معنی درس هشتم فارسی هفتم با معنی کلمات و آرایه های ادبی (زندگی همین لحظه هاست)

«زندگی همین لحظه هاست»، عنوان درس هشتم فارسی هفتم است که در آن به ارزشمند بودن زمان و عمر اشاره شده است. در ادامه به بررسی معنی کلمات و آرایه‌های ادبی آن خواهیم پرداخت.

زندگی همین لحظه هاست (معنی درس هشتم فارسی هفتم)

آنچه که در ادامه خواهید خواند تحت عنوان “زندگی همین لحظه‌هاست” اثر عباس اقبال آشتیانی، از محققان و نویسندگان معاصر است. از آثار او می توان به «تاریخ مغول» و «وزراء سلاجقه» اشاره کرد. در ادامه به بررسی معنی کلمات و آرایه های ادبی درس هشتم فارسی هفتم خواهیم پرداخت.

معنی کلمات و آرایه های ادبی درس هشتم فارسی هفتم

زندگی مجموعه ای از روزها و ماه ها و سال هاست؛ روزهایی که به شتاب می گذرند و هرگز باز نمی گردند. می گویند وقت طلاست ولی بدون تردید وقت از طلا گران بهاتر است؛ زیرا با صرف وقت می توان طلا به دست آورد ولی دقایق تلف شده را با طلا نمی توان خرید.

معنی کلمات:

  • شتاب: سرعت، تندی
  • هرگز: هیچ وقت، اصلاً
  • گران بها: ارزشمند
  • تلف شده: نابود شده، هلاک شده
  • صرف: خرج کردن، مصرف کردن، به کار بردن
  • دقایق: جمعِ دقیقه، در اینجا لحظه ها

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • می گویند وقت طلاست ← تشبیه (وقت به طلا تشبیه شده است)
  • روز، ماه، سال ← مراعات نظیر

فعل‌های اسنادی:

  • زندگی مجموعه ای از روزها و ماه ها و سال هاست/ است: فعل اسنادی
  • وقت طلاست/ است: فعل اسنادی
  • بدون تردید وقت از طلا گران بهاتر است ⇐ است: فعل اسنادی

❆❆❆

چه بسیارند آنانی که وقت خود را بیهوده تلف می کنند. گویی قرن های طولانی در این جهان زندگی خواهند کرد. اگر پولشان گم شود، دل آزرده می شوند و در جست و جوی آن، دنیا را زیر و رو می کنند اما هرگز از تلف شدن وقت خویش نگران و ناراحت نمی شوند.

معنی کلمات:

  • گویی: انگار، مثل اینکه، گویا
  • نگران: ناراحت، غمگین
  • تلف شدن: نابود شدن، هلاک شدن

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • دل آزرده شدن ← کنایه از ناراحت و غمگین شدن
  • زیر و رو ← متضاد
  • زیر و رو کردن دنیا ← کنایه از به هم ریختن همه جا برای پیدا کردن چیزی

فعل‌های اسنادی:

  • تلف شدن وقت خویش نگران و ناراحت نمی شوند. ⇐ نمی‌شوند: فعل اسنادی

❆❆❆

عمر حقیقی را شناسنامه ما تعیین نمی کند. زیستن و زندگی زیبا، تنها همان فرصت هایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ می گذرد.

معنی کلمات:

  • حقیقی: راستین، واقعی، اصلی
  • تعیین: مشخّص، معیّن
  • زیستن: زندگی کردن
  • فرصت: وقت، مَجال

فعل‌های اسنادی:

  • زیستن و زندگی زیبا، تنها همان فرصت هایی است ⇐ است: فعل اسنادی

❆❆❆

می گویند، اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید و از گورستان عبور کرد. سنگ مزارها را خواند و به حیرت فرو رفت؛ زیرا مدت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ ها حک شده بود، هیچ کدام از ده سال تجاوز نمی کرد.

معنی کلمات:

  • اثنا: میان، بین، در میانِ
  • گورستان: قبرستان
  • مزار: قبر، آرامگاه
  • مدّت: زمان، وقت
  • حیات: زندگی
  • حیرت: تعجّب و شگفتی
  • قبور: جمع قبر، گورها
  • صاحبان قبور: مردگان
  • تجاوز: از حدّ چیزی گذشتن
  • تجاوز نمی کرد: عبور نمی کرد، بیشتر نبود
  • حک کردن: تراشیدن، خراش روی سنگ، در اینجا نوشتن روی سنگ

فعل‌های اسنادی:

  • مدت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ ها حک شده بود: بود ⇐ فعل اسنادی

❆❆❆

یکی از بزرگان شهر را پیش خواند. به او گفت: «شهری به این صفا، با هوای خوب و آب گوارا، چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است؟» آن مرد بزرگ پاسخ داد: «ما زندگی را با نظری دیگر می نگریم، زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست. اگر چنین باشد، ما با حیوانات تفاوتی نداریم. زندگی حقیقی آن است که در جست وجوی دانش و یا کار مفید و سازنده بگذرد. با این قرار، هیچ کس بیش از پنج و شش و حداکثر ده سال زندگی نمی کند؛ زیرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود.»

کسی در زندگی موفق است که اکنون و فرصت حال را دریابد و همیشه فکر کند که بهترین فرصت من امروز است. امروز را به فردا افکندن و به امید آینده نشستن، کار درستی نیست. همچنان که امروز را به یادآوری گذشته های از دست رفته، گذراندن و افسوس خوردن نیز شایسته نیست.

معنی کلمات:

  • پیش خواند: فرا خواند، صدا زد
  • صفا: پاکی
  • خفتن: خوابیدن
  • تفاوت: فرق
  • حقیقی: راستین، واقعی
  • اعظم: بزرگتر
  • قسمتِ اعظم: قسمت بیشتر
  • موفّق: پیروز
  • گوارا: دلپذیر، خوشمزه
  • نظر: نگاه، دید
  • دریابد: درک کند، قدر بداند
  • افکندن: انداختن
  • افسوس: حسرت، دریغ
  • شایسته: سزاوار، لایق
  • غفلت: بی خبری، ناآگاهی، نادانی
  • یادآوری: به یاد آوردن، به خاطر آوردن

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • پنج، شش، ده ← مراعات نظیر
  • امروز و فردا ← متضاد
  • سپری کردن ← کنایه از گذراندن

فعل‌های اسنادی:

  • زندگی مردمش چنین کوتاه است/ است: فعل اسنادی
  • زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست/ نیست: فعل اسنادی
  • زندگی حقیقی آن است/ است: فعل اسنادی
  • قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می شود/ می‌شود: فعل اسنادی
  • کسی در زندگی موفق است/ است: فعل اسنادی
  • بهترین فرصت من امروز است/ است: فعل اسنادی
  • به امید آینده نشستن، کار درستی نیست/ نیست: فعل اسنادی
  • افسوس خوردن نیز شایسته نیست/ نیست: فعل اسنادی

❆❆❆

خیام شاعر بزرگ ایرانی گفته است:

از دی که گذشت، هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده ست، فریاد مکن

بر نامده و گذشته، بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

معنی: به دیروز و گذشته و اتفاقات آن فکر نکن (یاد نکن)، از فردا و آینده‌ای که هنوز نیامده، هراس نداشته باش و خیلی نگران آن نباش. بر آینده و گذشته، عمر خود را بنا نکن، بلکه زندگی را بر حال بساز. اکنون شاد باش و عمر خود را تلف نکن.

معنی کلمات:

  • دی: دیروز
  • یاد: خاطر، ذهن
  • فردا: در اینجا آینده
  • فریاد: داد و بیداد
  • نامده: نیامده، آینده
  • حالی: اکنون

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • دی ← مخفف دیروز
  • بیت اول ← یاد و فریاد ← قافیه (مکن و مکن ← ردیف)
  • بیت دوم ← بنیاد و باد ← قافیه (مکن و مکن ← ردیف)
  • دی و فردا ← تضاد
  • دی و فردا ← مراعات نظیر
  • دی ← متمم
  • گذشت ← فعل
  • او ← متمم
  • فردا ← نهاد
  • نیامده است ← فعل
  • عمر ← مفعول

فعل‌های اسنادی:

  • فردا که نیامده ست ⇐ است: فعل اسنادی

❆❆❆

آیا منظور از خوش بودن در این شعر، خنده های بیهوده و خوش گذرانی و به قول بعضی، الکی خوش بودن است؟ «نه»؛ خوشی واقعی، دل های دیگران را شاد کردن، گره از کار دیگران گشودن و با دیگران خندیدن است که خدا دوستدار کسانی است که شادی های خود را با دیگران تقسیم و غم را از دل دیگران منها می کنند.

معنی کلمات:

  • قول: گفته، سخن
  • اَلَکی: بی خود، بیهوده
  • منها: کم کردن
  • تقسیم: قسمت کردن
  • منها می کنند: کم می کنند

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • تقسیم و منها ← مراعات نظیر
  • گره از کار دیگران گشودن ← کنایه از حل کردن مشکلات دیگران
  • شادی و غم ← متضاد

فعل‌های اسنادی:

آیا منظور از خوش بودن در این شعر، خنده های بیهوده و خوش گذرانی و به قول بعضی، الکی خوش بودن است؟/ است: فعل اسنادی

خوشی واقعی، دل های دیگران را شاد کردن، گره از کار دیگران گشودن و با دیگران خندیدن است که خدا دوستدار کسانی است/ است: فعل اسنادی

❆❆❆

می گویند: قدر وقت را بدانید و دقایق گران بها را بیهوده از دست مدهید. مقصود این نیست که دائماً در کوشش و اضطراب باشید و راحت و آرام بر خود حرام کنید. ساعاتی که در مصاحبت دوستان می گذرد یا برای گردش و ورزش و بازی های تفریحی مصرف می شود، در ردیف اوقات تلف شده، نیست.

معنی کلمات:

  • قدر: ارزش
  • گرانبها: ارزشمند
  • مَدهید: ندهید
  • مقصود: منظور، هدف
  • دائم: همیشه، همواره
  • دائماً: به طور همیشگی
  • کوشش: سعی، تلاش
  • اضطراب: نگرانی، ناراحتی
  • آرام: آرامش
  • راحتی: تفریح، شادمانی
  • اوقات: جمعِ وقت
  • تلف شده: نابود شده، هلاک شده
  • حرام: ناروا، ممنوع، ناشایست، امری که به جا آوردنش گناه است
  • ساعات : جمعِ ساعت، در اینجا یعنی لحظه ها و وقت ها
  • مصاحبت: همصحبتی، همنشینی، دوستی

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • گردش، بازی و تفریح ← مراعات نظیر

فعل‌های اسنادی:

  • مقصود این نیست/ نیست: فعل اسنادی
  • ساعاتی که در مصاحبت دوستان می گذرد یا برای گردش و ورزش و بازی های تفریحی مصرف می شود، در ردیف اوقات تلف شده، نیست./ نیست: فعل اسنادی

❆❆❆

وقتی زیبایی های آفرینش را می بینیم، وقتی سبزه ها، گل ها، درختان، آسمان آبی یا پر ستاره را با شگفتی و اعجاب مرور می کنیم و یا بر ساحل دریا، یا رودخانه می نشینیم، وقت خود را تلف نکرده ایم. اینها جزء زندگی است، مخصوصا اگر با تأمل و فکر و عبرت همراه باشد. زندگی، همین لحظه هاست و از دست دادن فرصت ها جز غصه و اندوه چیزی همراه ندارد. (عباس اقبال آشتیانی، با تلخیص)

معنی کلمات:

  • سبزه: چمن
  • اعجاب: شگفتی، حیرت
  • مخصوصاً: بویژه، بخصوص
  • عبرت: پند گرفتن
  • جزء: بخشی از چیزی، جمعِ مکسّرِ آن «اجزا» است
  • تأمّل: اندیشیدن، فکر کردن، درنگ

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • سبزه ها، گل ها و درختان ←مراعات نظیر
  • ساحل، دریا، رودخانه ← مراعات نظیر

فعل‌های اسنادی:

  • اینها جزء زندگی است/ است: فعل اسنادی
  • زندگی، همین لحظه هاست/ است: فعل اسنادی

❆❆❆

این سخن زیبای نهج البلاغه، یادمان باشد: «فرصت ها مثل گذشتن ابرها می گذرند، فرصت های خوب و عزیز را دریابید.»

  • فرصت: وقتِ مناسب، زمان
  • اندوه: غم، غصّه، نگرانی، ناراحتی
  • نهج البلاغه: نام کتابی که در آن سخنان و نوشته های حضرت علی (ع) آمده است؛ مطالب این کتاب را سیّد رضی گردآوری کرده است؛ نهج البلاغه یعنی راه و روش زیبا سخن گفتن

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

  • فرصت ها ← نهاد
  • مثل ← حرف اضافه
  • گذشتنِ ابرها ← متمم
  • می گذرند ← فعل

معنا و مفهوم: «فرصت ها مثل گذشتن ابرها می گذرند، فرصت های خوب و عزیز را دریابید». وقت ها و زمان ها مانند ابرها به سرعت می گذرند و می روند؛ وقت های باارزش را درک کنید (قدر فرصت ها را بدانید).

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • ممنونم از این سایت
    واقعا همه ی مطالب کامل و مفصل بود.

نظر خود را بنویسید