اربعین روز بازگشت دلهای عاشق به سرزمین عاشقان است. چهل روز از مصیبت بزرگ عاشورا گذشت و دلها بی قرار سید الشهداست. آه که در این چهل روز چه بر سر خانواده پیامبر گذشت. با مجموعه متن روضه اربعین که شامل بهترین مجموعه شعر اربعین است، به همراه فایل صوتی هر روضه از مداحان مشهور کشوری همراه ما باشید.
بیشتر بشنوید: مجموعه سوزناک روضه اربعین ۱۴۰۳ + لینک دانلود
متن روضه اربعین حسینی
حاج میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداًما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ…
مثل اونایی که الان رسیدن کربلا،مثل زائرایی که با پاهای آبله زده الان رسیدن روبرو حرمش،مثل جابر که اومد کربلا سلام کرد؛مثل زینب که هر طرف رو که نگاه میکنه یاد یه خاطره می افته؛دستت رو روی سینه بگذار،تو آقای کریمی، درسته من نیومدم کربلا،درسته تقصیر خودمه،بند تعلقات شدم،سفر کربلا رو از دست دادم
“اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ”
آقا رسید قافله ای از غم سفر لبریز
دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز
همینجا به گلوی نازک برادرم تیر سه شعبه زدن،همینجا دستای عموم رو جدا کردن
همینجا رسید قافله ای از غم سفر لبریز
دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان به موسم پاییز
همینجا مادرم صدا زد بنیّ بنیّ، همینجا منِ زینب ایستاده بودم یه وقت آسمان تیره و تار شد
“اعوذ بالله من الشیطان الرجیم،یا ایتها النفس المطمئنه”
شمر مرو به قتلگه،فاطمه میکند نگه
حسین ….
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان به موسم پاییز
به بوی پیرُهنی هر کدام میگیرند
یکی بهانه ی یوسف،یکی سراغ عزیز
یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود
این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود
یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز
مانند گرگ قصه ی کنعان دروغ بود
خودم دیدم،خودم دیدم،پیراهن یوسف منو بردند،همینجا
صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت
صدای شیون خواهر،برادرم بزخیز
حسینم خسته آمدم،مو سفید آمدم،شرمنده آمدم،خرابه ی شام یادگارت رو جا گذاشتم
← متن روضه اربعین →
غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز
چنان شدم که تو میخواستی دم رفتن
ندید اشک مرا این جماعت خونریز
الان دلم میخواد کنار قبرت،های های گریه کنم
چقدر شام وکوفه بچه هات روکتک زدن اما…
من برگشته از رسالت انجام داده ام
کار تو رو تکمیل کردم حالا آمدم کنار مزارت
زبان حیدریم دم به دم قیامت بود
نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز
اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو
اسیر من شدم و او نداشت راه گریز
هراس دشمنت از محکمات قرآن بود
نداشت چاره و برداشت خیزران ز ستیز
یه وقت صدا زد:“یا یزید مهلا مهلا، منتهیا الی سنایا ابی عبدالله” این لب و دندان رو پیامبر میبوسید”
برادرم
توسنگ خورده ای،آری!شکسته ای، من هم
توشعله ور شده ای،داغ دیده ای،من نیز
تو را قسم به نماز نشسته ی مادر
رسیده جان بر لبم آه جان من برخیز
حسینم یادت میاد یه روزی با برادرم،حسنم،وارد خانه شدی صدا زدی اسما مادرمون کجاست؟“یااسما مایُنیمُ امِّنا فی هذه الساعه”مادر ما این وقت روز نمیخوابه،اسما زد “یَاابنَی رسول الله لیست اُمِّکما نائمَه”مادرتون نخوابیده “فقد فارِقَکِ الدنیا”دیگه بی مادر شدید آقازاده،حسینم یادت میاد وارد شدی داخل حجره،حسنم خودش رو روی بدن مطهر مادر انداخت صدا زد” یا اماه کَلِّمینی فانا ابنک الحسن”مادر با من حرف بزن،دارم جون میدم؛حسینم یادت میاد صورت کف پای مادر گذاشتی صدا زدی“یا اماه کلمینی”حسینم بذار یه خاطره دیگه برات بگم؛یادت میاد جلو چشم بابام مادر ما رو میزدن؟
← متن روضه اربعین →
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند…
چرا شده گوشه ی چشمت کبود
به من بگو مگر علی مرده بود
وای من و وای من و وای من…
میخ در و سینه ی زهرای من…
یا زهرا … یازهرا …
در وسط کوچه تو را میزدند…
خدا برای کسی نیاره ببینه مادرش وسط کوچه افتاده،لذا وقتی زینب رسید کنار قبر ابی عبدالله یه جمله گفت-این سفر رو داره گزارش میده-
خبر داری مرا بازار بردند؟
اما مصیبت از این بالاتره،دیگه شما رو کجا بردند بی بی جان؟
خبر داری مرا بازار بردند؟
میان مجلس اغیار …
روضه مدینه ای بود،چرا آمدی کربلا؟
خبر داری که دژخیم زمانه
زده بر خواهرت …..
پاشو ببین منم مثل مادرم شدم …..
حسین….
فایل صوتی روضه اربعین – حاج میثم مطیعی
با مطالعه مجموعه متن نوحه اربعین امام حسین (ع) همراه همیشگی مجله ستاره باشید.
حاج سعید حدادیان
همینجا بود بوسه گرفتم من از رگای حنجرتو
خواستم نشینه روی سینه،اما نشد،اما نشد
تا مادرم زهرا نبینه،اما نشد
خواستم بگیرم خنجرش رو
گفتم نکن جدا نکن سرش رو،اما نشد،اما نشد
غریب مادرم کجایی؟حسین من،حسین من
چهل روز پیش اینجا نشستم رو زمین
گفتی به من برو برو
بریدن سرو نبین …….
چهل روز پیش از سر نیزه خون اومد
از زیر سم اسباشون صدای استخون اومد
چهل روز پیش خورشید من حنایی شد
میون گودال بلا فاطمه کربلایی شد
چهل روز پیش خیمه ها رو آتیش زدن
بوته ها رو آتیش زدن
بچه ها رو آتیش زدن ……
چهل روز پیش وقتی به مقتل رسیدم
صدای زهرا میومد،من شنیدم من شنیدم
نیزه دارا وقتی که از پا افتادن
تیراندازا به همدیگه این نقطه رو نشون دادن
← متن روضه اربعین →
خودم دیدم چقدر شلوغه گودال
خودم دیدم چه جوری رفتی از حال
او می دوید و من می دویدم ……
او سوی مقتل ، من سوی قاتل ……
دوباره برگشت،دوباره برگشت،حسین جان نمیشه من به جات کشته بشم؟نمیشه من سرم بریده بشه؟
او می برید و …….
او می نشست و ……..
همچین با چکمه ها زد، هنوز تیرا تو سینه ست … جای خودش رو تو سینه صاف کرد ….
او مینشست و …. من مینشستم …..
او روی سینه،من در مقابل …
او میکشیدو …. من میکشیدم …..
او خنجر از کین من آه از دل …
برو خواهر جون مادر، نبینی بریدن سر ….
دید از جلو نمیبره،صورت رو برگردوند …“ذُبِحَ الحسین من القفا …”
فایل صوتی روضه اربعین – حاج سعید حدادیان
حاج مهدی سلحشور
صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا مَظلوم یا اَباعَبْدِاللَّهِ ،وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ما هیچ نبودیم ولی قسمت ما کرد
با پای پیاده سفر کرببلا را
”حسین جان…..”میدونی ان شاءالله نتیجه ی این حسین گفتن ها رو کی می بینی؟ درروایت میگه:مادر سادات وقتی میخوان وارد بهشت بشن،توقف می کنند،پشت سرشون رو نگاه می کنند، هر چی میگن:خانم وارد بهشت بشین،بهشت رو برای شما آماده کردن، همه منتظر قدوم شما هستن،بی بی پشت سرش رو نگاه میکنه،میگه: تا بچه هام وارد نشن من وارد نمیشم،تا محبینم وارد نشن من وارد نمیشم،تا گریه کن های حسین وارد نشن من وارد نمیشم. تصور کن این منظره روهمه تون دور فاطمه ی زهرا حلقه می زنید ان شاءالله.
کامل الزیارات مینویسه:وقتی دور فاطمه حلقه زدی،فاطمه ی زهرا شروع میکنه روضه ی حسین رو خواندن.تصور کن توی صحرای محشر شما بشید گریه کن،فاطمه ی زهرا بشه روضه خوان، میدونی روضه خواندن مادرت فاطمه چه طوره؟ یه وقت نگاه میکنی می بینی پیراهن خونی حسین رو روی دست بلند کرده. حسین جان…….
پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری،به پاهات فشار میاد، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند، پذیرایی کنند، مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، حالا تصور کن آدم بزرگ،جوان،نیرومند، این طور تحلیل میره،اما دلا بسوزه برا بچه های حسین،حسین….نمیگذاشتن پا به پای بزرگترها راه برن،زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن،این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم براتون،کسی نبود این بچه هارو تحویل بگیره،کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره،آی حسین….
وقتی جابر رسید کنار قبر مطهر ابی عبدالله، دست رو قبر گذاشت،خودش رو روی قبر انداخت،شروع کرد اشک ریختن و ناله زدن،شروع کرد با حسین در و دل کردن، اینقدر ناله زد بی هوش شد، کنار قبر روی زمین افتاد، آب به صورتش پاشیدن، جابر رو بلند کردن، اما بگم جابر کجا بودی وقتی زینب اومد وارد گودال قتلگاه شد؟ عجب زیارتی کرد از بدن حسین، جابر آب رو صورتت ریختن بلندت کردن،اما کجا بودی بچه های حسین رو با چه وضعیتی از بدن مطهر جدا کردن؟“فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَاب” سکینه رو چه طور از بدن حسین جدا کردن، با تازیانه و کعب نی،حسین…. گفت:داداش!
← متن روضه اربعین →
گودال پر از خون شد و ما سوی مدینه
رو کرده و گفتیم رسول ِ دو سرا را
“یَا جَدّا، صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ بِالْعَرَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا”داداش این منو داره میکشه
افسوس کمی رحم نکردند و ربودند
پیراهن و عمامه و نعلین و عبا را
جان از تن ما رفت در آن لحظه که دیدیم
چوب و لب و دندان ِ تو و تشت طلا را
این بچه ها همه نشسته بودن یه گوشه ای از مجلس، بچه هایی که رنگ رخسارشون رو آفتاب هم ندیده، این بچه ها پشت مخدّرات، خودشون رو پنهان کرده بودن با این معجر پاره ها سرها رو پوشونده بودن، اما یه وقت دیدن ده ساله ی حسین رو پنجه ی پا بلند شده، یه جا رو داره نشان میده، هی میگه: عمه جان زینب! عمه جان نگاه کن سر بابام حسین ِ، دارن با چوب خیزران به لب و دندان بابام حسین،حسین…
فایل صوتی روضه اربعین – حاج مهدی سلحشور
حاج محمود کریمی
پسر فاطمه سلام سلام
خواهرت زینب آمده از شام
من که بی تو سفر نمیکردم
بی تو یک لحظه سر نمیکردم
مانده زخم فِراغ بر جگرم
سر پاک تو گشت همسفرم
بود بهر تَسلیِ دل من
سرِ تو سایه بانِ محمل من
لشگر اشکِ من سپاه تو بود
نفسم شعله هایِ آه تو بود
صوت قرآن تو دلم را بُرد
چشم هایِ تو محملم را بُرد
چتر من سایۀ سر تو
مونسم بود اشکِ دختر تو
ای سرت بر سنان تماشایی
ای لبت خشک و دیده دریایی
تا کنی اشک چشم ما را پاک
دست بیرون بیار از دل خاک
غم ایام را بپرس از من
قصۀ شام را بپرس از من ..
کوه اندوه ریخت بر سر ما
شام شد کربلایِ دیگر ما
صوت قرآن کجا؟.. شراب کجا؟!..
دستِ زینب کجا؟.. طناب کجا!؟..
یا اَخا شامیان بدند ، بدند
دختران تو را زدند ، زدند
من که خود بوده ام شریک غمت
من که بودم مدافعت حرمت
حامی نازدانه ها بودم
سپر تازیانه ها بودم
هر چه تو زخم دیدی از دشمن
جای کعبه نی است بر تن من
به تو و باغ لاله ات سوگند
به سفیر سه ساله ات سوگند
به لبت کز عطش ترک خورده
به تن کودک کتک خورده
به همه زخم هایِ سلسله ام
به قنوت نماز نافِله ام
به سِرشک دو دیده ات سوگند
به گلوی بریده ات سوگند
نه فقط زینب است خواهر تو
تو امامی و من پیمبر تو
← متن روضه اربعین →
داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشان میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن .. بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده .. اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم : ..
تو رو میون قتل گاه ، غریب گیر آوردنت
رقیتُ تو کوچه ها ، یتیم گیر آوردنش
از جای تازیونه ها ، نشونه بود روی تنش
بچه ها هم میزدنش ، یتیم گیر آوردنش
حسین ….چه خبره الان کربلا … امسال مارو نبردی آقا …. اصلا امروز روضه خوان نداریم .. فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن … ای حسین …
رأس تو که رو به رویِ خواهر بوده
خورشیدِ امید چند دختر بوده
با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید
خنجر که سرت بُریده لب پَر بوده ..
فایل صوتی روضه اربعین – حاج محمود کریمی
سید مهدی میرداماد
رسید قافله ای از غم ِ سفر لبریز
دوباره زنده شد آن خاطرات حزن انگیز
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان به موسم پاییز
روایت میگه:یکی یکی از بالای شترها افتادند،نذاشتند شتر ها زمین بشینه،تا رسیدن کربلا همه زن و بچه ها خودشون رو پرت کردن روی خاک
به بوی پیروهنی هر کدام می گیرند
یکی بهانه ی یوسف یکی سراغ عزیز
همه دارند گریه می کنند،همه دارن شیون می کنند،دیدی یه جایی پنجاه نفر هم گریه کنند یه صدای گریه مشخص ِ، حالا بین همه ی گریه های فردا:
← متن روضه اربعین →
صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت
صدای شیون زینب برادرم برخیز
غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز
چونان شدم که تو می خواستی دَم ِ رفتن
ندید اشک مرا این جماعت خون ریز
زبان حیدری ام دم به دم قیامت کرد
نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز
اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو
اسیر من شدم و او نداشت راه گریز
هراس دشمنت از محکمات قرآن بود
نداشت چاره و برداشت خیزران به ستیز
دیدحریف ِ زینب نمیشه، دید صدای تو ساکت نمیشه، دید آبروش داره میره، دیدم چوب ِ خیزران رو بلند کرد، حسین..
← متن روضه اربعین →
تو سنگ خورده ای آری، شکسته ای من هم
تو شعله ور شده ای، داغ دیده ای من نیز
زندگی بعد تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گلهات و آوردم
اما یکی موند تو خرابه
جای کبودی رو چشامه
سوغاتی ِ کوفه و شامه
چادر خاکیه رقیه
ببین داداش شال سیامه
هر کاری کردم که بمونه اما نشد اما نشد وای
نمیره زیر تازیونه اما نشد اما نشد
خواستم سر تو رو نبینه اما نشد اما نشد
همسفرم شه تا مدینه اما نشد اما نشد
فدای اون زینبی که پنجاه سال همه جا حسینش رو دیده،رسید کربلا دید حسینش زیر ِ خاک ِ، زینب طاقت نیاورد،تا رسید کنار قبر گریبانش رو پاره کرد،تو زیر خاک باشی حسین،ای حسین….
فایل صوتی روضه اربعین – سید مهدی میرداماد
حاج محمدرضا طاهری
چه تلخ می شود این روضه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما
منم غریبه و شب تیره و مسیرم سخت
کجا روم چه کنم بی شما بدون شما
پیامبرفرمودند: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه. من و علی ، دو پدر این امت هستیم. یعنی تا امام زمان، همه ی امامان باباهای ما هستند،اگه یه بچه با باباش حتی زیارت بره،بچه است،دستش رو باباش رها کنه،احساس کنه باباش رو گم کرده،بی قرار میشه، فقط ناله میزنه و اشک می ریزه،دیدی تا حالا؟سئوال میکنی بچه چی شده؟فقط گریه میکنه،هق هق میکنه، کدوم از ما همچین حالی داریم؟ کدوم از ما از آقامون خبر داریم؟از این بابای مهربون.
کجاست خیمه سبزت که راه گم کردم
مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما
تمام لطف نفسهای ما حضور شماست
چگونه بال زنم تا خدا بدون شما
قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر
چرا امام زمان،شال عزا به کمر بسته؟آقایی که می فرماید: در این مصائب اگه اشک چشمم خشک بشه خون گریه می کنم.وقتی امروز ببینه عمه اش زینب با قد خمیده داره میآد،دیگه رو پا ایستادن امام زمان مشکل میشه.
قسم به شال عزایی که بسته ای به کمر
چه سرد می شود این روضه ها بدون شما
← متن روضه اربعین →
***
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اسمت رو بنویس جزو زائران روز اربعین،حاشا به کرم آقا،اگه دل هایی که امروز برا حرمش می تپه،جزو زائراش ننویسن، مولا عباس چاوش وقتی با جوانها اومدند کربلا،پای پیاده، ابی عبدالله در عالم رؤیا اومد دیدن اینها، مولا عباس داره در رؤیا می بینه،تا اومدند از جا بلند شن،آقا فرمودند:بشینید مولا عباس،خیلی خسته شدید این همه راه پیاده اومدید، جان حسین بشینید،مولا عباس چند تا دلیل داشته اومدن من،اولین اینکه بدونید:هر کی میآد زیارتم من دیدنش میام،هر دیدی یه بازدیدی داره، یه دلیل دیگه اش، مولا عباس وقتی می اومدید یه پیرمردی جلوی جلسه ی شما، جلوی در،کفش های نوکرها رو جفت میکنه،دوست داشت با شما بیآد کربلا،گرفتار بود،پول نداشت،آه کشید، سلام من ِ حسین رو بهش برسونید،بگید :حسین فراموشت نکرده… حالا هرکی می خواد زائر بشه بسم الله، دست ادب روی سینه ات بگذار:
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
حالا یه سلام از زبون بی بی زینب بگیم:
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ
گفت:حسین
منم آن کوهی که از داغت در هم شکستم
من همون زینبم که شام رو روی سر اونها ویرون کردم،اما دیگه طاقت ندارم
منم آن کوهی که از داغت در هم شکستم
شکستم آن گونه که نشناسی من که هستم
حسین جان یادت ِ، من متحیر بودم بالای گودال ِ قتلگاه،هی میگفتم:این حسین ِ من ِ، من باور نمی کردم، تو خودت از گلوی بریده صدا میزدی،اُخی اِلیَّ، اشتباه نیومدی زینب من حسینتم، حالا حسینم، امروز اگه من خودم رو معرفی نکنم نمی شناسی.
منم همون همسفر ِ زار و تنها
که هنوز باور نداره تو این دنیا
فاتحه خون ِ تو شده رو این خاک ها
آب می ریزم رو مزارت ای تشنه لب
رسیده وقت دیدارت ای تشنه لب
می خوام بمیرم کنارت ای تشنه لب
سالار زینب یا حسین ای تشنه لب
تو از رو نیزه دیدی که هرچی من کشیدم
من از پای نیزه سنگ ها رو بر جون خریدم
یادت میآد افتاد سرت از نیزه ها
دویدم و بغل گرفتم تو رو تا
سرت نمونه زیر پای ِ مرکب ها
یادم میآد تو مجلس ِ نامحرم ها
سر تو بالا آمد از تشت طلا
که چشم های بی حیا برگرده از ما
سالار زینب یا حسین ای تشنه لب
← متن روضه اربعین →
***
اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم
رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم
یادته چه طور می رفتی کنار بدن علی اکبر؟دیگه قوَّتی تو پاهات نبود،زینب همون حال رو داره
بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر
برای روضه مان در عزای یکدیگر
حالا زینب رسیده کنار عشقش می خواد روضه بخونه،بگه حسین:بیا با هم روضه هامون رو مرور کنیم
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
تو از نگاه یتیمت به نیزه ی عباس
به زخم ِ کاری ِ نیزه که بازی ات میداد
به نقش های کبودی که بر تنم افتاد
بر آن صدای ضعیفت، بر این نفس زدنم
برای چاک لبانت، به زخم های تنم
همین بس است بگویم که زخم تسکین است
که گوش های من از ضرب دست سنگین است
← متن روضه اربعین →
***
چگونه؟ با که بگویم ؟دو دل جدا ماندند
که پاره های دلم بین بوریا ماندند
چگونه با تو بگویم که نوزده کودک
ز جمع قافله ی خواهر ِ تو جا ماندند
یکی دو تا که در آن شب درون خیمه و دود
میان حلقه ی آتش به شعله ها ماندند
یکی دو تا که زمان هجوم جان دادند
و چند تای دگر زیر دست و پا ماندند
دو طفل در بغل هم ز درد دق کردند
دو طفل موقع غارت ز ما جدا ماندند
یتیم های تو را جمع کردم اما از
فشار حلقه ی زنجیر بی صدا ماندند
***
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
روز اربعین ِ ابی عبدالله است،بزرگان ما امروز رو حواسشون از روز عاشورا هم بیشتر بود، یکی از بزرگان روز اربعین بهم می ریخت، ازش سئوال می کردی چرا اینجوری شدید؟ می گفت:من یه سال اربعین کربلا بودم، انگار هنوز صدای ناله ی بچه های حسین توی گوشمه.
← متن روضه اربعین →
***
چهل شب است نه انگار چهارصد سال است
هنوز پیکر تو در میان گودال است
هنوز گرد تنت ازدحام می بینم
به سمت خیمه نگاه حرام می بینم
هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند
مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد
کنار مادرم انگشتر تو غارت شد
***
رسیده ام سر وداع ِ آخرمان
اگر چه زودتر از من رسیده مادرمان
ببین که دست به پهلو نشسته می گرید
زداغ آن سر ِ ابرو شکسته می گرید
***
یعنی حسین جان اومدم کنار مزارت، می بینم مادرم اول رفته کنار قبر عباس نشسته.
تو تشنه رفتی و بعد تو آشیانم سوخت
نفس نفسم بی تو دودمانم سوخت
اگر چه دست کسی سمت معجرم نرسید
زبس که زخم زبان بود نیمه جانم سوخت
به زیر تابش خورشید دخترت می گفت
که از حرارت زنجیر استخوانم سوخت
زبام های بلند، آتشی به نی می ریخت
پس از سر تو سر و روی دخترانت سوخت
بیشتر از همه تو زیارت اربعین خانم رباب اذیت شده، سه روز میگن اهلبیت کربلا بودن، زین العابدین ترسید از جان دادن خیلی ها،فرمان داد،عمه جان همه رو جمع کن برگردیم مدینه، دیدن رباب جلو اومد خانم جان: به من اجازه بده اینجا بمونم، بعضی ها نوشتند یک سال کنار قبر حسین یه طوری ضجه می زد،یه طوری ناله می زد، همه ی بیابون نشین ها با ناله ی رباب گریه می کردند، هر چی اومدند گفتند:خانم جان یه سایه بان حداقل بذار برات درست کنیم،آفتاب سوزنده است،می فرمود:نه،نه،خودم دیدم بدن عزیزم زیر آفتاب،روی خاک های گرم کربلا بود
رباب بر سر خود می زد و به من می گفت
به روی نیزه ببین طفل بی زبانم سوخت
فایل صوتی متن روضه اربعین طاهری
مرحوم کافی
به جغدی بلبلی گفتا تو در ویرانه جا داری
من اندر بوستان بر شاخه سرو آشیان دارم
بگردان روی از این ویران بیا با من سوی بستان
ببین چندین هزاران سرو و کاج و ارغوان دارم
جوابش داد ای بلبل تو را ارزانی آن گلشن
مرا این بس که ویرانه، مأوی و مکان دارم
اگر ویرانه بد بودی چرا پس دختر زهرا
به ویران می نشستی که غمش آتش به جان دارم
ای بلبل! من هم مثل تو چمن نشین بودم می دانی کی ویرانه نشین شدم؟
گذشتم از گل احمر پس از مرگ علی اکبر
به دل، داغ غم ناکامی آن نوجوان دارم
تو بر سر، شورش شمشاد و یاس و ارغوان داری
من اندر لانه دل، داغ عباس جوان دارم
← متن روضه اربعین →
اُف بر این روزگار! بچه های فاطمه (س) کجا و گوشه ویرانه کجا. چراغها را خاموش کردند. در این تاریکی به یاد یک خرابه نشین باشد. مجلس،خوب مجلسی است حال خوشی هم داریم. روز اربعین هم است، نزدیک زوال ظهر است. آی امام حسین(ع)! این قدر دلمان می خواست امروز کربلا باشیم. آی امام حسین! این قدر دلمان می خواست امروز دور قبرت مثل پروانه بچرخیم. آقایان اهل علم! فضلا! محترمین! رجال فضیلت! متدینین! مذهبی ها! خود امام حسین(ع) هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم.
خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسوولیت دارد. زینب(س) سرپرست بچه ها بود. زینب (س) این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد. بی بی، تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا آمد خودش بخوابد. کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام، اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم. آی زن و مرد! زینب(ع) آمد روی خاکها بخوابد.
تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکیها یک بچه بلند شده، هی می گوید: بابا! بابا! بابا! ای خدا! چه کار کنم؟ با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلوببیند چه کسی است؟ دید رقیه است. امروز برای امام حسین(ع) داد بزنید. رقیه گفت: من بابایم را می خواهم، من پدرم را می خواهم، الان بابایم اینجا بود.
دختر دُر دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیام پدرم
الله اکبر، الله اکبر
امروز می خواهم نوحه بخوانم، همه با من بخوانید:
دختر در دانه منم به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم چرا نیامد پدرم
الله اکبر، الله اکبر
یک وقت دیدند غلامی آمد یک طبق هم در دستش است. یا الله! یا الله! این بچه دوید جلو روپوش را از روی طبق برداشت، دید سر بریده حسین(ع) است.
عمه بیا گمشده پیدا شده کنج خرابه شب یلدا شده پدر! فدای سر نورانیت
سنگ جفا که زد به پیشانی ات بس که دویدم عقب قافله پای من از ره شده پر آبله
سر بابایش را به سینه چسباند. صدا زد: بابا! چه کسی مرا یتیم کرد؟ یک وقت دیدند این بچه دیگر ناله نمی کند. وقتی زیر بغل بچه را گرفتند دیدند رقیه جان داده است.
نور وجودم از طلوع روی حسین است ظلمت امکان، سواد موی حسین است
مشی قدم را وصال ذات قِدَم نیست جنبش سالک به جسجوی حسین است
جان ندهم جز به آرزوی جمالش جان مرا دل به آرزوی حسین است
عاشق او را چه اعتناست به جنت جنت عشاق خاک کوی حسین است
عاشق او را چه غم زمرگ طبیعت زندگی عاشقان به بوی حسین است
امام حسین! امشب، شب اربعین تو است. ای کاش کربلا بودیم. ای کاش می آمدیم کربلا، دور قبرت می چرخیم. آنهایی که می خواهند کربلا بیایند کجا هستند؟
← متن روضه اربعین →
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
ای خدا! هر کس تا حالا رفته قبر حسین(ع) را بغل کرده است. اما آی زن و مرد! زینب(س) بدن پاره پاره اش را بغل کرده. ما پیاده می رفتیم کربلا این مردم مسلمان برای زوّارهای امام حسین(ع) احترام می گذشتند. آی بمیرم! زینب(س) را کتک زدند. آی حسین! حسین! حسین! حسین!….
چون شب اربعین است بگذارید چند بیت شعر بخوانم.
سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین
ای زمین کربلا جان تو و جان حسین
ای زمین کربلا امشب حسین تنها بُود
نی غلط گفتم که امشب ساروان اینجا بود
اللهم صل علی محمد و آل محمد بحق الحسین یا الله!
حجه الاسلام میرزامحمدی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ
الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان … کجا داری نماز میخوانی … کجا داری گریه می کنی … کجای عالم داری برای ما دعا می کنی … کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی … بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین ۸۴ زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن.
سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان … ” نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن …”(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن” این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن …
یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن …” کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا …” همونایی که ۴۰ سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن …” آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم” اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم …”روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم …”
← متن روضه اربعین →
عمه ی من نائب الحیدر است
سیدالنساء پس از مادر است
عمه ی من سفیر خون خداست
هم دم هجده سر از تن جداست
عمه ی من اوست که در قافله
نشسته آورده به جا نافله …
عمه ی من بر سر بازارها
دیده ز اهل ستم آزارها
این بی بی کسی هست که ۵۶ سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که ۵۶ سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده”” این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت” امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن …”
یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات” اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ….” حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ….” این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن …. یه جمله فقط” این خانمو آوردن تو مجلس شراب ….”
آی حسین ……
← متن روضه اربعین →
عمه ی من اسوه ی ایوب بود
شاهد قرآن و لب و چوب بود
هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ….
هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن ” نتیجه ای نگرفت
آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی …
ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ….
بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله … یا اباعبدالله …
نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله …
سلام و تسلیت خالصانه ما را اصاعه به محضر نورانیش برسان
اصاعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده
به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ….
← متن روضه اربعین →
خواندن متن روضه اربعین جهت رهسپار شدن دلها بسوی کرب و بلاست. این روزها که نمیتوان پای پیاده به کربلا رفت باید با پای دل در کنج حرم سیدالشهدا جای گرفت. التماس دعا.این متون برگرفته شده از وبسایت باب الحرم به آدرس زیر میباشد.
منبع: babolharam.net