۴ انشا درباره حیاط مدرسه برای درس نگارش پایه هفتم

در این مقاله می‌توانید ۴ انشا درباره حیاط مدرسه کوچک، انشا درمورد حیاط مدرسه به زبان طنز و انشای متفاوت دیگری درباره حیاط مدرسه را بخوانید. این موضوع انشا در کتاب نگارش پایه هفتم آورده شده‌است.

انشا درباره حیاط مدرسه

در مطلب پیش رو ۴ انشا درباره حیاط مدرسه را می‌خوانید. فضایی از محیط مدرسه که همواره شاهد اتفاقات بسیاری در دوران تحصیلی دانش‌آموزان بوده‌است. برای دانش‌آموزان نیز این فضا همانند انشا در مورد روزی که به کلاس اول دبستان رفتم، سرشار از خاطرات فراوان و دل‌نشین است. انشا درباره حیاط مدرسه از جمله موضوعاتی است که در کتاب نگارش پایه هفتم هم به آن اشاره شده‌است. برای خواندن این سه انشا تا انتهای مطلب با ما همراه شوید.

انشا درباره حیاط مدرسه کوچک

انشا درمورد حیاط مدرسه کوچک

مقدمه

حیاط کوچک اما بسیار زیبا و پرطراوت مدرسه ما پر از خاطرات شیرین و دل‌انگیز است. این حیاط نه چندان بزرگ اما بسیار زنده و پویا، شاهد بسیاری از بازی‌ها، شادی‌ها و خنده‌های ما دانش‌آموزان در طول سال‌های درس خواندنمان بوده‌است.

حیاط مدرسه ما اگرچه اندازه بزرگی ندارد اما طراحی زیبا و خلاقانه‌ای دارد که با استفاده از فضای سبز، درختان، مجسمه‌ها، نیمکت‌ها و … فضایی دل‌انگیز و دوست‌داشتنی را برای دانش‌آموزان به وجود آورده است. درخت کاج بلند قامتی که در گوشه حیاط کاشته شده‌ با شاخ و برگ‌های پرپشت و سایه‌های گسترده‌ش، حس خوبی را در دل هر بیننده‌ای ایجاد می‌کند. چمن‌های سبز و زیبا نیز فرشی زیبا برای پای ما دانش‌آموزان فراهم کرده‌اند.

بخش میانی:

زنگ تفریح در مدرسه ما، لحظاتی طلایی، پر انرژی و شادی‌بخش است. همه ما دانش‌آموزان با شنیدن زنگ تفریح، کوله‌پشتی‌هایمان را در کلاس می‌گذاریم و با عجله و شتاب، خود را به حیاط می‌رسانیم. در چهره‌ی همه دانش آموزان مدرسه ما شادابی و نشاط به چشم می‌خورد. دانش‌آموزان پایه‌ی اول و دوم بلافاصله دست به دست هم می‌دهند و مشغول بازی‌های گروهی و پر جنب‌‌وجوشی همچون قایم‌موشک، هفت سنگ و طناب‌کشی می‌شوند. آن‌ها با سر و صدای بلند مشغول دویدن و بازی کردن هستند. صدای خنده و شادی‌شان سراسر حیاط را پر کرده‌است. گروهی از آن‌ها هم دور هم جمع شده‌اند و مشغول گفت‌وگو و مطالعه‌ی کتاب‌های خود هستند.

دانش‌آموزان پایه‌ی سوم و چهارم نیز با هیجان به سمت زمین بازی می‌دوند و با تیم‌بندی، شروع به بازی فوتبال و والیبال می‌کنند. آن‌ها با حرارت و جدیت تمام، سعی در پیروزی تیم خودشان دارند و شعارهای گوناگونی سر می‌دهند. اشتیاق و علاقه‌ی آن‌ها به ورزش‌های گروهی کاملاً مشخص است.

دانش‌آموزان پایه‌ی پنجم و بالاتر نیز گروه‌ گروه در نقاط مختلف حیاط جمع شده‌اند. بعضی‌ها در کنار هم نشسته‌اند و درباره‌ی درس‌ها و مطالبی که امروز در کلاس آموخته‌اند، بحث و گفت‌وگو می‌کنند. گروهی دیگر مشغول بازی شطرنج هستند و ذهن خود را تقویت می‌کنند. عده‌ای هم به خواندن کتاب و مجله نشسته‌اند و از اوقات فراغت خود به بهترین نحو استفاده می‌کنند. بقیه‌ی بچه‌ها نیز دور هم جمع شده‌اند و با خنده و شوخی، استراحتی کوتاه اما خوشحال‌کننده دارند.

به‌طور کلی حیاط مدرسه در طول زنگ تفریح، مملو از سر و صدا، خنده، شادی و فعالیت است. هر دانش‌آموز به شیوه‌ای مشغول گذراندن اوقات فراغت و لذت بردن از بودن در کنار دوستان خود است. امیدوارم این لحظات شاد و بی‌دغدغه در حیاط مدرسه‌ی عزیزمان هیچگاه به پایان نرسد.

بخش پایانی

باید بگویم حیاط مدرسه ما با وجود اندازه کوچکش، یکی از زیباترین و پر انرژی‌ترین فضاهای مدرسه است که شاهد بسیاری از خاطرات شاد و به یادماندنی ما بوده‌است. حیاطی که هر روز شاهد شادی‌ها، بازی‌ها و فعالیت‌های ماست. حیاطی که در آن صدای خنده و پایکوبی بچه‌ها بلند است.

انشا درباره حیاط مدرسه به زبان طنز

انشا در مورد حیاط مدرسه با زبان طنز

مقدمه

حیاط مدرسه ما جایی پر رمز و راز است که هر روز شاهد وقایع و اتفاقات عجیب و غریبی می‌باشد! گاهی این حیاط آنقدر زیبا و دل‌انگیز به نظر می‌رسد که انگار بهشت است. اما گاهی اوقات آنقدر چرک و خاک دارد که شبیه جهنم می‌شود! این حیاط از لحاظ ظاهری، زیبایی زیادی ندارد. چمن‌هایش طوری شده‌اند که انگار گله گوسفند روی آن‌ها چرا کرده! درخت‌هایش هم کمی خشک و خالی از برگ شده‌اند. حوض گوشه‌ی حیاط هم که سال‌هاست خشک است و تنها کاری که می‌کند این است که جای پرندگان باشد تا روی آن بنشینند! با این حال، برای ما دانش‌آموزان همچنان جایی بسیار دوست‌داشتنی است.

بخش میانی

زنگ تفریح در حیاط مدرسه ما لحظاتی حماسی، پرهیجان و البته کمی آشفته است! همه دانش‌آموزان با عجله و شتاب راهی حیاط می‌شوند تا در فعالیت‌ها و برنامه‌های متنوع و جذابی شرکت کنند. خوراکی‌هایشان را بخورند و به شکمشان برسند. البته بعضی‌ها آنقدر عجله دارند که پایشان پیچ می‌خورد و می‌افتند! اما بلافاصله بلند می‌شوند و مسیر خود را ادامه می‌دهند.

گروهی از پسرهای پرانرژی، بی صبرانه منتظرند تا تیم‌های فوتبال و والیبال تشکیل شود تا مسابقات حماسی را آغاز کنند. آن‌ها توپ‌ها را برمی‌دارند و با سرعت به سمت زمین بازی می‌دوند. البته گاهی‌اوقات در هیجان بازی، توپ را آنقدر محکم ضربه می‌زنند که به بیرون از حیاط پرتاب می‌شود و مجبورند مدتی منتظر بمانند تا توپ را پیدا کنند! گروهی از دخترها هم دست به دست هم می‌دهند و مشغول انواع بازی‌های جمعی از جمله هفت سنگ، قایم‌موشک و طناب‌کشی می‌شوند. آن‌ها با ذوق و شوق و با صدای بلند می‌خندند و از بازی‌ها لذت می‌برند.

دسته‌ای دیگر از دانش‌آموزان، دور هم جمع می‌شوند و شروع به بحث و گفتگو در مورد مسائل گوناگون می‌کنند. گاهی به قدری بحث را جدی می‌گیرند که انگار کشور را به دست این‌ها سپرده و رئیس جمهور هستند! البته این بحث‌ها گاهی آنقدر طولانی می‌شود که زنگ تفریح تمام می‌شود و آنها مجبورند بحث را نیمه‌کاره رها کنند! در کل حیاط مدرسه ما در زنگ تفریح شاهد صحنه‌های جالب و خنده‌داری است که نشان از پویایی و سرزندگی دانش‌آموزان دارد. این حیاط شاهد خاطرات جالبی از دوران تحصیل ماست

بخش پایانی

در پایان باید بگویم، با وجود کمبود امکانات، باز هم این حیاط برای ما خاطرات زیادی دارد و دوست‌داشتنی است. امیدواریم روزی بتوانیم در حیاطی مجهزتر بازی کنیم و لحظات شادتری را تجربه کنیم. تا آن روز، سعی می‌کنیم با همین امکانات محدود لذت ببریم!

انشا درباره حیاط مدرسه از زبان خودش

انشا درباره حیاط مدرسه از زبان خودش

مقدمه

قبل از هر چیز باید بگویم که من شاهد خاطرات بی‌شمار و فراموش نشدنی دانش‌آموزان عزیزم بوده‌ام. سال‌هاست که روزهای مدرسه در من به پایان می‌رسد و دانش‌آموزان با چهره‌هایی خندان و پر از اشتیاق، برای حضور در کلاس‌ها وارد مدرسه می‌شوند. سپس ساعاتی پرتلاش را در کلاس‌های درس می‌گذرانند تا اینکه بالاخره زنگ مورد انتظارشان یعنی زنگ تفریح به صدا در می‌آید و آن‌ها با شوق و ذوق فراوان به سمت حیاط می‌آیند تا لحظاتی شاد را بگذرانند

بخش میانی

من در طول سالیان دراز، شاهد خاطرات بی‌شمار و بسیار شیرینی از دانش‌آموزان عزیزم در حیاطم بوده‌ام. هر روز وقتی زنگ تفریح به صدا درمی‌آید، انرژی و شور و شوق فوق‌العاده‌ای در میان دانش‌آموزان ایجاد می‌شود. آن‌ها با عجله و ذوق زیاد کیف و کتاب‌های‌شان را در کلاس رها می‌کنند و خود را با سرعت به حیاط می‌رسانند. لبخند از روی لب‌هایشان پاک نمی‌شود.

سپس بلافاصله به گروه‌های کوچک‌تری تقسیم می‌شوند تا هر گروه به فعالیت مورد علاقه‌شان بپردازند. گروهی توپ به دست می‌گیرند و با جدیت تمام بازی فوتبال یا والیبال را آغاز می‌کنند. با تمام قدرت بازی می‌کنند و شعارهای تیمی سر می‌دهند. گروهی دیگر دور هم حلقه می‌زنند و بازی‌های جمعی مثل قایم موشک یا طناب‌کشی بازی می‌کنند. صدای خنده و شادی‌شان سراسر حیاط را پر می‌کند. عده‌ای هم ساکت‌تر، کنار هم می‌نشینند و گفتگو می‌کنند یا کتاب می‌خوانند.

گاهی هم بچه‌ها برنامه‌های مختلفی مثل مسابقات ویژه یا جشن‌های سالگرد تاسیس مدرسه و جشن سالگرد انقلاب را در حیاط برگزار می‌کنند که برای من بسیار لذت‌بخش است. در ایام ملی و مذهبی، مراسم ویژه‌ای در حیاط برپا می‌شود. دانش‌آموزان شعر می‌خوانند، سخنرانی می‌کنند یا نمایش اجرا می‌کنند. علاوه بر این‌ها، هر روز صبح نیز شاهد برپایی مراسم صبحگاهی در حیاط مدرسه‌ام هستم. صبح‌ها وقتی زنگ آغاز به صدا درمی‌آید، دانش‌آموزان با نظم و انضباط کامل در صف‌هایی مرتب در حیاط جمع می‌شوند. پرچم مدرسه بالا برده می‌شود و سرود ملی نواخته می‌شود. سپس یکی از دانش‌آموزان که نوبت اوست، پشت میکروفن می‌ایستد و سخنرانی اخلاقی یا آموزشی اجرا می‌کند. بقیه دانش‌آموزان نیز با دقت گوش می‌دهند. گاهی اوقات نیز برنامه‌هایی مثل اجرای سرود گروهی یا نمایش‌های کوتاه توسط دانش‌آموزان اجرا می‌شود.

علاوه بر مراسم صبحگاهی روزانه، گاهی مراسم ویژه‌ای نیز در حیاط مدرسه برگزار می‌شود. مثلاً هر ترم، مراسمی برای تقدیر از دانش‌آموزان ممتاز و اهدای جوایز به آن‌ها در حیاط برپا می‌شود. دانش‌آموزانی که نمرات برتر کسب کرده‌اند دعوت می‌شوند و مدیر مدرسه با اهدای هدیه و تقدیرنامه، از تلاش آن‌ها قدردانی می‌کند. دیدن لبخند رضایت بر چهره دانش‌آموزانم همیشه برایم لذت‌بخش است.

یا مثلاً هر سال در روز معلم، مراسمی با حضور معلم‌ها در حیاط برپا می‌شود. دانش‌آموزان با اجرای برنامه‌هایی مثل سرود، نمایش و خواندن انشا درباره روز معلم از زحمات معلم‌ها قدردانی می‌کنند. گل و شیرینی نیز به عنوان هدیه تقدیم معلم‌ها می‌شود. من نیز از داشتن چنین معلم‌های فداکاری احساس غرور می‌کنم.

بخش پایانی

واقعاً دیدن این همه شادی و نشاط و صدای خنده دانش‌آموزانم، احساس خوبی به من می‌دهد. من هرگز خاطراتی که با دانش‌آموزان دارم را فراموش نمی‌کنم و تابستان واقعا دلم برای آن‌ها تنگ می‌شود. امیدوارم همیشه بتوانم شاهد لحظات شاد و با نشاط آن‌ها در حیاطم باشم و خاطرات زیادی را برایشان رقم بزنم.

انشا در مورد حیاط مدرسه

انشا درباره اولین روز در حیاط مدرسه

مقدمه

خاطره اولین روز مدرسه ام را با تصویری از حیاط مدرسه به یاد می‌آورم. صبح زود بود و تازه وارد مدرسه شده بودم. مادرم من را در صف کلاس اولی ها گذاشت و خداحافظی کرد و رفت. روی دیوارهای حیاط نقاشی های رنگی کشیده بودند و چیزهایی نوشته بوند که هنوز نمی توانستم بخوانم. یک ایوان بزرگ هم انتهای حیاط بود که مدیر و ناظم و چند دانش آموز با بلندگو روی آن ایستاده بودند و برنامه خوشامدگویی اجرا می‌کردند. 

بدنه

یک لحظه در آن حیاط بزرگ و شلوغ احساس تنهایی کردم. کمی باد می آمد و فرم مدرسه ام را که کاملا نو بود تکان می داد. محیط غریبه حیاط مدرسه، برایم رنگ باخته بود و خاکستری شده بود. دلم می خواست به خانه برگردم و کنار خانواده و چهره های آشنا و با محبت پدر و مادرم قرار بگیرم. به در خروجی حیاط نگاه کردم و به سرم زد که فرار کنم.

در همین فکرها بودم که زنگ شروع کلاس ها خورد و بچه ها به طرف سالن مدرسه رفتند. تنها ایستاده بودم و بغض کرده بودم. ناگهان یک دانش آموز هم قد و قواره خودم از گوشه حیاط به سمتم آمد و پرسید که آیا من هم کلاس اولی هستم؟ بعد گفت که او هم مثل من تازه وارد است و می ترسد کلاسش را پیدا نکند. با هم پیش ناظم رفتیم و کلاس مان را پیدا کردیم. دقیقا دو کلاس کنار هم. از هم خداحافظی کردیم تا زنگ تفریح دوباره همدیگر را ببینیم و به حیاط برویم. حالا حیاط برایم رنگ های شاد و خوشرنگی داشت که می توانستم در کنار دوست جدیدم در آن بازی کنم و احساس تنهایی نکنم.

نتیجه

حیاط مدرسه ما اولین اجتماع بزرگی بود که در آن قرار گرفتم. من یک نفر بودم میان آن جمعیت زیاد که توانستم خودم را پیدا کنم و نترسم. اجتماعی که با همراهی و همدلی دیگران و در کنار بقیه دانش آموزان برایم خاطرات زیادی را رقم زده و چیزهای زیادی به من آموخته است.

سخن پایانی

امیدواریم از خواندن این سه انشا درباره حیاط مدرسه لذت برده‌باشید. همچنین می‌توانید با گشتی در بخش محتوای کمک درسی و بخش انشا با دنیایی از پاسخ به موضوعات درسی مقاطع مختلف تحصیلی و انشایی با موضوعات مختلف آشنا شوید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید