‌ کردن، ساییدن، (درباره‌ ی مروارید)

آرایه های ادبی: گوهر شگر: اضافه تشبیهی / گوهر شکر سفتن: کنایه از از عهده ی شکرگزاری برآمدن

 

۷.

نوجوانی به جوانی مغرور
رخش پندار همی‌راند ز دور

نوجوانی که مغرورِ جوانی خود بود، از دور در حالی که اسب کبر و غرور را می راند (مغرورانه) به پیرمرد نزدیک شد. (اندیشه ی پسر جوان، مانند رخش، تند و سریع به حرکت درآمد.)

معنی کلمات: پندار: اندیشه، گمان، خیال، تصور، غرور، تکبّر

آرایه های ادبی: رخش پندار: اضافه تشبیهی

 

۸.

آمد آن شکرگزاریش به گوش
گفت کای پیر خِرِف گشته، خموش!

شکرگزاری خارکش را شنید و گفت: ای پیرمرد نادان ساکت باش

معنی کلمات: خِرِف: مرد کم عقل و پیر

 

 ۹.

خار بر پشت، زنی زین سان گام
دولتت چیست، عزیزیت‌ کدام؟

در حالی که بر پشتت خار داری و به سختی راه می‌روی، چگونه خود را نیکبخت و سرافراز می‌دانی؟

معنی کلمات: زین سان: مخفف از این سان، بدین نحو، اینگونه/ گام: قدم

آرایه های ادبی: گام زدن: کنایه از راه رفتن / دولتت چیست؟ عزیزیت کدام: استفهام انکاری => دولت و عزیزی نداری.

 

۱۰.

عزّت از خواری نشناخته‌ای
عمر در خارکشی باخته‌ای 

هنوز فرق بین سرافرازی و پستی را نمی‌دانی و تمام عمرت را به خار کشی هدر داده ای

معنی کلمات: خواری: پستی، زبونی، ذلّت

آرایه های ادبی: عزّت و خواری: “تضاد” یا “طباق”/ خوار و خار: جناس

 

۱۱.

پیر گفتا که: «چه عزّت زین به
که نی‌ام بر در تو بالین نه

پیرمرد جواب داد که چه عزّتی بالاتر از این است که بر درِ خانه­ ی تو بالش خوابم را نمی­گذارم. (محتاج كسی مثل تو نيستم.)

معنی کلمات: بالین: آنچه هنگام خواب زیر سر نهند. بالش، بالشت

آرایه های ادبی: نی‌ام بر در تو بالین نه: کنایه از محتاج نبودن

 

۱۲.

کای فلان! چاشت بده یا شامم
نان و آبی که خورم و آشامم

نمی‌گویم فلانی به من صبحانه یا شام بده و نان و آب بده تا بخورم و بنوشم.

معنی کلمات: چاشت: غذا و طعامی که هنگام صبح یا نزدیک ظهر می خورند./ کای: مخفف که ای

آرایه های ادبی:  چاشت و شام، نان و آب: تناسب

 

۱۳.

شکر گویم که مرا خوار نساخت
به خَسی چون تو گرفتار نساخت

خدا را سپاس می­‌گویم که مرا خوار و ذلیل نکرد و به انسان پستی مثل تو گرفتار و نیازمند نکرد.

معنی کلمات: خَسی: شخص پست و فرومایه، ناچیز

آرایه های ادبی: خسی چون تو: تشبیه

 

۱۴.

داد با این همه افتادگی‌ام
عزّ آزادی و آزادگی‌ام

 معنی بیت: با همه ی ضعف و ناتوانی که دارم، به من عزّت آزادی و آزادگی ( وارستگی دلنبستن به مادیات) را عطا کرد.

معنی کلمات: افتادگی: فروتنی تواضع، ناتوانی/ آزادی: رهایی، در بند نبودن (از نظرجسمانی)/ آزادگی: حریّت، جوانمردی، نجابت، اصالت

آرایه های ادبی: “آزادی و آزادگی”: جناس

 

کاربران عزیز؛ نظرات و پرسش‌های خود را با ما در میان بگذارید. شما می‌توانید معنی حکایت به خدا چه بگویم و بازنویسی به زبان ساده امروزی را نیز که در فارسی هشتم آمده است در ستاره بخوانید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید