جوک درباره سربازی؛ مطالب طنز و لطیفه های خنده دار

در این مطلب مجموعه زیبایی از جوک درباره سربازی، جوک درباره سربازی رفتن دخترا، مطالب طنز و خنده دار درباره سربازی و… را خواهید خواند.

ستاره | سرویس بازی و سرگرمی – در ادبیات فارسی اشعار طنزی در مورد شرایط و موقعیت‌های سخت وجود دارند که تحمل افراد را بالا می‌برند. در کنار اشعار طنزی مانند شعر طنز در مورد عروسی و ازدواج، اشعار طنزی در مورد دوران سربازی نیز سروده شده اند که بسیار جذاب هستند. هرچند سربازی یکی از دوره های سخت در زندگی آقایان است، اما همواره به خوبی و به خنده و طنز از آن یاد می‌شود. از این رو ما در این مطلب مجموعه زیبایی از مطالب طنز و خنده دار و جوک درباره سربازی را برای شما آماده کرده‌ایم. با ما همراه باشید.

 

مطالب خنده دار و جوک درباره سربازی

امروز رفتم کلانتری به یارو میگم شما سربازی؟!!

میگه نه بی بی خشتم

مردم اعصاب ندارن به خدا…!

 

✧✧✧

 

جناب سلوان اِمچب پُچت ندوس!

.

.

.

(سرباز وظیفه ندا کریمی که میخواهد پست ندهد)

 

✧✧✧

 

پسر عمم رفته سربازی افتاده راهنمایی رانندگی‌، روز دوم گفتن بازداشت شده، گفتیم چرا؟

گفتن به تشخیص خودش خیابون لاله زار رو دو طرفه کرده!

 

✧✧✧

← جوک درباره سربازی →

 

اگه دخترا برن سربازی:

– فرمانده: سرباز هدف رو بزن

+ نوموخوامممممم تفنگ خشمل رو دادید به آزیتا!

 

جوک درباره سربازی

 

✧✧✧

 

پس از آزادی سربازان آمریکایی

فرمانده آمریکایی خطاب به سربازانش: رفتار ایرانی‌ها با شما چگونه بود؟!

سرباز آمریکایی: بسیار خوب؛ حتی به ما ناهار و شام دادند!

فرمانده: وای! ایرانی ها در غذایشان ماده ای می ریزند که شمارو دنباله رو عقایدشان می کند!

سرباز: نه به امام هشتم اصلا اینطور نیست!

 

✧✧✧

← جوک درباره سربازی →

 

سربازی مشغول خدمت بود…

هر کاغذی را که میدید برمیداشت و میخواند و میگفت: این نیست!

سرانجام مسؤلان نظامی او را به تیمارستان بردند و یک تیم پزشکی تشخیص داد باید معاف شود.

سرباز وقتی کاغذ معافیت را دید، خندید و گفت:

همین بود!!

 

✧✧✧

 

حیف نون میره سربازی تو صف بوده

سروان میگه: به چپ چپ به راست راست

سروانه می‌بینه حیف نون همینجوری وایستاده و هیچ کاری نمی‌کنه

میگه تو چرا هرچی فرمان میدم عمل نمی‌کنی؟

حیف نون میگه: جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیر بعدش چشم من انجام میدم!

 

✧✧✧

 

سرهنگ: اسمت چیه؟

سرباز: قلی

سرهنگ: این چیه دستت؟

سرباز: تفنگ

سرهنگ: تفنگ؟ این مملکتته، آبروته، زندگیته، شرافتته

خواهرته، مادرته!

 سرهنگ رو به سرباز دوم: اسمت چیه؟

سرباز دوم: غضنفر

سرهنگ: این چیه دستت؟

غضنفر: این خواهر و مادر قلی!

 

✧✧✧

← جوک درباره سربازی →

 

‏بالای تختم تو پادگان نوشته بودن:

“الان که من اینو دارم مینویسم تو تو خونه خوابی”

“الان که تو داری اینو میخونی من تو خونه خوابم”

فقط یه سرباز میفهمه! :))

 

✧✧✧

 

يه بار نشسته بودم تو تاکسى چهار تا سرباز عقب سوار کرده بود.

.

.

گفتم آقا خوب بُر نزدى سربازا افتادن پيش هم :))

کصافطا انداختنم بیرون!

 

✧✧✧

← جوک درباره سربازی →

 

تو تاکسی نشستم راننده گفت چیه ناراحتی؟! گفتم کنکور رو خراب کردم

موقع پیاده شدن خواستم کرایه رو بدم گفت بزار جیبت من از سرباز کرایه نمیگیرم!

این بیشتر از کنکور بهم استرس داد

 

✧✧✧

 

سرباز بودم، دوستم مهمونی گرفت. من دیدم تا برم لباس عوض کنم برگردم دیر میشه. با همون لباس سربازی رفتم، تا درو باز کردم همه جیغ زدن فرار کردن، اومدم توضیح بدم یهو یکی اومد جلو ۲۰۰ هزارتومن گذاشت تو جیبم. گفتم شب خوبی داشته باشید رفتم بیرون!

 

بیشتر بخوانید: جملات زیبا درباره سربازی؛ جملاتی جدید و جذاب برای افراد مختلف

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید