ایران باستان فراز و نشیبهای بسیاری داشته و امپراطوریهای بزرگی مانند هخامنشیان را در خود پرورش داد. پایان سلسله هخامنشیان اما در اثر بی لیاقتی یا زوال حکومت نبود. نابودی هخامنشیان در اثر حمله اسکندر به ایران بود که نتایج ناپسندی در پی داشت. سلوکیان یکی از حکومتهایی بود که در ادامه این کشورگشایی بر ایران حکومت میکردند.
دورهای از تاریخ ایران که در تصرف این سلسله بود را با نام سلوکیان میشناسیم. علاوه بر ایران، سرزمینهای دیگری نیز در جریان حمله اسکندر تصرف شدند که در نهایت امپراتوری او را گسترش دادند. حکومت این خاندان بر ایران با این که مدت چندانی نبود، اما آثار بسیار مخربی بر نحوه ساخت و ساز بناها و البته فرهنگ مردم داشت.
تا سالها پس از خروج این حکومت نیز همچنان اثرات منفی آن دیده میشد. در ادامه این مطلب سعی داریم تا حکومت سلوکیان بر ایران را مورد بررسی قرار دهیم و با نحوه حکومت و شاهان این حکومت آشنا شویم، پس همراه ما باشید.
سلوکیان چه کسانی بودند؟
اولین و البته مهمترین نکته در مورد سلوکیان را میتوان یونانی تبار بودن آنها دانست. سلوکوس که در واقع بنیانگذار این حکومت بود در ابتدا یکی از فرماندهان ارشد اسکندر بود. او توانست بخشهای بزرگی از ایران، شوش، عیلام و مناطقی دیگر را به تصرف سرزمینهای اسکندر دربیاورد.
از نظر عقاید و افکاری هم سلوکوس تقریباً هیچ تفاوتی با اسکندر نداشت. اسکندر و تمام فرماندهانی که داشت، خود را همانند خدایانی میپنداشتند که لیاقت پرستیده شدن توسط مردم را دارند. این خودخواهی و غرور همان عاملی است که در ادامه روند به قدرت رسیدن آنها، کمک کننده بود و همچنین در انتها سبب زوال و نابودیشان شد.
سلوکیان چگونه به قدرت رسیدند؟
هخامنشیان خاندان بزرگ و قدرتمندی بودند که بر ایران برای سالهای طولانی حکومت کردند. این سلسله خدمات زیادی به ایران و مردمانش کردند و آثار شکوه آنها همچنان هم قابل مشاهده است. پایان این حکومت اما با کشورگشاییهای اسکندر به وقوع پیوست.
اسکندر فردی جنگجو و خونریز بود که عمر کوتاهش به لشکر کشی، تصرف سرزمینها، هوسرانی و شراب خواری گذشت. او ۳۱ سال زندگی کرد که بخش کوتاهی از آن شامل فرمانروایی بر سرزمین پارسیان بود. حکومت اسکندر در مجموع از ۷ سال هم فراتر نمیرفت و پس از مرگش، فتوحاتی که داشت در میان سرداران و بزرگان تقسیم شد. این پایانی بود برای تصرفاتی که او با خونریزی و ظلم بسیار به دست آورده بود.
زمان تشکیل حکومت سلوکیان
تاریخ دقیقی از زمان اصلی به قدرت رسیدن این حکومت نمیتوان عنوان کرد، اما محققان این بازه را بین سالهای ۳۱۱ تا ۳۱۲ پیش از میلاد حدس میزنند. پس از مرگ اسکندر، سرزمینهایش به تصرف فرماندهان بزرگ و افراد قدرتمند در آمد. سلوکوس اول که از فرماندهان ارشد او بود توانست بخش بزرگی از سرزمینها از جمله ایران را به اشغال خود در آورد.
سلوکوس اول برای پایتخت سلوکیان یک شهر در نزدیکی بابل بنا کرد که بر اساس فرهنگ و معماری یونانی بود. این سبک که در واقع به سبک هلنی نیز معروف است، در ادامه آثار مخربی بر معماری ایرانی گذاشت. این حکومت برای تقریباً ۲۴۸ سال بر مناطقی که شامل ایران میشد حکومت کردند.
در ابتدای به قدرت رسیدن، سلوکیان در میان مردم تا حدی محبوب بودند که در نتیجه رفتار خوب سولوکوس اول با مردم بود. البته این روند ادامهدار نبود و پس از چند سال او نیز رفتارهای جنون آمیز خود را شروع کرد.
ایران از ابتدای این حکومت تا تقریباً ۱۵۰ سال بعد در تصرف آنها بود. به مرور این حکومت نفوذ و تمامیت خود را از دست داد و تحت تاثیر فشار اقوام و حکومتهای محلی مانند اشکانیان، مدام کوچک و کوچکتر شد.
در ادامه این مطلب با ما باشید تا با پادشاهان این سلسله آشنا شوید.
پادشاهان مهم سلوکی
پادشاهانی که بر یک سرزمین حکومت میکنند، میتوانند موجب پیروزی و موفقیت آن مردم باشند یا باعث نابودی و بدبختی گردند. سلوکیان هر دو نوع پادشاهان را به خود دید و به همین سبب هم تا مدت نسبتاً طولانی بر سرزمینهای گسترده حکومت کردند.
۱. سلوکوس اول
سلوکوس اول در ابتدای به قدرت رسیدن، محبوبیت خوبی در میان مردم و اشراف داشت. او برای محکم کردن جای پای خود و برقراری پیوند خونی با مردمان ایران آن زمان با دختر یک نجیبزاده بلخی ازدواج کرد. سلوکیان در ادامه پیوندهایی با ویسپوهران که اشراف محلی و قدرتمند آن زمان نام داشتند، برقرار کردند که تا مدت طولانی ادامه دار بود.
همین موضوع نیز باعث شد تا بیشتر پادشاهان سلوکی از سمت مادری ریشهای ایرانی داشته باشند. سلوکوس اول پس از تصرف ماد، شوش و بابل به سمت هند رفت. حکومتی که در هند بر سر قدرت بود، مقبولیت زیادی داشت و سلوکوس اول تصمیم گرفت از در صلح و دوستی با او وارد شود.
۲. آنتیوخوس اول
او به عنوان جایگزین پدرش و پس از مرگ او به تخت حاکمیت نشست. در دوره حکمروایی او تصرفات سلوکیان دستخوش تغییرات بسیاری شد و این در حالی بود که او سعی در پیشگیری از این موضوع را داشت. مهمترین موفقیت آنتیوخوس اول را میتوان فرونشاندن شورش سوریه دانست.
او در طی ۹ سال حکومت خود بخشهای بزرگی از سرزمینهای به جای مانده از پدرش را از دست داد. فارس در این دوره استقلال خود را به دست آوردند و نشانههایی از شورش در بلخ مشاهده میشد. آذربایجان که همچنان مستقل بود به پایگاهی برای پرورش فرهنگ ایرانی تبدیل شد و سنت مزدایی را حفظ کرد.
۳. آنتیوخوس دوم
او که با لقب تئوس شناخته میشد یکی از پادشاهان عیاش و سبب نابودی سلوکیان بود. او توانست در زمان حکمرانی خود پارسها را عقب براند و سعی داشت در شهر انطاکیه نیز قدرت را به دست بگیرد که شکست سختی از پارتها در این شهر خورد.
جنبشی که در زمان آنتیوخوس اول در بلخ آغاز شده بود در دوره حکومت آنتیوخوس دوم به عمل نشست. در دوره حکومت او بلخ به طور کامل از امپراتوری سلوکیان خارج شد.
۴. آنتیوخوس سوم
این پادشاه توانست برای مدت ۳۶ سال بر باقی مانده تصرفات سلوکیان حکومت کند. او در طی این زمان به عنوان حاکمی ظالم و سیاستمدار شناخته میشد. مادها و پارسها در دوره حکومت او با بلخ متحد شده بودند و شورشی را آغاز کردند که توسط آنتیوخوس سوم فرونشانده شد.
او توانست شورشها و حرکتهایی انقلابی در مناطق دیگر مانند سواحل خلیج فارس را نیز خنثی کند و همه این پیروزیها سبب شد تا مغرور شود. او به سمت مقدونیه لشکر کشی کرد و در آنحا شکست سختی از روم خورد که به پرداخت غرامت منتهی شد.
۵. آنتیوخوس چهارم
اپیفانوس یا تجلی خداوند، لقب آنتیوخوس چهارم بود. او در زمان حکومت خود سعی بر کشورگشایی و برگرداندن اقتدار به سلوکیان داشت که از همه جهت به بنبست خورده و سبب زوال این سلسله شد. لشکر کشی او به مصر و شسکت در این نبرد باعث شد تا پارتها قدرت خود را گسترش دهند. از جهات دیگر نیز آنتیوخوس مقبولیت خود را از دست داد که میتوان از ارمنسان به عنوان مهمترین آنها یاد کرد.
با نگاهی کلی میتوان مشاهده کرد که بخش بزرگی از تصرفات سلوکیان در زمان حکومت این پادشاه به استقلال رسیدند.
شکست و نابودی سلوکیان
بی شک میتوان دوران اوج قدرت و حاکمیت سلوکیان را حکومت آنتیوخوس سوم دانست که موفقیت زیادی در حفظ تمامیت سرزمینهایشان داشت. به طور کلی سلوکیان از جهات مختلفی درگیر جنگ و شورشهای بزرگ و کوچک بودند که سبب ضعف آنها شد. فساد در داخل حکومت نیز به این موارد اضافه شد تا روند نابودی آنها را سرعت ببخشد. به مرور زمان عیلامیها، مادها و پارتها مناطق بزرگی از سرزمینهای خود را آزاد کردند.
انتهای حکومت این خاندان و از بین رفتن سلوکیان با به قدرت رسیدن خاندان ارشک یا همان اشکانیان همراه شد. از مهمترین دلایل نابودی این خاندان را میتوان حکمرانی با خشم و ظلم دانست که در نهایت سبب نارضایتی مردمان مناطق مختلف و شورش میشد. این خاندان در سال ۶۴ قبل از میلاد مسیح به طور کامل نابود شد.
سلوکیان، حکومتی محکوم به نابودی
همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره کردیم، سلوکیان در اصل ریشه یونانی داشتند و در نتیجه تصرفات اسکندر توانستند بر ایران و مناطق نزدیک به آن حکومت کنند. مهمترین عاملی که نشان میدهد هیچگاه این خاندان نمیتوانست در ایران دوام داشته باشد، مغایرتهای فرهنگی میان آنها و مردمان پارس بود.
رفتار، عقاید، نحوه زندگی و تفکرات سلوکیان همگی ریشه در فرهنگ یونانی داشتند که مبتنی بر شرابخواری، هوس رانی، ظلم و افراط در زمینههای مختلف بود. این عقاید در برابر سبک زندگی و تفکرات مردمان پارس محکوم به شکست و نابودی بود.
در نهایت لازم است اشاره کنیم که از سلوکیان آثار باستانی بسیاری به جای مانده است. از مهمترین آنها میتوان شهر آی خانم را نام برد که در زمان سلوکیان ساخته شده است. کتیبه شوش، لوح نهاوند و پیکره هرکول از جمله دیگر آثار باستانی شناخته شده از دوران حکومت سلوکیان هستند.