تا قرن نوزدهم و کشف قوهای سیاه جهش یافته در استرالیا، فرض بر این بود که همه قوها سفید هستند. از آن پس واژه قوی سیاه برای رویدادها و فرآیندهای غیر منتظره است. کتاب قوی سیاه درباره پیش بینی و در نظر گرفتن همین رویدادها در زندگی و تاثیرات گسترده آنها بر جامعه سخن میگوید، رویدادهایی مانند ۱۱ سپتامبر و یا ظهور گوگل در جهان.
در ادامه به بیان خلاصهای از کتاب قوی سیاه میپردازیم؛
معرفی اجمالی کتاب
نسیم نیکلاس طالب نویسنده کتاب قوی سیاه، بینشهای مفید زیادی برای ارائه دارد. او اتکای ما به «مغالطه روایی» را زیر سوال میبرد، روشی که از اطلاعات گذشته برای تحلیل علل رویدادها استفاده میشود، در حالی که بسیاری از تاریخ در واقع «ساکت» است و نمیتواند به ما اطلاعات درستی بدهد. همین سکوت و فاصله در نظام تاریخ است که قوهای سیاه را به وجود میآورد.
در پاسخ به این سوال که قوی سیاه نماد چیست؟ میتوان گفت نام گذاری این کتاب براساس واقعه تاریخی کشف قوهای سیاه است. قبل از اینکه کسی قوی سیاه را دیده باشد، مردم گمان میکردند که همه قوها سفید هستند. به همین دلیل، تمام تصورات آنها از «قو» سفید بود، به این معنی که سفید یک بخش اساسی “قو” بود. بنابراین، هنگامی که آنها اولین قوی سیاه خود را کشف کردند، آنها درک خود را از آنچه یک قو میتواند باشد تغییر دادند.
موضوع اصلی کتاب قوی سیاه در مورد ریسک و عدم قطعیت است که به عنوان آمیزهای از فلسفه و آمار با عناصر تجربی شخصی ارائه شده است، تا به بیان ایدههای خاصی بپردازد. نویسنده، نسیم طالب سالها به عنوان یک تاجر در وال استریت گذرانده است و بنابراین خود را یک تجربهگرای عاقل در راههای دنیای واقعی میداند.
در کتاب قوی سیاه به خواننده گفته میشود که وقوع رویدادهای غیرقابل پیش بینی در زندگی نباید برای کسی تعجب آور باشد، همچنین انسان نباید نسبت به هیچ دانش و آگاهی که دارد متعصب باشد و آن را تغییر ناپذیر بداند. نه تنها غیرقابل پیش بینی بودن یک رویداد بلکه پیامدهای قابل توجه آن برای سیستمی که تحت تأثیر قرار میدهد نیز رویداد را تبدیل به قوی سیاه میکند.
به طور کلی انسان تمایل دارد به جهان به صورت جرئی نگاه کند و با این دیدگاه درمورد رویدادها و عملکرد جهان پیشبینی داشته باشد تا به نتیجهگیری و اعتقاد خود به طور متعصابانه پایبند باشد. اما روند اتفاقات جهان طور دیگریست، همه چیز به سرعت در حال پیشرفت، رشد و تکامل است، پس قاعدتا این دیدگاه نادرست است. تعصب داشتن بر روی اعتقادات فقط ما را از آنچه در اطرافمان رخ میدهد که بیانگر رویدادهای جدید است کور می کند و مانع از آن میشود که وقایع را ببینیم و برای آنها تدبیر و مدیریت داشته باشیم.
این نحوه تفکر باعث میشود که زندگی برای ما سراسر غیرقابل پیشبینی و غافلگیرانه باشد. چراکه چشم اندارمان کوتاه بوده و قدر کافی آیندهگری نداشتهایم. کتاب قوی سیاه ما را تشویق میکند که در جهانبینی خود تجدید نظر کنیم و از اساس اعتقادمان را از نو بسازیم.
در ادامه بررسی کتاب قوی سیاه اگرچه به نظر میرسد انسان باهوش ترین موجود روی کره زمین است، اما هنوز عادت دارد که آینده را بر اساس گذشته پیش بینی کند. اینکه گذشته میتواند نشانه درستی از آینده باشد به طور کلی غلط است و این دیدگاه ما را در مسیرهای غلطی قرار میدهد.
در کتاب قوی سیاه برای مثال زندگی بوقلمونها مورد بررسی قرار میگیرد، آنها هر بار که غذا میخورند این باور در او تقویت میشود که این قانون کلی زندگی است که هرروز توسط انسانهای حیوان دوست مورد حمایت قرار گیرد. اما بعد از ظهر روز قبل شکرگزار اتفاق غیر منتظرهای برای بوقلمون رخ میدهد، این اتفاق باعث تجدید نظر او در باورش خواهد شد.
روشی که طالب، نویسنده کتاب به ما معرفی میکند تا بتوانیم از قوهای سیاه به نفع خود استفاده کنیم به شرح زیر است:
۱) بین احتمال مثبت و منفی تمایز قائل شوید و خود را وارد جریانهای زندگی کنید و اتفاقات مثبت بزرگی که ممکن است رخ دهد را درنظر بگیرید.
۲) به دنبال منابع دقیق و محلی نباشید، بلکه سخت تلاش کنید تا شرایط غیرقابل پیش بینی وارد زندگی کاری شما شود.
۳) از هر فرصتی یا هر چیزی که به نظر میرسد فرصتی است استفاده کنید … اما فکر نکنید که قرار است دوباره پیش بیاید.
درباره نسیم نیکلاس طالب نویسنده کتاب
نسیم نیکلاس طالب، متفکر، تحلیلگر، پژوهشگر و نویسنده لبنانی است که در سال ۱۹۶۰ متولد شد. بیش از دو دهه زندگی خود را بهعنوان یک ریسکپذیر دنیای اقتصاد سپری کرد تا اینکه به یک مقالهنویس و محقق تمام وقت تبدیل شد و روی مسائل عملی، فلسفی و ریاضی با شانس، شانس و احتمال تمرکز داشت. تمرکز او بر نحوه برخورد سیستمهای مختلف با اختلال است و به همین خاطر پروژهای با عنوان اینسرتو (Incerto) راه اندازی کرد. او در این زمینه پنج کتاب نوشته است: «گمراهشده با تصادفیگرایی»، «قوی سیاه»، «پادشکنندگی»، «تخت پروکروستس» و «پوست در بازی».
کتاب قوی سیاه درباره مسئلهای است که از فرموله کردن جهان به وجود آمده است. در این کتاب نسیم به ما میگوید همواره باید درباره جهان بینی خود در شک و تردید باشیم تا بتوانیم موقعیتهای جدید را خوب مدیریت کنیم.
بهترین ترجمه کتاب قوی سیاه
کتاب قوی سیاه نخستین بار در سال ۲۰۰۷ منتشز شد و به سرعت در جهان مورد استقبال قرار گرفت. در ایران نیز توسط مترجمان چیره دستی به فارسی برگردانده شده است. به طور کلی محتوای کتاب اقتصادی است و همچنین نویسنده از کلمات ابداعی زیادی در کتاب استفاده کرده است. این دو موضوع باعث میشود تا ترجمه این کتاب روان نباشد و تمرکز زیادی در حین مطالعه از خواننده طلب کند.
مهمترین نسخههای موجود از کتاب قوی سیاه به زبان فارسی؛ ترجمه فرخ بافنده و انتشارات پندار تابان، ترجمه محمد ابراهیم محجوب و انتشارات آریانا قلم میباشد.
سرفصلهای اصلی کتاب
کتاب قوی سیاه از سه بخش اصلی و نوزده فصل تشکیل شده که هر فصل نیز زیرفصلهای متعددی دارد، در ادامه عناوین بخشهای اصلی را مرور می کنیم؛
- ناکتابخانۀ اومبرتواکو؛
- ما نمیتونیم پیشگویی کنیم؛
- قوهای کبود کرانستان؛
قسمتهایی از متن کتاب
در کتاب قوی سیاه نویسنده تلاش کرده است مفاهیم سنگینی که ارائه می کند را با طنز لطیفی همراه کند تا خواننده را برای ادامه روند کتاب سر ذوق بیاورد. در ادامه به مرور بر بخشهایی از کتاب میپردازیم؛
-
کمی بیندیشید. ببینید در آستانهی سال ۱۹۱۴ برای اینکه بتوانید رویدادهای آینده را پیشبینی کنید، درک شما از جهان چه کمکی میتوانسته به شما کند. سعی نکنید با تقلب از روی آنچه آموزگار دورەی دبیرستانتان در مختان فرو کرده، پاسخ بدهید.
-
آیا می توانستید ظهور هیتلر و جنگ دوم را پیشبینی کنید؟ فروپاشی سریع بلوک شوروی، ظهور بنیادگرایی اسلامی، گسترش اینترنت، فروپاشی بازار را در سال ۱۹۸۷ و برگشت نامنتظرەی آن را چطور؟ مدهای زودگذر، بیماریهای همهگیر، ایدهها، ژانرها و مکاتب هنری همه از همین دینامیک «قوی سیاه» پیروی میکنند. بهراستی، کمابیش همهی چیزهای مهمی که در دوروبرتان میبینید، شاید در این دسته بگنجند.
-
در این رسالهی شخصی، من گردن میکشم و ادعایی میکنم علیه بسیاری از عادات فکری خودمان. ادعا میکنم دنیای ما مقهور ناشناختهها و نامتعارفها و نامحتملها (نامحتمل طبق دانش کنونی ما) است و ادعا میکنم در تمام اوقات، وقتمان را با سخنان پیشپاافتاده میگذرانیم و بر دانستهها باریک میشویم و بر مکررات. این بدانمعنا است که باید پیشامد فراهنجار را نقطهی آغاز بدانیم، نه اینکه آن را بهنام استثنا زیر فرش برانیم.
-
این کتاب کتابی در مورد عدمقطعیت است؛ از نظر این نویسنده، رویداد نادر مساوی است با عدمقطعیت. این حرف که ما اساساً باید رویدادهای نادر و افراطی را بررسی کنیم تا از رویدادهای معمولی سر دربیاوریم، ممکن است حکم سنگینی به نظر بیاید، ولی بگذار منظورم را واضحتر بیان کنم. دو رویکرد برای پرداختن به پدیدهها وجود دارد: اولی، کنار گذاشتن امر غیرمعمول و تمرکز کردن روی امر ‘معمولی’ است.
-
بررسیکننده، ‘خارج از چارچوبها’، خارقالعادهها، را کنار میگذارد و موارد معمول را مورد بررسی قرار میدهد. رویکرد دوم، در نظر گرفتن این مسئله است که برای درک یک پدیده، فرد اول باید نهایتها را در نظر بگیرد، مخصوصاً اگر، مثل قوی سیاه، یک تأثیر فزایندهی خارقالعاده هم به همراه داشته باشند.
-
تقریباً همهچیز در زندگی اجتماعی توسط شوکها و پرشهای نادر اما بااهمیت ایجاد میشود؛ با این وجود تقریباً تمام بررسیهایی که در مورد زندگی اجتماعی صورت گرفته است، روی ‘نرمال’ تمرکز داشته است، مخصوصاً با شیوههای استنتاجی بر پایهی ‘منحنی توزیع نرمال’ که تقریباً هیچ چیزی به تو نمیگوید. چرا؟ چون توزیع نرمال انحرافهای بزرگ را نادیده میگیرد، از پس آنها برنمیآید، بااینحال باعث میشود با اطمینان فکر کنیم که عدمقطعیت را رام کردهایم. لقبش در این کتاب، شیادی عقلانی بزرگ است.
کلام آخر
اگر به دنبال انجام کار پر ریسک و خطری هستید که از آینده آن نمی توانید با اطمینان سخن بگویید، مطالعه کتاب قوی سیاه را در اولویت قرار دهید. ما انسانها به دلیل دانش کم و دانستهها محدودی که داریم نمیتوانیم آینده را درست پیش بینی کنیم و این موضوع می تواند برای ما دردسرساز باشد، این کتاب کمک می کند تا بتوانیم راهی برای جلوگیری و مدیریت این اتفاقات بیابیم و به سلامت از آن عبور کنیم.