غزل شماره ۵۳ حافظ یکی از شاهکارهایی است که در پوشش ظاهر مفاهیم عرفانی سروده شده و کمال ظرافت و هنرمندی در پنهان ساختن مقصود آن به کار رفته است. او گوشه میخانه را برای خود به عنوان عبادتگاه میشمارد...
غزل شماره ۵۲ حافظ در مدح شاه شجاع و در زمانی سروده شده است که رقابت به نزدیکی دربار او در ضمیر باطن حافظ و رقیب او شیخ علی کلاه شدت داشته است. حافظ از فقر و نداری خود احساس...
غزل شماره ۵۱ حافظ یکی از غزلهای عاشقانه ایام جوانی، یعنی قبل از سی سالگی اوست، ایامی که حافظ از خواجوی کرمانی در شعر و شاعری نکتهها میآموخت و گاه از سبک شعری او تأثیر میپذیرفت. در این غزل که...
غزل شماره ۵۰ حافظ نشان میدهد که شاعر پس از بازگشت از تبعید در آرزوی اعتنا و توجه مجدد شاه شجاع بوده و این غزل را به همین امید سروده است. اما در ابیات پایانی خویشتن را به صبر و...
غزل شماره ۴۹ حافظ یکی از تابلوهای روشن چهره مثبت درویشان پاکنهاد است که حافظ آن را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر کشیده شده است. در این غزل بطور مبالغهآمیز بهشت، حشمت پادشاهان، تابندگی خورشید و آب حیات را...
غزل شماره ۴۸ حافظ بیان میکند که شاعر میخواهد همه سرمایه فضل و کمال و معلومات رقیب خود را به حساب می و شراب بگذارد و خود را از او افضل بداند. او میگوید سواد و تحصیلات دلیل دانستن معانی...
غزل شماره ۴۷ حافظ با به کارگیری اصطلاحات عارفانه نه تنها معانی لغوی زیبایی به ابیات داده بلکه خواننده آگاه به رموز عرفانی را جانی تازه میبخشد، اما با همه تعابیر عرفانی حافظ در بیت آخر بنا به مصلحتی از...
غزل شماره ۴۶ حافظ یکی از بازگوییهای صادقانه از رویدادهای ایام شباب حافظ جوان بوده که تصویر ذهنی از انس و صرف شراب شاهدی بر این مدعاست. در این غزل حافظ میگوید از ننگ هیچ ترس و واهمهای ندارد و...
غزل شماره ۴۵ حافظ که از آن بوی نومیدی و افسردگی میآید مربوط به بدترین دوره عمر او یعنی پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق تا حکومت شاه شجاع است. در این غزل حافظ از تنهایی و بی رفیق بودن...
غزل شماره ۴۴ حافظ با وصف بهاران و فصل بادهگساری شروع و توصیه به گوشهگیری از مردم را دارد که دلیلی بر غمگین بودن روحیه شاعر در آن زمان است. حافظ چند بار از جفای مدعیان و ریاکاران شکوه میکند...
غزل شماره ۴۳ حافظ پس از قتل شاه شیخ ابواسحاق و در حالت سرخوردگی و زمانی که حافظ از این رویداد کاملاً افسرده حال بوده سروده شده است. با این وجود حافظ احوال پادشاهان را بدون هیچ دلخوشی میداند و...
غزل شماره ۴۲ حافظ شعری رندانه است. برخی آن را الهی، عرفانی و از عشقی حقیقی میدانند و عدهای دیگر میگویند که آن را در یک رقابت غزلی سروده است و صراحت گفتار و سرفراز بیرون آمدن از کارها نشانهای...