نگاهی گذرا به تاریخ ایران باستان از آغاز تا قبل از اسلام

تاریخ ایران باستان از آغاز تا قبل از اسلام، به دوران پر فراز و نشیبی تقسیم می‌شود. مورخان قدمت این سرزمین پاک و مقدس را ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برآورد کرده‌اند.

نگاهی گذرا به تاریخ ایران باستان از آغاز تا قبل از اسلام

ایران سرزمینی است به قدمت تاریخ. سرزمینی کهن با فرهنگ، هنر، ادبیات و آداب و رسومی که پس از گذشت هزاران سال هنوز هم مورد تکریم و احترام ابنای بشر در سرتاسر گیتی قرار دارد. در این مطلب به بررسی تاریخ ایران باستان خواهیم پرداخت.

ایران کشوری پهناور با مردمانی رشید، دلاور و وطن‌دوست بوده و هست و تاریخ این مرز پرگهر پر از رشادت‌ها و حماسه‌آفرینی‌های بسیار فراوان فرزندانی است که به عشق میهن و دور ماندن دست اجانب سر بر کف نهاده و از جان خویش گذشته‌اند. هرچند که تاریخ آغاز تشکیل این کشور زرخیز و پهناور را کسی به درستی نمی‌داند، زیرا نام ایران با نام تاریخ گره خورده و برای آن آغازی نیست، همانطور که پایانی نیز نخواهد بود، اما مورخان سرگذشت این سرزمین پاک و مقدس را از ۲۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به این سو، به رشته‌ی تحریر درآورده‌اند.

 

ایران باستان
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران اگرچه بسیار قبل از سلسله هخامنشیان در قلم مورخان جای گرفته و در این باره نیز سخن رانده‌اند و به سلسله‌های عیلام و ماد نیز اشاره هایی شده است، اما به دلیل شکوفایی فرهنگ، هنر و ادبیات ایران از زمان سلسله‌ی هخامنشیان، مورخان بسیاری فرصت پیدا کردند تا تاریخ غنی و کهن ایران را به رشته تحریر درآورند و برای آیندگان به یادگار بگذارند.

به طور کلی تاریخ ایران را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

  • تاریخ ایران قبل از اسلام
  •  تاریخ ایران پس از اسلام

در کتب مختلف در مورد تاریخ ایران بسیار نوشته شده است. حتی در برخی از آثار شاعران مانند شعر فردوسی در مورد بخشی از تاریخ ایران اشعاری وجود دارد. ما نیز در این مطلب نگاهی کوتاه به تاریخ ایران قبل از اسلام خواهیم داشت.

 

تاریخ ایران باستان قبل از اسلام

در تاریخ ایران باستان آمده که قبل از آریایی‌ها اقوام مختلفی در سرتاسر این سرزمین کهن زندگی می‌کرده‌اند، که به طور خلاصه می‌توان به تمدن کاسی‌ها در کرمانشاه و لرستان، تمدن ساکنان تپه سیلک در کاشان، شهر سوخته در سیستان، تمدن گیان در نهاوند و تمدن عیلام در خوزستان اشاره کرد.

دولت عیلام بزرگترین تمدن تاریخ ایران بود که در نواحی خوزستان فعلی قرار داشت.

بعدها، آریایی‌ها که شامل تعداد زیادی از نژاد سفید پوست بودند و سرزمین اولیه آنها از شمال دریای سیاه و خزر تا حوالی رودهای سیحون و جیحون بوده، بخشی به سمت ایران و هند و بخشی دیگر به سمت اروپا مهاجرت کردند.

مورخان، ورود آریایی‌ها به ایران را حدود ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح ذکر کرده‌اند. آریایی‌ها پس از ورود به فلات ایران در ابتدا کشتار وسیعی راه انداختند و سپس مردم را به کار گرفتند. این قوم در ایران به طایفه های مختلفی تقسیم شدند که مادها، پارت‌ها و پارس‌ها مهم‌ترین آن‌ها نام داشتند. نام ایران نیز از نام این قوم گرفته شده که به معنی سرزمین آریایی (شریف) است.

 

تحقیق در مورد ایران باستان
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران باستان در دوران هخامنشیان

کوروش  به حکومت مادها پایان داد و حکومت هخامنشیان را پایه‌گذاری کرد که اولین دولت متمدن در دنیا محسوب می‌شد. در دوران کوروش، فرهنگ، هنر و تمدن ایران به طرز چشمگیری پیشرفت کرد، به طوری که از او به کورش کبیر یاد می‌شود.

کوروش در سال ۵۴۵ پس از میلاد، شهر سارد مرکز لیدیه را تصرف کرد. او بر آسیای میانه نیز چیره گشت؛ از سال ۵۴۵ تا ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش با اقوامی که میان دریای خزر و هند بودند، مبارزه کرد و توانست شهرهای بسیاری همچون بلخ، مرو و سغد را ضمیمهٔ قلمروی شاهنشاهی هخامنشی کند.

در سال ۵۳۹ ق. م، کوروش تصمیم به فتح بابل، پایتخت سیاسی و فرهنگی خاور نزدیک باستان، گرفت؛ ترفندهای نظامی معمول برای حمله به بابل کاربردی نبودند و تصمیم گرفته شد که مجرای فرات تغییر یابد و ابزار ویژه‌ای همراه لشکریان فرستاده شود. ارتش کوروش توانست بلشاصر و نیروهایش را شکست دهد و از مجرای فرات وارد بابل شد.

در تاریخ ایران باستان آمده است که کوروش در اقدامی قابل توجه، دستور منع کشتار و غارت را صادر کرد. در این دوره با توجه به مشکلات داخلی بابل، آوازهٔ پارس‌ها زودتر از خودشان به آنجا رسیده بود و مردم بابل کوروش را نجات‌دهندهٔ خود می‌دانستند. نبونعید آخرین پادشاه امپراتوری بابل نو نیز پس از پذیرش شکست از پارس‌ها، به کرمان فرستاده شد.

اقدامات کوروش در فتح بابل، در تاریخ بشریت مهم دانسته می‌شوند؛ مهربانی وی بر ملل مغلوب متمایز بود. مِهر پادشاه ایرانی در حق یهودیان باعث شد که در تورات به وی اشاره شود. کوروش آداب و دین ایرانیان را به دیگر ملل تحمیل نکرد و در این مقطع، اموال یهودیان را به آنان بازگرداند و به آنان اجازه داد تا معبد خود را دوباره بسازند. منشور کوروش که پس از شکست‌دادن نبونعید و تصرف بابل (حدود ۵۳۹ و ۵۳۸ ق. م) نوشته شده‌است، نشانی است از این که کوروش برای مردم این امکان را فراهم کرده‌است که در آرامش زندگی کنند.

 

آشنایی با ایران باستان
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران باستان در دوران پس از کوروش

پس از کوروش کبیر، کمبوجیه، گئومات، داریوش، خشایار شاه، اردشیر، خشایارشاه دوم، سغد پانوس یا سغدیان، داریوش دوم، اردشیر دوم، اردشیر سوم، ارسس و داریوش سوم بر تخت پادشاهی حکومت هخامنشی نشسته و فرمانروایی کردند.

در تاریخ ایران باستان ذکر شده که شاهان هخامنشی، سرزمین ایران را بسیار گسترش دادند، به طوری که پیروزی‌های هخامنشیان باعث شد گستردگی قلمروی آنان به حدی برسد که به عنوان نخستین حکومت جهانی و بزرگترین امپراتوری جهان تا به آن زمان، شناخته شوند. این امپراتوری در اوج خود، بیش از ۴۴ درصد از جمعیت جهان را اداره می‌کرد که بالاترین رقم در میان امپراتوری‌های تاریخ است.

هنر هخامنشی ناب‌ترین شکل هنر خاورمیانهٔ باستان و اوج آن بوده‌است. همچنین دوران هخامنشی نمایندهٔ بالاترین درجهٔ قدرت سیاسی است که ایرانیان در طول تاریخ به آن رسیده‌اند.

 

تاریخ ایران باستان در دوران کوروش
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران باستان در دوران اسکندر مقدونی

فیلیپ مقدونی که ممالک یونانی را یکپارچه ساخته بود، ارتش خود را برای حمله به آناتولی نوسازی و آماده کرد. پسر فیلیپ، اسکندر مقدونی، یک رهبر نظامی با استعداد زودرس بود که فراتر از چشم‌انداز پدرش رفت و در چندین نبرد مهم، هخامنشیان را شکست داد.

پس از چندین نبرد، این‌بار در سال ۳۳۱ ق. م، اسکندر به بین‌النهرین آمد تا در نزدیکی اربیل بار دیگر با داریوش سوم، در نبرد گوگمل روبرو شود؛ شمار نیروهای هردو طرف بسیار بود و ارتش هخامنشی از واحدهای نظامی جدیدی بهره می‌برد.

در این جنگ بسیار بزرگ، با زخمی شدن داریوش سوم، ارتش وی بی‌نظم شد و اسکندر موفق شد تا بر ارتش ایران چیره شود و داریوش سوم را شکست دهد. سپس بابل، اصطخر و شوش به دست فاتح مقدونی افتاد. همچنین او به سمت پایتخت هخامنشیان، پارسه لشکرکشی کرد و پس از کشتن آریوبرزن و نیروهایش، آنجا را به آتش کشید.

داریوش سوم را نیز دو تن از ساتراپ‌ها کشتند. پایان رسمی دوران هخامنشیان نیز، پس از نبرد دربند پارس، در سال ۳۳۰ ق. م تخمین زده شده‌ است.

پس از درگذشت ناگهانی اسکندر در سال ۳۲۳ ق. م، با توجه به آنکه جانشین لایقی معرفی نکرده بود، هرج و مرج بر قلمروی وی چیره گردید؛ تا اینکه در سال ۳۱۲ ق. م، امپراتوری سلوکی هلنیستی به پا خواست و ایران نیز در اختیار آنان قرار گرفت.

در تاریخ ایران باستان آمده که مهمترین میراث پیروزی‌های نظامی و سیاسی اسکندر در زمینهٔ فرهنگی بود؛ تمدن یونانی با او و جانشینانش در سراسر سرزمین هخامنشی گسترش یافت. با وجود اینکه برخی عناصر بومی نیز توسط فاتحان پذیرفته شد، اما پذیرش جنبه‌های گوناگون تمدن یونان توسط بومیان قابل توجه بود. اگرچه دین‌ یاران زرتشتی، در سرپیچی از اسکندر سرسخت باقی ماندند و او را «اسکندر لعنت‌شده» لقب دادند و او را ویرانگر امپراتوری ایران و مقدسات زرتشتی دانستند. روستاییان نیز کسانی بودند که طبیعتاً کمتر از فرهنگ یونانی اثر گرفتند.

اسکندر نیز دو سال بعد به طور ناگهانی مرد و سلوکوس سردار او حکومت سلوکیان را تشکیل داد، اما این حکومت نیز سرنگون شد و حکومت اشکانیان تاسیس گردید.

 

دوران اسکندر مقدونی
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران باستان در سلسله‌ اشکانیان

سلسله‌ی اشکانیان با پادشاهی اشک اول یا ارشک تاسیس شد و پادشاهان زیادی از این سلسله بر ایران حکمرانی کردند، اما چون حامی تمدن یونانی بودند نتوانستند افتخاراتی قابل توجه برای ایران کسب کنند.

ارشک یکم، بنیان‌گذار امپراتوری پارت (اشکانیان)، در سال ۲۵۰ ق. م، به کمک مردم پرنی، توانست از سلوکیان استقلال یابد. پس از وی برادرش، تیرداد یکم، جای او را گرفت و موفق شد بخش‌هایی از سرزمین‌های ازدست رفته‌ ایران را بازگرداند.

در تاریخ ایران باستان می‌خوانیم که شاهان اشکانی  نیز در راستای پس‌گیری سرزمین‌های هخامنشیان تلاش کردند و در نهایت توانستند یک امپراتوری قوی از لحاظ فرهنگی و سیاسی بسازند.

اشکانیان تا حد زیادی هنر، معماری، مذهب و نشان‌های سلطنتی امپراتوری فرهنگی ناهمگن خود را که شامل فرهنگ‌های پارس، هلنیستی و منطقه‌ای بود، پذیرفتند. در اوایل، درباریان اشکانی برخی از آداب یونانی را پذیرفتند، اما با گذر زمان، به دنبال احیای فرهنگ و دین‌های ایرانی رفتند. همگی نسب پادشاهان اشکانی خود را به هخامنشیان می‌دانستند و خود را شاهنشاه می‌خواندند.

دوره اشکانی از دید دستاوردهای فرهنگی (بومی) در هیچ وجهی برجسته نبوده‌ است.

 

ایران باستان و سلسله‌ اشکانیان
تاریخ ایران باستان

 

تاریخ ایران باستان در سلسله ساسانیان

حکومت سامانیان را اردشیر بابکان تاسیس کرد و شهر بغداد را نیز به عنوان پایتخت برگزید. او دین رسمی کشور را زرتشتی اعلام کرد. پس از او پسرش شاپور اول، بر تخت سلطنت نشست که توانست نام خود را به عنوان یکی از شاهان بزرگ سامانی در تاریخ ثبت کند.

اردشیر پس از به قدرت رسیدن، خود را «شاهنشاه» نامید و قصد ایجاد یک امپراتوری متحد همانند هخامنشیان را داشت. او به نیروی نظامی خود به خوبی رسیدگی می‌کرد و دانش نظامی و سیاسی بالایی داشت.

پادشاهان ساسانی، خود را جانشین هخامنشیان می‌دانستند و همانند داریوش بزرگ، قدرت مرکز امپراتوری را افزایش و استقلال حاکمان محلی را بسیار کاهش دادند؛ چیزی که در سرزمین ایران، از زمان حملهٔ یونانیان و در دوران امپراتوری پارت، وجود نداشت.

در دوران ساسانیان تلاش شد که فرهنگ و دین بومی ایران ترویج شود و در این دوران، مزدیسنا دین رسمی امپراتوری ایران اعلام شد. زبان پارسی میانه نیز زبان رسمی گردید.

بیشتر شاهان این امپراتوری میان مردم محبوب بوده‌اند، زیرا آن طور که در تاریخ ایران باستان نگاشته شده، آنها استبداد نداشته‌اند؛ با این حال، شاه معمولاً در مجامع عمومی حاضر نمی‌شد. همچنین شاهان ساسانی به احکام دین رسمی کشور احترام می‌گذاشتند.

 

ایران باستان و سلسله ساسانیان
تاریخ ایران باستان

 

هنر ایران در دوران ساسانی یک نوزایی کلی را تجربه کرد. موسیقی ایرانی در دوران ساسانیان بار دیگر گسترش یافت و شاعران و موسیقی‌دانان ایرانی در رسوم گوناگونی همانند شکار، هنرشان را اجرا می‌کردند.

معماری کشور نیز در این دوران، غالباً ابعاد باشکوهی به خود گرفت؛ مانند کاخ‌های تیسفون، کاخ اردشیر بابکان و کاخ ساسانی سروستان. در کل، معماری ساسانی به اوج رسید و آثار آن هنوز وجود دارد. شاهان ساسانی همچنین کمک شایانی به گسترش دانش و آموزش در سرزمین‌شان کردند و دانشگاه گندی‌شاپور به عنوان یکی از مراکز علمی آن دوران، شهرت بالایی به دست آورد.

در دوران ساسانیان به وضعیت کشور رسیدگی خوبی می‌شد. در آن زمان، کشاورزی با سیستم‌های آبی ممتاز، پایهٔ اقتصاد ساسانی و سهم آن در اقتصاد ملی، بیش از بازرگانی بود. در این دوره دو مسیر تجاری به بهره‌برداری رسید، یکی راه ابریشم در شمال بود که نقش بسزایی در تجارت داشت و هنوز هم از آن به عنوان یکی از مسیرهای بزرگ و موفق یاد می‌شود و دیگری نیز راهی در سواحل جنوبی کشور بود که آن نیز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود.

کارخانه‌های شوش، شوشتر و گندی‌شاپور نیر برای محصولات ابریشم خود تا شهرهای بزرگ دیگر کشورها نیز شهرت دست و پا کرده بودند و حتی با کارخانه‌های چینی که تا پیش از آن زمان به شهرت زیادی رسیده بودند، رقابت می‌کردند.

در تاریخ ایران باستان ذکر شده که حکمرانان ساسانی از دیدگاه نظامی، سیاسی و اداری نیز برنامه‌ریزی بسیار زیادی کرده بودند. بخش قضایی حکومت در هنگام محاکمه یک متهم، نوع جرم و شرایط مجرم را در نظر می‌گرفت؛ برای مثال، ارادی بودن جرم و جنسیت و بزرگسال بودن مجرم در احکام بسیار اثر داشتند. یکی از نکات جالب در محاکمه‌ها این بود که مردم نیز می‌توانستند در کنار درباریان، روحانیون و گاهی شاه حاضر شوند و شاهد محاکمه باشند.

از نظر روابط خارجی نیز امپراتوری ساسانی کاملا برنامه‌ریزی شده‌ عمل می‌کرد و حتی از سفرای خارجی با آداب محترمانه‌ای پذیرایی می‌شد. ارتش شاهنشاهی ساسانی نه تنها سرزمین امپراتوری را برای قرن‌ها از حمله‌های بیگانگان محفوظ داشت، بلکه با بهترین سپاهیان زمان خود، همانند رومیان رقابت کرد و آنان را در نبردهای بسیاری شکست داد.

در تاریخ ایران باستان آمده که ارتش ایران در زمان ساسانیان دارای رتبه‌بندی نظامی پیشرفته‌ای بوده‌ و مهم‌ترین سطوح این ارتش وفادار به شاه را فرماندهی کل ارتش و ریاست سواره‌نظام تشکیل می‌داده است. سواران زره‌پوش ساسانی از نجبای جامعه بوده‌اند و تیراندازان ساسانی نیز شهرت فراوانی داشتند.

این ارتش در محاصره مهارت بالایی داشت و از زیرساخت و دستگاه‌های جنگی پیشرفته‌ای نیز بهره می‌برده است.

 

خصوصیات ایران باستان
تاریخ ایران باستان

 

ارتش ساسانی همچنین از حیوانات غیر مرسوم در جنگ‌ها استفاده می‌کرد؛ به عنوان مثال رویارویی فیل‌های ارتش ساسانی با رومیان، هولناک توصیف شده‌است. شاهنشاهی ساسانی که از سال ۲۲۴ میلادی بر ایران فرمانروایی کرد، در نهایت با حمله اعراب به ایران سرنگون شد و پایان دوران ساسانیان، سال ۶۵۱ میلادی در نظر گرفته شده‌است.

با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکده‌ها، دوران سیستم شاهنشاهی‌های ایرانی و همچنین فرهنگ متمایز آن، این گونه پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد. این، آغاز پیدایش دوران و فرهنگ جدیدی برای تاریخ ایران باستان بود؛ دورانی که فرهنگ، هنر، ادبیات، معماری و بسیاری از جنبه‌های دیگر با آمدن دین اسلام به ایران دگرگون شد و لباسی تازه بر تن کرد.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید