پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد (صلّیاللهعلیهواله) برای آن که هدف الهی خود را پیاده و دین اسلام را در سرزمین اعراب حاکم کند، زحمات و تلاشهای فراوانی متقبل شد. در همین راستا، یکی از کارهای ارزشمند او این بود که با اوهام، خرافات و خیالپردازیهایی که اعراب به آن مبتلا شده بودند، مبارزه و زنگار و غبار عقل و خرد بشر را از اوهام و خرافات پاک کرد.
اعراب جاهلی پیش از اسلام سالهای بسیاری بود که با فرهنگ و آداب و رسومی خو گرفته بودند که سراسر آن را افسانه و خرافهپرستی، موهومات و تعصبات قبیلهای فرا گرفته بود. این خرافهپرستیها بزرگترین سد، در راه پیشرفت اسلام و یکی از علتهای عقبماندگی ملّت حجاز از دیگر ملتها به شمار میرفت.
نمونه هایی از ایستادگی پیامبر اکرم در برابر عقاید باطل
با توجه به گستردگی و نفوذ خرافات در عصر جاهلی، رسول گرامی اسلام در طول حیات پر بركت خود و بهویژه در عصر بعثت به پاكسازی اندیشههای خرافی پرداخت. این مبارزات در قالبهای مختلفی از جمله رشد حیات فكری – عقلانی جامعه به انجام رسید. پیامبر اكرم صلّی الله علیه و آله برای بالا بردن سطح افكار و اندیشهها تلاش كرد تا مردم درست بیندیشند و حقیقت را از خرافه باز شناسند. در ادامه نمونه هایی از ایستادگی پیامبر اکرم در برابر عقاید باطل را بیان خواهیم کرد.
مقابله با زنده به گور کردن دختران
یکی از مهمترین عقاید باطل عصر جاهلیت، روش برخورد آنها با زنان بود. زن در آن زمان، ارزشی نداشت، به همین دلیل هم وقتی اعراب دختردار میشدند، دختران خود را زنده به گور میکردند. ولادت حضرت فاطمه و نحوه رفتار پیامبر اکرم با ایشان، خط بطلانی بود بر عقاید اعراب نسبت به زنان.
خرافاتی درباره حیوانات
- در آن دوران مردم برای آمدن باران، به دم گاو چوبی میبستند و آن را آتش میزدند. گاو میدوید و نعره میکشید. آنها این عمل را به رعد و برق تشبیه میکردند.
- اگر گاو مادهای آب نمیخورد، علت را وجود دیوی میان شاخهای گاو نر میدانستند، به همین دلیل، بر سر و صورت گاو نر میزدند.
- هنگامیکه شتر مادهای مریض میشد، شتر نر سالمی را به قید قرعه داغ میکردند تا آن شتر ماده بهبود یابد.
- زمانی که شخص بزرگی از دنیا میرفت، در کنار قبرش گودالی حفر و شتری را در آن حبس میکردند تا از گرسنگی و تشنگی بمیرد. تصور باطل آنها چنین بود که مرده در روز حشر بدون وسیله نماند.
در آوردن صدای الاغ!
برخی از این عقاید باطل، بیش از اندازه خندهدارند. مثلا اعراب عصر جاهلیت در هنگام ورود به محلی جدید، برای دوری از شر اجنه و طاعون، ده مرتبه صدای الاغ در میآوردند و هنگام گمشدن در صحرا لباسهایشان را وارونه به تن میکردند تا راه را پیدا کنند.
در امان ماندن از ارواح خبیثه با گردنبند استخوانی
عربهای جاهلیت آویزههایی از استخوان مردگان، سنگهای جادویی یا پارچههای آلوده را برای در امان ماندن از ارواح خبیثه، جنون و چشمزخم همراه خود داشتند، پیامبر در این مورد فرمود: «این آویزههای بیاثر را از بچهها دور سازید و آنها را با این قلادهها به رنج میفکنید.»
همچنین اعراب عصر جاهلیت برای دور ماندن حیوانات از ارواح خبیثه و چشمزخم، رشتههای زه بر گردن یا پیشانی اسبان و شتران میآویختند، یا وقتی تعداد شتران آنها به صد میرسید، چشم یک شتر نر را کور میکردند یا وقتی تعداد شترها به هزار میرسید، هر دو چشم یک شتر نر را کور میکردند.
پیامبر در برابر این روشهای خرافی نیز ایستادند و هر گونه آزار رساندن به حیوانات را ممنوع کردند.
در چنین دورانی بود که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با قدرت و از خودگذشتگی، تلاش کرد تا اوهام و خرافات را از جامعه انسانی بزداید و آثار جاهلیت را از میان بردارد. وی «معاذ بن جبل» را به یمن فرستاد و فرمود: «ای معاذ آثار جاهلیت و افکار و عقاید خرافی را از میان مردم نابود و سنتهای اسلام را که همان دعوت به تفکر و تعقل است زنده کن.»
کسوف و از دنیا رفتن ابراهیم فرزند پیامبر
مبارزه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با عقاید خرافی به گونهای بود که حتی با خرافهای که به نفع خود و پیشرفت هدف خود بود نیز مقابله میکرد تا مردم با حقیقت آشنا شوند. شاید ماجرای مرگ ابراهیم فرزند حضرت محمد را شنیده باشید؛ زمانیکه حضرت محمد، به علت از دنیا رفتن فرزندش ابراهیم، غمگین و ناراحت بود، در همان روز خورشیدگرفتگی رخ داد. اعراب خرافی آن را نشانه عظمت مصیبت حضرت دانستند که باعث شد ایشان فرمودند: «آفتاب و ماه دو نشانه بزرگ از قدرت بیپایان خداوند هستند و هرگز برای مرگ و زندگی کسی نمیگیرند.»
در چنین اوضاع و شرایطی بود که با ظهور اسلام و تلاشها و جانفشانیهای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرهنگ جاهلی، جای خود را به آموزههای وحیانی داد و زمینه هدایت و نجات انسانها را فراهم کرد.
قرآن کریم نیز در آیه ۱۵۷ سوره اعراف، هدف از بعثت پیامبر اکرم (صلّیاللهعلیهواله) را چنین بیان میکند: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَ غْلَـلَ الَّتِى کَانَتْ عَلَیْهِمْ» و پیامبر از دوش آنان تکالیف شاق و غل و زنجیرهایی را که بر آنان بوده است، را بر مىدارد».
منظور قرآن از غل و زنجیری که به پای اعراب بود، همان کفر، شرک، اوهام و خرافاتی است که فکر و عقل مردم عصر جاهلیت را مسدود کرده بود.