چه صفتی از صفات خداوند در قرآن کریم بیشتر تکرار شده است؟ به نظر شما چرا؟

صفات خداوند در قرآن بسیار زیاد است، اما برخی از این صفات، بیشتر از آن‌ها تکرار شده‌اند.

صفات خداوند در قرآن کریم

صفات خداوند در قرآن بسیار زیاد است، اما برخی از این صفات، بیشتر از آن‌ها تکرار شده‌اند.

پرتکرارترین صفات خداوند در قرآن

خداوند بزرگ و بخشنده در قرآن کریم خود را با صفات بسیار زیادی به بندگانش معرفی کرده است و هر کدام از این صفات، نشانه جمال و جلال الهی است. اما پرتکرارترین صفات خداوند در قرآن کریم که بیش از ۵۰۰ بار در قرآن تکرار شده، صفت «رحمت خداوند» است.

واژه «الرحمن» در سراسر قرآن کریم ۱۵۷ مرتبه و واژگان «الرحیم»، «رحیم» و «رحیما» جمعاً ۱۶۶ مرتبه تکرار شده. بجز در آیه ۱۲۸ سوره توبه که کلمه رحیم در وصف پیامبر اکرم (ص) آمده، این کلمه در سایر آیات، به عنوان صفت الهی به کار رفته است. دلیل تکرار این صفت، تاکید خداوند بر رحمت و بخشش خویش است و گواهی است بر این‌که رحمت خداوند بر بندگانش، حد و اندازه ندارد.

برخی دیگر از صفات خداوند در قرآن

معمولا اوصاف خداوند را به دو بخش تقسیم می كنند: صفات ذات و صفات فعل. صفات ذات را نیز به دو بخش تقسیم کرده‌اند: صفات جمال و جلال. منظور از صفات جمال، صفاتی است كه برای خداوند ثابت است مانند علم و قدرت و ازلیت و ابدیت، بنابراین به آن‌ها «صفات ثبوتیه» هم می‌گویند. منظور از صفات جلال، صفاتی است كه از خدا نفی می‌شود مانند جهل و عجز و جسمانیت که به آن‌ها «صفات سلبیه» هم می‌گویند. تمام صفات خدا در این تقسیم‌بندی جای می‌گیرد، اما در قرآن صفات زیادی برای خداوند ذكر شده است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

۱. خالق

یکی از ویژگی‌های خداوند متعال، دانایی و آگاهی است. او بر همه چیز و بر همه ابعاد آن‌ها (اول و آخر، و ظاهر و باطن) احاطه دارد و از حقیقت امور، آگاه است. این موضوع، نشان می‌دهد که تدبیر و تقدیر خداوند، مبتنی بر حکمت است و از این جهت، بهترین است. یکی از شاخه‌های توحید افعالی، توحید در آفرینش است. بر همین اساس، یکی از نام‌ها و صفات خداوند متعال، «خالق» است. صفت «خالق» (آفریدگار)، اسم فاعل از ماده «خلق» است و خلق، در اصل به معنای «اندازه کردن» و «ایجاد شیء بر پایه اندازه» به کار می‌رود.

صفات خداوند در قرآن

۲. حکیم

صفت دیگر خداوند، «حکیم» است. صفت «حکیم»، از ماده «حکم» گرفته شده و کتاب‌های لغت، دو معنای اصلی برای آن یاد کرده‌اند: باز داشتن و استواری. به استناد این دو معنای اصلی، حکیم در دو معنا به کار می‌رود که عبارتند از: «دانا و صاحب حکمت (فرزانه)» و استوارکننده کارها.

حکیم در معنای اول، بر صفتی ذاتی دلالت دارد و در معنای دوم، بر صفتی فعلی. این دو معنا با یکدیگر مرتبط هستند؛ در قرآن کریم، صفت «حکیم» در کنار صفت «عزیز» ۶۷ بار، در کنار صفت «علیم» ۳۹ بار، با صفت «قوی»، هفت بار و با صفت «ذو انتقام»، چهار بار به کار رفته که نشان‌دهنده ارتباط میان قدرت با دانش در وجود خداوند متعال است.

این صفت نشان می‌دهد که هر کاری که خداوند انجام داده، حکیمانه بوده و از منبعی حکیم و فرزانه صادر شده است.

۳. خبیر

قرآن کریم، صفت «خبیر» را در کنار صفت «لطیف»، پنج بار، در کنار صفت «حکیم»، چهار بار، با صفت «علیم» چهار بار، و با صفت «بصیر»، یک بار ذکر کرده است. این کتاب آسمانی، آگاه بودن خداوند عزوجل به انسان و به اعمال او و گناهانش را در سی موضع، بیان کرده است.

۴. بصیر

صفت «بصیر (بینا)»، بر وزن فعیل، به معنای فاعل، برگرفته از ماده «بصر» است معنای آن یکی، آگاهی به یک چیز و دیگری، خشونت (درشتی) است. بصیر، برگرفته از اصل نخست به معنای عالم (آگاه) است. مضمون «إن الله بما تعملون بصیر»، نوزده بار در قرآن کریم به کار رفته. این آیات، بیانگر دو نکته اساسی‌اند: یکی، اثبات صفت «بصیر» برای خدا، و دیگری، مطلق بودن این صفت و تعلق آن به همه چیز، از جمله بندگان و کردارهای ایشان.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید