حکایت خنده دار ملا نصرالدین و بار سنگین!!

در این مطلب با حکایت طنزی از داستان‌های ملا نصرالدین و الاغش همراه ما باشید.

حکایت‌ها داستان‌های کوتاهی هستند که درس‌های بزرگی به ما می‌دهند. بعضی از حکایت‌ها در غالب طنز هستند، و به معنی این نیست که آن حکایت طنز  بی‌اهمیت یا سطحی است و ممکن است گاهی درون‌مایه بسیار قوی‌ای هم داشته باشند. در ادامه با یک حکایت از حکایت‌های ملا نصرالدین همراه ما باشید.

 

حکایت خنده دار ملا نصرالدین و بار سنگین
حکایت خنده دار ملا نصرالدین و بار سنگین

 

حکایت ملا نصرالدین و بار سنگین

ملا نصرالدین از بازار برمی‌گشت و کیسه‌ای پر از نخود و لوبیا خریده بود. کیسه را بر دوش خود گذاشت و سوار بر خر شد. کیسه آن قدر سنگین بود که شانه‌های ملا از سنگینی بار خم شده بود.

در بین راه یکی از دوستانش او را دید و گفت: «ملا! چرا کیسه را پشت خودت گذاشته‌ای و آن را پشت خر نمی‌گذاری؟»

ملا با تأسف سری تکان داد و گفت: «تو چقدر نادانی. این خر بیچاره گناهی نکرده که هم مرا به پشت خور سوار کند و هم بار را. من خودم سوار بر خر شده ام بس است. کیسه را خودم نگه می‌دارم تا فشاری به این خر بیچاره نیاید!»

همانطور که می‌دانید حکایت‌ها و داستان‌های ملانصرالدین تمامی ندارد. در واقع هر داستان طنز آموزنده‌ای که گفته شود به ملانصرالدین نسبت داده می‌شود. اگر شما هم از طرفداران ملانصرالدین هستید خواندن مقالات زیر را از دست ندهید.

ملانصرالدین از آن شخصیت‌های بذله‌گویی است که چه واقعی باشد و چه نباشد تاثیری در بیان حکایت‌ها نخواهد داشت. منظور از بیان این نوع حکایت‌ها بهبود روابط اجتماعی فرد در خانواده و جامعه است. به طور مثال در همین حکایت نادانی افراد هدف قرار گرفته است. چه بسا افراد بسیاری که قصد کمک به دیگران را داشته ولی نمی‌دانند که از روش‌های دیگری باری بر دوش آن‌ها اضافه کرده‌اند.

 شما از خواندن این حکایت‌های طنز لذت می‌برید؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما و دیگر کاربران ستاره به اشتراک گذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید