شعر در مورد شغل و کار | اشعار دلگرم‌کننده و روحیه بخش درباره کار

نباید همیشه روز کار و کارگر باشد که از کاری که می‌کنید لذت ببرید و قدر خود را بدانید. با زیباترین شعرها درباره کار و شغل، روزی حلال و انواع شغل‌ها همراه سایت ستاره باشید.

در زندگی روزمره بسیار این عبارت را می‌شنویم که “کار سخت نتیجه می‌دهد” و ارزش کار و شغل در دنیای امروز بیش از هر زمانی مهم و پررنگ است. در این مطلب سفری به دنیای شعر و شاعری ادیبان جهان زده‌ایم و زیباترین گلچین شعر در مورد شغل و کار را برای شما گردآورده‌ایم تا ارزش کار سخت و مهم خود را با زیبایی ادبیات پیوند بزنید و بیشتر از پیش به خود و کاری که انجام می‌دهید افتخار کنید.

شعر در مورد شغل و کار

شعر در مورد شغل و کار

درین محیط که بی لنگرست باد مخالف
بغیر کسب هوا کار چون حباب ندارم
چرا خورم غم دنیا به این دوروزه اقامت؟
چو بازگشت این منزل خراب ندارم

“صائب تبریزی”

کار بختست آن و آن هم نادرست
کسب باید کرد تا تن قادرست
کسب کردن گنج را مانع کیست
پا مکش از کار آن خود در پیست

“مولانا”

نوبت کار است، اهل کار باش
من چو خفتم، ساعتی بیدار باش
دخمه بسیار است، این ویرانه را
پاسبانی کن یک امشب، خانه را

“پروین اعتصامی”

شغل فروغی ز شاه دامن زر بردن است
کار مه از آفتاب کسب ضیا کردن است
ناصردین شاه را دان که به هر بامداد
بر گهرش آفتاب گرم دعا کردن است

“فروغی بسطامی”

گنج خواهی در طلب، رنجی ببر
خرمن ار می بایدت، تخمی بکار

“سعدی”

شغل من هست، خانه داری
وه چه زیبا، باشد آری!
خیلی زیبنده ست، برایـم
آری درهـر، روزگاری
هست ازآن هـم، این مهـم‌تر
می‌کنم من، بچّه داری
شغل زیبایی که دارم
هست برازنده؛ چه عالی!
دوست دارم، شوهرم را
همچنین من، بچّه ام را
آری آری، دوست دارم
بچّه و هـم همسرم را

“سلیمان بوکانی‌حیق”

کار بی ورز و بی وبال کنم
کسب خویش از ره حلال کنم
که اگر سیم‌ها به سود دهم
نعمتی زین طریق زود نهم

“مسعود سعد سلمان”

مکن ز عرصه شکایت که در طریق ادب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید.

“حافظ”

اشتغال پایدار و همت عالی ز بهر کار شاد
عزت نفس است و هم بر دیگرانت اعتماد
تا توانی شغل ایجاد و به کشور گل بکار
تا شود ایران عزیز و در پرتو زیبا جهان 

“منصور مقدم”

غم مخور جانا که هر کار نکو،کار من است
کار نیکو کاری از این دست پُـر کار من است
غم مخور جانا که زرگر، آنچه بر زر می‌کند
کار دستار من و این فکر بیدار من است

“حسن مصطفایی‌دهنوی”

نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت که جان برادر که کار کرد
آن کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد

“سعدی”

چو کوشش نباشد، تن زورمند
نیارد سر از آرزوها بلند
که اندر جهان، سود بی رنج نیست
کسی را که کاهل بود، گنج نیست

“فردوسی”

کوه نتواند شدن سد ره مقصود مرد
همت مردان برآرد از نهاد کوه، گرد

“محیط فراهانی”

ز کوشش به هر چیز خواهی رسید
به هر چیز، خواهی کماهی رسید
بروز کارگر باش و امیدوار
که از یأس، جز مرگ ناید به بار
گرت پایداری است در کارها
شود سهل پیش تو دشوارها

“ملک الشعرای بهار”

هرگز نداند آسیا مقصود گردش‌های خود
که‌استون قوت ماست او یا کسب و کار نانبا
آبیش گردان می‌کند او نیز چرخی می‌زند
حق آب را بسته کند او هم نمی‌جنبد ز جا

“مولانا

مرد افسون گر ز حرص کسب و کار
در نیابد آن زمان افسون مار
مار گوید ای فسون گر هین و هین
آن خود دیدی فسون من ببین

“مولانا”

به قدم کوش تا به کام رسی
مرد وامانده، کاروان رس نیست

“ابن یمین”

باغبان می‌کارد و در کار گل، روئیدن است
لذت پروانه‌ها از عطر گل، بوئیدن است
باغبان در دغدغه از حفظ آفات گل است
کار یک کودک ز بازیگوشی‌اش ، گل چیدن است
کار انسان صنع صانع را به شکر آوردن است
کار حیوان در شکار و خوردن و خوابیدن است
عشق بی رحم است و چون بر قلب هرکس خیمه زد
کار عاشق سوز دل سر دادن و نالیدن است
درس دادن کار استادان دانشگاه‌هاست
کار دانشجو تکان دادن سر، فهمیدن است
پیچ در پیچ است کار و هیچکس علامه آفاق نیست
کار عاقل در گشایش‌های خود، پرسیدن است
سر دهد مرشد به آوای وزین با طبل خود
گود زورخانه، بدست یک به یک چرخیدن است
کار سربازان دفاع از عزت و دین و وطن
کار مردم قدردانی و به خود بالیدن است
حفظ شاهین ترازوی عدالت مشکل است
کار قاضی تکیه بر ایمان بود، سنجیدن است
چون شتابان سوی قبرستان رود هر آدمی
عاقبت در این سرا کارش به خود خندیدن است
فرق کرده شکل دزدی با زمان دور و قبل
کار رانت خوار کلان در غارت و چاپیدن است
هر چه گوید از فساد زاید الوصفی که هست
کار “امید” گفتن و کار شما ، نشنیدن است

“امید یاری”

یک روز ز بند عالم، آزاد نیَم
یک دم زدن از وجود خود، شاد نیَم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیمخیام
اندیشه مکن به کارها در ، بسیار
کاندیشه بسیار ، بپیچانَد کار
کاری که به رویت آید ، آسان بگذار
ور نتوانی به کاردانان بسپار!

“خیام”

شعر زیبا درباره کار و شغل

ترجمه اشعار انگلیسی درباره کار و شغل

پیشانی‌اش خیس از عرقی صادقانه است
او هر چه می‌تواند، به دست می‌آورد
و به تمام دنیا نگاه می‌کند
زیرا او به هیچ مردی مدیون نیست.

“هنری وادسورث لانگ‌فلو (Henry Wadsworth Longfellow)”

در مزرعه پایداری، عرق می‌درخشد،
جایی که چکش تلاش با سندان شب برخورد می‌کند.
هر اعتصاب، یک وعده؛ هر جرقه، یک رویا
در گرمای سختی، آینده ما می‌درخشد.

در برابر طوفان، چنگ ملوان،
استوار در سکان کشتی در حال نوسان.
امواج چالش‌انگیز، بادهایی که ما را آزمایش می‌کنند،
در سفر سخت کار، ما ذوق و شوق خود را پیدا می‌کنیم.

حرفه شغلی
در میان عموم
متولد می‌شود،
استعداد
در خلوت خودت.

افتخار صنعتگر در شکل خلقت
ساختن زیبایی، مقابله با طوفان.
در هر منحنی، در هر خط،
میراث کار سخت تا بی نهایت حفظ شده است.

باغبان با صبوری گسترده،
به زمزمه‌های سبز زندگی، گوش فرا می‌دهد.
در آغوش خاک، در رقص آهسته زمان،
کار سخت در کنار زمان است که شکوفا می‌شود.

با دستی غبارآلود، 
فداکاری معلم است که ذهن‌ها را شکل می‌دهد
و پایه‌های یک ملت را می‌سازد.
در هر درس، در هر کلمه…

من بر این باورم
که کارهای ساده و پیش پا افتاده هم
بسیار نیرومند و کارآمد هستند.

“آنتونی رابینز”

✿•

در کنار این مجموعه شعر درمورد شغل و کار که جز اشعار پندآموز هستند، شعرهایی هستند از صداقت و راستی، از مثبت‌اندیشی و حتی مهربانی.. به شما توصیه می‌کنیم این اشعار را بخوانید و حس و حال خوش دنیای شعر را به قلب خود هدیه کنید.

لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما و کاربران محترم سایت ستاره به اشتراک بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید