ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – انشا درباره مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه را باید در شمار انشاهای توصیفی و دارای بار هیجانی و جذابیت بالا قرار دهیم. چنین انشایی با هیجان یک روز مسابقه و شوتهایی که پی در پی به چهارچوب دروازه کوبیده میشود، همراه خواهد بود. در ادامه به دو نمونه از این سبک انشا به شکل توصیفی و مشابه با انشا درباره داخل یک اتوبوس شلوغ، میپردازیم.
انشا درباره مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه
انشا اول: دیدن صحنه جذاب گل
بند مقدمه (متن نوشته)
هیجان تماشای یک مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه، به مراتب بیشتر از چیزی است که از دیگر جهات استادیوم میتوان مشاهده کرد. من یک بار این تجربه را داشتهام. روی صندلی خود در جایگاه تماشاچیهای مسابقه نشستم و هر لحظه توپی را میدیدم که گویی مستقیم به سمت من میآمد.
بندهای بدنه (متن نوشته)
از این روزنه گویی کاملا مسلط بر زمین مسابقه بودم و همه چیز حالت واقعیتری به خود گرفته بود. هر شوتی که به سمت دروازه میخورد، من نیز همگام با دروازهبان، هیجان گرفتن آن را احساس میکردم. به جای دروازهبان به بالا میجهیدم و بعد خود را به زمین میکوبیدم.
این لذتی بود که در هیچ زاویه دیگری از ورزشگاه نمیتوانستم کشف کنم. اما با نشستن مقابل تور دروازه و تماشای بازی فوتبال از خلال تور دروازه، اوضاع به شکلی متفاوت پیش میرفت. بازیکنان تیم مقابل تمام تلاش خود را برای نزدیک شدن به دروازه که من پشتش نشسته بودم، انجام میدادند. از خلال تور دروازه دیدم که یکی از بازیکنان روی دیگری خطا کرده و با کف پای خود، به ساق پای او کوبید.
این بازیکن دوباره از جای خود برخاست و به سمت دروازه به حرکت درآمد. از تلاش او علیرغم ضربهای که خورده بود، لذت بردم. او با قدرت تمام و پا به توپ، به سمت دروازه پیش میآمد. دو بازیکن دیگر را دریپل زده و از آنها با مهارت تمام رد شد. حالا او و دروازهبان رو در رو و تنها مانده بودند. بازیکن تیم حریف، پای راست خود را بالا آورده و با قدرت تمام به توپ ضربه زده و آن را روانه چهارچوب دروازه کرد. من که شهامت تماشای این صحنه را نداشتم، چشمانم را بستم. صدای سوت داور آمد و هلهلهای در ورزشگاه بلند شد. چشمانم را باز کردم. دروازهبان نقش زمین شده و توپ در تور دروازه نشسته بود!
بند نتیجه (جمع بندی)
تماشای مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه در آن روز برایم فوق العاده جذاب و لذت بخش بود. به این صورت توانسته بودم خودم را در مرکز ثقل زمین بازی، فرض کرده و از بازی به شکلی حرفهایتر لذت ببرم.
همچنین بخوانید: انشا در مورد دیدن یک شکارچی از دریچه چشم یک آهو
انشا دوم: دروازه بان قهرمان تیم محبوبم
معلم از ما خواسته است که یک انشا درباره مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه بنویسیم. من هرگز چنین چیزی را تجربه نکردهام و راستش را بخواهید اصلا تا به حال به ورزشگاه برای تماشای مسابقه فوتبال نرفتهام. اما برای نوشتن این انشا میخواهم در خیال خود به ورزشگاه بروم و درست پشت دروازه تیم محبوبم بنشینم.
با نشستن پشت دروازه تیم محبوبم، خودم را در ورزشگاه تنها میبینم. گویی فقط من در ورزشگاه نشسته و تنها تماشاچی این بازی فوتبال هستم. بازیکنان به زمین آمده و با سوت داور بازی آغاز میشود. من نیز در حالی که از خلال روزنه تور دروازه به زمین بازی چشم دوختهام، دستکشهای دروازهبانی را در دستهای خود احساس میکنم. این دروازه برای من مثل مرز وطن بوده و دل با دل دروازهبان به حفظ آن میاندیشم.
بازی شروع شده و یورشهای پی در پی به سمت دروازه تیم ما شکل میگیرد. شوت پس از شوت و جان فشانیهای دروازه بان را از تور میبینم. هر توپی که به سمت دروازه شلیک میشود، از این بخش جایگاه با قدرت و سرعت بیشتری دیده شده و من هر بار بدن خود را عقب میکشم.
کار تا جایی پیش میرود که یکی از بازیکنان تیم ما روی بازیکن تیم مقابل در منطقه جریمه خطا کرده و داور برای آنها یک پنالتی میگیرد.
خب، حالا بازیکن شوتزن تیم حریف، مقابل دروازهبان ما ایستاده و قرار است ضربه پنالتی را به سمت دروازه ما بزند. من مستقیم به دروازه و از خلال روزنههای آن به پاهای بازیکن نگاه میکنم. او یک بازیکن چپ پا است و احتمالا با پای چپ خود به دروازه ضربه میزند.
نفسم را در سینه حبس میکنم و منتظر ضربه بازیکن و عکس العمل دروازهبان هستم. ضربه با قدرت تمام زده شده و توپ با سرعت به سمت دروازه ما میآید. از خلال تور دروازه میبینم که توپ با شتاب و سرعت در دستان قوی دروازهبان جای میگیرد و تیم ما یک گل به حریف نمیدهد!
این اگرچه پیروزی کامل نیست، اما برای تیم ما یک امتیاز عالی محسوب میشود و من میتوانم با روحیه مضاعف به تماشای ادامه بازی بنشینم.
سخن پایانی
انشا درباره مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه مانند انشا درباره آن چه در مسیر خانه تا مدرسه میبینید، توصیفی و همراه با بازگو کردن لحظه به لحظه وقایع و مانند یک قصهگویی جذاب است. نظر شما نسبت به این دو انشا که خواندید چه بود؟ کدام را بیشتر دوست داشتید؟ شما چه ایده های دیگری برای نوشتن درباره مشاهده مسابقه فوتبال از روزنه تور دروازه دارید؟
پرهام فلاح
عالی
زهرا
بد نبود
بدون نام
بدک نبود
ناشناس
خوب بود
بدون نام
عالی
بدون نام
عالی بود
اولیه خیلی بهتر بود