سخن پیرامون جشن «سیزده بدر»، همانند دیگر جشنهای ملی و باستانی ایران، نیاز به پژوهش زیاد و مقدمه چینیای طولانی دارد. به ویژه جشنی با این گسترهی برگزاری و سابقهی طولانی که این پهنه و زمان؛ تغییراتی ژرف در آیینها و مراسم ویژهی این روز ایجاد کرده است.
روز سيزدهم فروردين يا همان سيزدهبدر از جمله روزهايي است که حکايتها و روايتهای فراوانی درباره آن گفته شده و جالب آنکه متداولترين حکايت درباره اين روز، نادرستترينِ اين تعبيرهاست و سيزدهمين روز نوروز، روزی مقدس نزد ايرانيان باستان بودهاست. در این راستا کوشش بر این بوده است تا خردورزانه ترین و مستندترین گفتارها، نوشتارها و نگرشها را در این زمینه گردآوری کنیم.
گفته میشود ایرانیان باستان در آغاز سال نو پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخندهایست به باغ و صحرا میرفتند و شادی میکردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دوره نوروز را به پایان میرسانیدند. میتوان گفت معقولترین موردی که درباره سیزده به در گفته میشود همین است.
همچنین در هیچ یک از متون کهن و هیچ دانشمند و نویسندهای، از این روز به بدی یاد نکردهاند بلکه در بیشتر نوشتارها و کتابها، از سیزدهم نوروز با عنوان روزی فرخنده و خجسته نام بردهاند.
ارتباط با مسیحیت و اروپا
برخی از محققان عقیده دارند که عقیده به نحوست عدد سیزده اثری است که از ارتباط و مجاورت با عالم مسیحیت به زرتشتیان و بعد از آنان مسلمانان انتقال یافتهاست. اصل این عقیده به این صورت است که یهودای اسخر یوطی یکی از دوازده حواری مسیح نقشه کشید تا وی را تسلیم مخالفانش کند و قرار گذاشت تا وقتی وارد محفل مسیح شود، او را ببوسد تا دشمنان او بتوانند تشخیص دهند که کدام یک از افراد حاضر در محفل مسیح است. بدین ترتیب مسیح دستگیر شد و چون یهودای اسخر یوطی سیزدهمین فردی بود که به جرگه مسیح و یازده شاگرد دیگرش در آمد و شمارهی آنان به سیزده رسید مسیح گرفتار؛ محاکمه و به دار آویخته شد. عیسویان بدین علت عدد سیزده را شوم میدانند.
اما وقتی دربارهی نیکویی و فرخندگی این روز بیشتر دقت میکنیم منابع معقول و مستند با سوابق تاریخی زیادی را مییابیم. همانطور که گفته شد سیزدهم فرودین ماه که تیر روز نام دارد و متعلق به فرشته یا امشاسپند یا ایزد سپند (مقدس) و بزرگواری است که در متون پهلوی و در اوستا تیشتر نام دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه که جشن تیرگان است به نام او میباشد.
در گاهشماری ایرانی، هر روز ماه، نام ویژهای دارد. به عنوان مثال، روز نخست هر ماه، اورمزد روز و روز سیزدهم هر ماه تیر روز نامیده میشود و متعلق به ایزد تیر است. تیر در زبان اوستایی تیشتَریَه خوانده میشود و هم نام تیشتر، ایزد باران است. با توجه به اطلاق گرفتن نام ایزد باران، میتوان گفت که تیر در نزد ایرانیان باستان نمادی از رحمت الهی بوده است. تیر در کیش مزدیسنی؛ مقام بلند و داستان شیرین و دلکشی دارد و جشن بزرگ تیر روز از تیر ماه نیز که جشن تیرگان است به نام او میباشد.
فروردین ماه نیز که هنگام جشن و سرور و شادمانی و زمان فرود آمدن فروهرها است و تیر روز از این ماه نخستین تیر روز از سال میباشد در میان ایرانیان باستان بسیار گرامی بوده و پس از دوازده روز جشن که یادآور دوازده ماه سال است، روز سیزدهم را پایان رسمی روزهای جشن نوروز میدانستند و با رفتن به کنار جویبارها؛ باغ و صحرا و شادی کردن در واقع جشن نوروز را با شادی به پایان میرساندند و به قول امروزیها «حسن ختامی بود بر بزرگترین جشن سال».
ریشه و فلسفه سیزده بدر
«در صحن کاخ سلطنتی دوازده ستون از خشت خام برپا میکردند که در هریک از آنها یکی از حبوبات دوازدهگانه را میکاشتند و به کـُشتی که از پشم گوسفند بافته میشود، شش قسمت است که هر قسمت دوازده رشته میشود که بطور مجموع هفتاد و دو نخ میشود، میبستند.» عدد شش اشاره است به شش گاههنبار و عدد دوازده به یاد دوازده ماه است و هفتاد و دو هم به هفتاد و دو فصل یسنا اشاره دارند.
ایرانیان باستان عمر جهان را دوازده هزار سال ميپنداشتند و معتقد بودند هرچه دنيا به پايان اين دوازده هزار سال نزديکتر میشود، پليدیها و غلبه آنها به نيکیها بيشتر میشود تا آنکه در پايان اين عمر دوازده هزار ساله رستاخيز به وقوع میپيوندد و جهان از همه بدیها پاک می گردد.
بنابراين فردای رستاخيز در اصل نخستين روز از هزارهی سيزدهم و آغازگر زمانی است مبرّا از همه ناپاکیها. به همين علت عدد سيزده به عنوان نماد شروع و تولد دوباره، احترام زيادی نزد ايرانيان داشت و سيزدهم فروردين نيز نشانهای بود از آغاز آفرينش در طبيعت بهاری که خود، هميشه يادآوری از رستاخيز بوده و هست. پس ايرانيان در اين روز به جشن و پايکوبی میپرداختند و بدين ترتيب خود را برای آغاز سالی پرتلاش و پر برکت آماده میکردند.
چرا سیزده بدر نحس است؟
تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار سعد و فرخنده دانستهاند. برای مثال در آثار الباقیه ابوریحان بیرونی، جدولی برای سعد و نحس بودن روزها قرار دارد که در آن برای سیزدهم نوروز که تیر روز نام دارد، کلمه سعد به معنی نیک و فرخنده آمده است. بعد از اسلام چون سیزدهم تمام ماهها را نحس میدانند، به اشتباه سیزدهم عید نوروز نحس شمرده شد.
حادثههای بزرگ گیهانی در روزگاران كهن، بارها فلاكت و بلاهای بسیار برای دنیای خاكی ما پدید آورده اند. از این حادثهها و بلایا در متون كهن نام برده شده است. در بعضی كتب مذهبی مانند اوستا، ودا، تورات، انجیل و كتابهای پهلوی و. . . اشارهای به این حادثهها شده است. زمین لرزه و سیل و طوفان بسیار اتفاق افتاده، اما همواره بدترین آنها در خاطر مردمان پایدار مانده است. یكی از حادثههای سهمگین گیهانی كه ذكر آن در تورات آمده، در روز سیزدهم سال نو مصری كه مانند جشن فروردین ایرانی به هنگام تعادل بهاری خورشید گرفته میشد به وقوع پیوسته و موجب مرگ عده زیادی شده است. این روز مصادف با روز سیزدهم ماه ایرانی است.
در آن روز سیزدهم سال نو، گویا ستارهای دنباله دار در فضای زمین درخشیده است به طوری كه در افق ایران نیز آن را دیدهاند. بر اثر برخورد این ستاره با زمین، آتشفشانها آغاز آتشفشانی كردهاند و زمین لرزهای سهمگین روی داده است و كاخها ویران گشتهاند . این حوادث، این اندیشه را در ذهن مردم پدیدار كرد كه هر چند هزار سال یك بار واقعه ای این چنینی رخ خواهد داد. از همین رو است كه مردم به طور سنتی در هر سال به هنگام روز سیزدهم فروردین منتظر واقعهای سهمگین بودهاند، از این جهت خانمان خود را رها میكردند و در این روز زیر سقف و بام نمیماندند، تا اگر زمین لرزهای رخ دهد در امان بمانند.
رفته رفته روز سیزدهم سال و در پی آن شماره سیزده، رنگ نحوست گرفت و مردم در همه جای دنیا از عدد سیزده پرهیز كردند اما امروز دیگر مدتهاست که پلاک خانهها و مغازهها را به صورت ۱۲ + ۱ نمینویسند و حتی برعکس دیده میشود که عدد سیزده برای بعضیها به جای نحوست، خوش شانسی میآورد!
اصطلاح سیزده به در
مشهور است که واژه ی سیزده به در به معنای «در کردن نحسی سیزده» است. اما وقتی به معانی واژهها نگاه کنیم برداشت دیگری از این واژه میتوان داشت. «در» به جای «دره و دشت» میتواند جایگزین شود. به عنوان مثال علامه دهخدا، واژه «در و دشت» را مخفف «دره و دشت» میداند.
یکی از معانی واژه «به» ، « طرف و سوی » میباشد. مانند اینکه میگوییم «به فروشگاه».
فلسفه سیزده بدر در تاریخ ایران باستان
همانطور که پیشینهی جشن نوروز را از زمان جمشید شاه میدانند؛ دربارهی سیزده به در (سیزده بدر) هم روایت هست که:
«جمشید، شاه پیشدادی، روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم خیمه و خرگاه بر پا میکند و بارعام میدهد و چندین سال متوالی این کار را انجام میدهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و آیین درمیآید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون از خانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار میکنند».
اما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده بدر از روی منابع مکتوب، تمامی منابع مربوط به دوران قاجار میباشند و گزارش به برگزاری سیزده به در در فروردین یا صفر دادهاند. از همین رو برخی پژوهشگران پنداشتهاند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارد اما با دقت بیشتر در مییابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارد.
همانطور که پیش از این گفته آمد، تنوع و گوناگونی شیوههای برگزاری یک آیین، و دامنهی گسترش فراخ تر یک باور در میان مردمان، بر پایهی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه، نشان دهندهی دیرینگی زیاد آن است.
همچنین مراسم مشابهای که به موجب کتیبههای سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیینهای سال نو در سومر با نام «زگموگ» و در بابل با نام «آکیتو» دوازده روز به درازا میکشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار میشده. بدین ترتیب تصور میشود که سیزده بدر دارای سابقهای دست کم چهار هزار ساله است.
اسطوره باران در روز سيزدهم
قصه روز سيزدهم از اين قرار بود که در گاهشماری قديم (ايران باستان) سيزدهمين روز از هر ماه، روز تير نام داشت. اين نام، از نام ايزدی به نام تيشتر (Tishtar) گرفته شده بود و اين ايزد با باران و طراوت ارتباط داشت زيرا تيشتر، اصل و ريشه همه آبها و سرچشمه باران و باروری بود.
او آنقدر اهميت داشت که حتي برايش يک صورت متجلی در آسمانها نيز در نظر گرفته بودند که پر نورترين ستاره آسمان بود. ستارهای که منجمان آن را به نام شِعراي يماني میشناختند و به قول امروزیها گل سر سبد ستارههای دب اکبر بود.
داستان جنگ اين ايزد با ديو خشکسالي در باور ايرانيان بسيار جالب است. داستان اينگونه آغاز میشد که ابتدا ديو خشکسالي به هر ترفندی از بارش باران ممانعت میکرد. تيشتر به ياری ايزدِ باد، آبها را از زمين برداشت و به آسمان هدايت کرد. سپس به مدت ۱۰ شبانه روز خود را به شکل مرد جوان بلند قامتی درآورد که قدرت پرواز داشت و بدين ترنيب در آسمانها جای گرفت و توانست از ابرها به سوی زمين باران بفرستد.
اين باران يک باران معمولی نبود بلکه هر قطره آن به بزرگی جثه يک انسان تنومند بود. بنابراين پس از چنين بارشی؛ آب، زمين را فرا گرفت و جانوران موذی را از ميان برد و اگر عدهای از آنها نيز جان سالم به در بردند همگی در سوراخهای خود مخفی شدند.
يک بار ديگر ايزدِ باد دست به کار شد و آبها را به کرانههای زمين برد و يک دريای اسطورهای به وجود آورد به نام دريای فراخکرد (Farakhkard). همين که ديو خشکسالی داشت متوجه اقدامات تيشتر و يارانش شد، تيشتر اين بار خود را به شکل گاوی زرين شاخ درآورد و ۱۰ شبانه روز ديگر به اين شکل در آسمان پرواز کرد و همچنان از ابرها باران باراند.
به همين ترتيب در دهه سوم به هئيت اسبيی سفيد و زيبا درآمد و به کار خود ادامه داد. در اين زمان که به شکل اسب درآمده بود از آسمان به دريای فراخکرد رفت تا آنجا را از زهر جانوران زيانبخش پاکيزه کند اما گويا ديو خشکسالی دست او را خوانده و او نيز خود را به شکل اسبی درآورده بود که يال و گوش نداشت و سياه و ترسناک به نظر ميرسيد. در اينجا بود که نبردی مستقيم ميان آنها شکل گرفت.
در آغاز اين جنگ، ديو خشکسالي نيرومندتر از تيشتر عمل کرد و پيروز شد. نتيجه اين پيروزی آن شد که توانست ايزد تيشتر را هزار گام از دريای فراخکرد دور و جهان را برای مدتی دچار خشکی و تشنگی کند. تيشتر، ناراحت و شکست خورده به پيشگاه خداوند رفت و شکايت کرد که ناتوانی او، از آن جهت بوده که مردم دعا و نيايش شايستهای برای او به جای نياوردهاند. خداوند برای جبران اين شکست به او نيرويی داد برابر ۱۰ مرد جوان، ۱۰ کوه، ۱۰ رود و … . با اين پشتوانه در نبرد دوم، تيشتر پيروز شد و اين بار او بود که توانست ديو خشکسالی را هزار گام دور کند و باز هم با کمک ايزدِ باد ابرها را به هر سوی آسمان راند تا همه جا را سرشار از باران کنند.
در اين داستان همانطور که تيشتر همکارانی داشت، ديو خشکسالی نيز در از ديوهای ديگری کمک گرفته بود. يکی از اين ديوها در شکل گرفتن رعد و برق نقش داشت. زيرا در نبرد دوم، وقتی ايزد تيشتر گُرز خود را بر آتشی که در ابرها نهفته بود، کوبيد آتش شراره کشيد و يکی از ياوران ديو خشکسالی از وحشت خروشی برآورد و هلاک شد. همين امر باران را شديدتر و فراوانتر کرد. تيشتر کم کم توانست به خشکسالی غلبه کند و ۱۰ شبانه روز برای زمين باران بفرستد.
زهری که از جانوران موذی بر روی زمين باقی مانده بود همراه با اين آبها به درياها رفت و شوری و تلخی آب درياها را سبب شد. اما در عوض آبهای پاکيزه به مزارع و چراگاهها راه يافت و سرسبزی و طراوت را به ارمغان آورد.
اين اتفاق فرخنده در سيزدهمين روز ماه، در يک زمان اساطيری رخ داد. بنابراين برای مردمانی که در سرزمينی خشک زندگی میکردند و هميشه از خشکسالی بيم داشتند؛ روز باران، روز مقدسی بود. به ويژه وقتی اين روز از پی نوروز و در آغاز بهار از راه میرسيد. پس بايد برای تماشای طراوت بهاری و همراه شدن با طبيعت از خانهها بيرون میآمدند و با برگزاری جشنی که در دلِ آئينهای مذهبیشان نهفته بود، دست به سوی آسمان میبردند و برای داشتن سالی پر باران دعا و نيايش میخواندند.
با اين کار دلخوری تيشتر را نيز برطرف میکردند تا او به ياری کشت و کارشان بيايد. آنها سبزهها را به آب روان میسپردند تا در محضر تيشتر تأکيد کنند که سرسبزی و باروری در گرو آب و باران است و با اين حرکت نمادين از او میخواستند بارش را از آنها دريغ نکند.
برگزاری مراسم سیزده بدر
بخشی دیگر از آیینهای سیزده بدر را هم باورهایی تشکیل میدهند که به نوعی با تقدیر و سر نوشت در پیوند است. برای نمونه فال گوش ایستادن ،فالگیری (به ویژه فال کوزه)، گره زدن سبزی و گشودن آن ،بخت گشایی (که درسمرقند و بخارا رایج است) و نمونههای پرشمار دیگر …
روز سیزدهم نوروز گویا روز رسمی همه مردم برای طلب باران، برای همه سرزمین های ایران بوده است و خوردن غذای روز در دشت و صحرا نشانه همان فدیه گوسفند بریان است كه در اوستا آمده و افكندن سبزه های تازه دمیده نوروزی به آب روان جویبارها تمثیلی است از دادن فدیه به ایزد آب در آناهیتا و ایزد باران و جویبارها «تیر». در این روز مردم همه به دشت و صحرا میروند و از بامداد تا شامگاه به شادی و سرور میپردازند.
آیینهای سیزده بدر
- گره زدن سبزه
- سبزه به رود سپردن
- خوردن کاهو و سکنجبین
- پختن غذاهای متنوع به ویژه آش رشته
- بررسی علف گره زدن
افسانهی آفرینش در ایران باستان و موضوع نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهی «کیومرث» دارای اهمیت زیادی است. در «اوستا» چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را نخستین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است.
گفتههای «حمزهی اصفهانی» در کتاب «سِنی ملوک الارض و الانبیاء» صفحههای ۲۳ تا ۲۹ و گفتههای «مسعودی» در کتاب «مروج الذهب» جلد دوم صفحههای ۱۱۰ و ۱۱۱ و «بیرونی» در کتاب «آثار الباقیه» بر پایهی همان آگاهی است که در منبع پهلوی وجود دارد که:
این رسم از زمان «کیانیان» تقریبا فراموش شد و در زمان «هخامنشیان» دوباره آغاز شد و تا امروز باقی مانده است.
در کتاب «مُجمل التواریخ» چنین آمده است
«اول مردی که به زمین ظاهر شد، پارسیان آن را «گل شاه» نامیدند، زیرا که پادشاهی او الا بر گل نبود، پس پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزده نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مُردند، جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند.»
همانگونه که شباهتی بین چارشنبه سوری و نوروز امروزی متداول در تهران و شهرهای بزرگ، با شیوههای اصیل و کهن آن وجود ندارد، سیزده بدر امروزی نیز تنها نامی از یک جشن کهن را برخود داشته و هیچ شباهتی به آیین کهن و یادگار نیاکان ما ندارد. نحوه ی اجرای این جشن، مانند بسیاری از دیگر آیینهای ایرانی، عمیقا از شیوه ی اصیل و باستانی خود دور شده است و به شکل فعلی آن، دارای سابقهی تاریخی در ایران نیست.
اگر در گذشته مادران و پدران ما، سبزههای نوروزی خود را در این روز به صحرا میبرده و برای احترام به زمین و گیاه، آن را در آغوش زمین میکاشته اند، امروزه ما آن را به سوی یکدیگر پرتاب میکنیم و تکه تکهاش میکنیم. سیزده بدرِ پیشینیان ما، روزی برای ستایش و دعا برای طلب باران فراوان در سال پیش رو، برای گرامیداشت و پاکیزگی طبیعت و مظاهر آن، و زیست بوم مقدس آنان بوده است. در حالیکه امروزه روز ویرانی و تباهی طبیعت است!
محمد
باسمه تعالی
مطالب خوبی بود
ولی فکر کنم که نیاز باشه مقداری مطالعه بیشتری بکنید.
فرمودید که در هیچ کتابی در مورد نحسی این روز سندی وجود ندارد.
کتابهای تاریخی یهود رو اگه مطالعه کنید خیلی چیزها دستگیرتون می شه
دلیل واقعی نحسی این روز نزد ایرانیان و جنایات یهودیان را خواهید فهمید.
البته شایان ذکره که هیچ روزی فی نفسه نحس نیست.
با تشکر