معنی کلمات شوق خواندن (درس نهم فارسی هفتم) با آرایه های ادبی

«شوق خواندن» درباره بخشی از زندگی علامه محمد تقی جعفری است که در درس نهم فارسی هفتم آمده است. در این مقاله به بررسی معنی کلمات و آرایه های ادبی شوق خواندن خواهیم پرداخت.

معنی کلمات شوق خواندن با آرایه های ادبی

کلمات و آرایه های ادبی درس شوق خواندن

علامه محمد تقی جعفری، از همان کودکی کنجکاو و دقیق بود. همراه دایی و برادرش به دامن طبیعت می‌رفت. طبیعت را دوست داشت و می‌کوشید از زیبایی‌های آن لذت ببرد. او، گاهی دقایقی طولانی به یک گل خیره می‌شد و نشاط عجیبی احساس می‌کرد. گاهی وقت‌ها برای شنیدن صدای پرندگان، روی تخته سنگی دراز می‌کشید و چشم‌هایش را می‌بست و به آواز آنها که با صدای رودخانه در هم می‌آمیخت، گوش می‌سپرد.

معنی کلمات:

  • کنجکاو : جستجوگر
  • دقایقی طولانی: زمان زیادی/ جمع مکسّر (مفرد آن: دقیقه)
  • نشاط: خوشی، شادی
  • آواز: صدا، آهنگ
  • علّامه: کسی که علم زیادی دارد، بسیار دانا، دانشمند
  • خیره: زُل زدن، نگاه عمیق به چیزی
  • عجیب: شگفت انگیز، تعجّب آور

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • دامن طبیعت ← تشخیص
  • به دامن طبیعت رفتن ← کنایه از به گردش و تماشا رفتن
  • صید، شکار، گنجشک، تیر و کمان ← مراعات نظیر
  • در جملۀ «علّامه محمّدتقی جعفری، از همان کودکی کنجکاو و دقیق بود»، «علّامه محمّد تقی جعفری» ← نهاد
  • همان کودکی ← متمم
  • کنجکاو و دقیق ← مسند

✿☆✿

از تلخ ترین خاطرات روزهای کودکی او، دیدن کسانی بود که با تیر کمان به صید پرنده‌ها می‌پرداختند. او از صید گنجشکی کوچک با تیرکمان، احساس بیزاری و تنفر می‌کرد. وقتی در حیاط مدرسه می‌شنید که هم‌کلاسی‌هایش با هیجان از شکار پرنده‌ای حرف می‌زنند، با ناراحتی از آنها دور می‌شد. او شیفته طبیعت بود و از اینکه کسانی با خشونت سعی می‌کردند طبیعت زیبا و آرام را بر هم بزنند، رنج می‌برد.

معنی کلمات:

  • بیزاری: تنفر
  • صید: شکار
  • هیجان: شور و اشتیاق
  • شیفته: عاشق، دلداده، دلباخته

✿☆✿

از روزی که وارد مدرسه شده بود، کلاس درس را نیز مثل گشت و گذار در صحراها و باغ‌ها دوست می‌داشت. همان‌قدر که از بازی کردن لذت می‌برد، از حل مسائل ریاضی، خواندن جغرافیا و علوم به وجد می‌آمد. او تعجب می‌کرد که چرا بعضی از بچه‌ها درس را به اندازه بازی کردن دوست ندارند و موقع شنیدن و خواندن شعر، احساس شادی نمی‌کنند.

معنی کلمات:

  • احساس: حس کردن، درک کردن
  • گشت و گذار: گردش و تفریح
  • موقع: وقت، زمان
  • مسائل: جمع مکسّر (مفرد آن: مسئله)
  • وجد: خوشحالی زیاد، شور و هیجان

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • ریاضی، جغرافیا، علوم ← مراعات نظیر
  • شنیدن و خواندن ← مراعات نظیر

✿☆✿

در اولین ساعات حضورش در قم به حرم حضرت معصومه (س) پناه برد. سر بر ضریح آن حضرت گذاشت و آرام اشک ریخت. از خداوند خواست به او در راهی که انتخاب کرده است؛ اخلاص و همت بلند، عطا کند و به قلب نگران مادر نیز آرامش و نشاط بخشد و بیماری و کسالت او را شفا دهد.

معنی کلمات:

  • حرم: داخل مکان زیارتی
  • اخلاص: پاکی، یکرنگی
  • همّت: اراده، پشتکار، تلاش
  • کسالت: بیماری
  • شفا: درمان، تندرستی
  • ضریح: خانه فلزی یا چوبین مُشبّک که بر سر مزار بزرگان دینی قرار دارد

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • ضریح، حرم ← مراعات نظیر
  • نهاد در جملۀ «سر را بر ضریح آن حضرت گذاشت» ← «او» محذوف
  • سر ← مفعول
  • ضریح آن حضرت ← متمم
  • گذاشت ← فعل

✿☆✿

زیارت حضرت معصومه (س) به او آرامش بخشید. باز هم شوق خواندن و عطش مطالعه در وجودش زنده شد. مشتاقانه به سوی «مدرسه دارالشفای» قم به راه افتاد. از حرم تا مدرسه راهی نبود، تنها چند قدم. حرم، دل او را آرام می‌کرد و مدرسه، اندیشه‌اش را. حجره‌ای ساده و کوچک نصیب او شد. حجره‌ای که فضای آن بیش از شش متر مربع نبود و گلیم کهنه و ساده‌ای کف آن را پوشانده بود. حجره‌ای که برای محمد تقی از همه دنیا بزرگ‌تر بود. حالا می‌توانست در کلاس درس استادان مختلف، شرکت کند و هر روز تا نیمه‌های شب به مطالعه و اندیشیدن بپردازد.

معنی کلمات:

  • شوق: علاقه، اشتیاق
  • عطش: تشنگی زیاد
  • عطا کند: ببخشد
  • نصیب: قسمت، بهره
  • حُجره: اتاق کوچک
  • گِلیم: نوعی فرش
  • مشتاقانه: با علاقه، با شور و و شوق
  • دارالشّفا: بیمارستان، در اینجا نام مدرسه ای است

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • عطش مطالعه ← کنایه از علاقه زیاد به مطالعه
  • مطالعه و مدرسه ← مراعات نظیر
  • زیارت، حرم، قم، حضرت معصومه (س) ← مراعات نظیر
  • زیارت حضرت معصومه (س) ← نهاد
  • به ← حرف اضافه
  • او ← متمم
  • آرامش ← مفعول
  • می بخشید ← فعل

درباره استاد محمّدتقی جعفری

در مرداد سال ۱۳۰۴ هجری شمسی در خانواده‌ای فقیر در شهر تبریز به دنیا آمد. هنگامی که می‌خواست به کلاس ششم برود، مجبور به ترک تحصیل شد و یک سال و نیم در مغازۀ کفّاشی، شاگردی کرد. بعدها به کمک یکی از استادان خود راهی نجف شد. در ۲۳ سالگی به درجه اجتهاد رسید و پس از ۱۱ سال به ایران بازگشت. از استاد جعفری کتاب‌ها و آثار علمی فراوانی دربارۀ نهج‌البلاغه، مثنوی مولوی و موضوعات دیگر بر جای مانده است. وی در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی درگذشت.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید