معرفی کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی، رمانی قابل ستایش و خواندنی است و از سرنوشت تلخ خانواده‌ای سخن می‌گوید که در تقابل سنت و مدرنیته و جنگ دو برادر به شوربختی می‌رسند.

معرفی کتاب سمفونی مردگان

کتاب سمفونی مردگان یکی از ماندگارترین رمان های ادبیات فارسی است که با گذشت سه دهه از اولین انتشارش، همچنان جذابیت‌های خودش را دارد. این کتاب از شخصیت‌هایی تشکیل شده است که هر کدام نماینده گروهی از افراد جامعه هستند.

در ادامه به معرفی و بیان خلاصه‌ای از کتاب سمفونی مردگان می‌پردازیم؛

 

معرفی کتاب سمفونی مردگان
معرفی کتاب سمفونی مردگان

 

معرفی اجمالی کتاب

کتاب سمفونی مردگان، اثر عباس معروفی، نخستین بار سال ۱۳۶۸ به انتشار رسیده و تاکنون پنجاه بار تجدید چاپ شده است. عباس معروفی در این کتاب سرنوشت خانواده آشفته اورخانی را در شهر اردبیل قبل و بعد از جنگ جهانی دوم در حدود سال‌های ۱۳۱۰- ۱۳۳۰، از طریق  خاطرات روحی تک تک اعضا ترسیم می‌کند. 

استقبال از کتاب سمفونی مردگان، فقط در زمینه پرفروش  بودنش نیست؛ این کتاب توسط بسیاری از منتقدین ادبی ستایش نیز شده است. سمفونی مردگان در سال ۲۰۰۱ برندهٔ جایزهٔ بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سورکامپ و در سال ۲۰۰۲  برندهٔ جایزهٔ بنیاد ادبی آرتولد تسوایگ گردیده‌ است.

کتاب سمفونی مردگان یک رمان است و در ژانر داستانی جای می‌گیرد؛ داستانی که درون‌مایه آن را عشق و نفرت دربر گرفته و همین تضاد بین این دوُ روایت رئالیستی جذابی را ایجاد کرده است. یکی دیگر از نکات قابل توجه در این کتاب، انتخاب زاویه دید‌های مختلف در هر موومان‌ (بخش‌های کتاب) است، موضوعی که هم باعث جذابیت کتاب شده و هم خواننده را در جریان افکار همه شخصیت‌ها قرار می دهد. 

از دیگر دلایل جذابیت کتاب سمفونی مردگان، استفاده از فرم و سبک روایی جریان سیال ذهن است. این سبک یکی از جالب‌ترین و سخت‌ترین سبک‌های روایی است که نویسندگانی همچون هوشنگ گلشیری و ویلیام فاکنر در آثار خود استفاده کرده‌اند.

در این داستان هریک از شخصیت‌ها نماد گروهی از جامعه هستند؛ جابر، پدر متعصب و متحجر که تاجر موفق آجیل است، آیدین، شاعر روشنفکری که از کودکی توسط افراط و تفریط پدر سختگیر و اصلاح ناپذیرش سرخورده شده، اورهان، برادر کوچکتر حریص، بی‌استعداد و مورد علاقه پدر، یوسف که شیطنت‌های دوران کودکی‌اش با چتر او را فلج و درمانده کرد و آیدا، خواهر دوقلوی آیدین که شخصیت تابع و ساکتی دارد و به طور کلی نادیده گرفته می‌شود. 

کتاب سمفونی مردگان  مفاهیم زیادی را دربر می‌گیرد، برای مثال: تضاد سنت و مدرنیته، تاثیر مذهب و عشق و تاثیر خانواده در سرنوشت از جمله آن‌هاست. در این میان تقابل دو برادر‌‌، آیدین و اورهان بیشتر به چشم ‌می‌آید. با بزرگتر شدن دو برادر فاصله آن دو از هم هر روز بيشتر می‌شود. اورهان هر چه بيشتر به پدر؛ و آيدين به كتاب‌هاو درون خود پناه مي‌برد.

پدر می‌خواهد که آیدین نیز راه خودش را در حجره ادامه دهد و دست از درس خواندن بردارد، و برای این هدفش از هیچ تلاشی فروگذار نیست. از طرف دیگر اورهان از ابتدا به راه و رسم پدر علاقه دارد و چشم دیدن برادرش را به عنوان رقیب ندارد. 

آیدا که نماد احساسات همیشه سرکوب شده و نادیده گرفته شده جامعه است، ناگهان در هفده سالگی تصمیم می‌گیرد با وجود مخالفت پدرش با خواستگار آبادنی‌اش ازدواج کند و با او به آبادان برود. درنهايت آيدين نیز كه ديگر نمي‌تواند زورگويي‌هاي پدر و اورهان را تحمل كند، خانه را ترك كرده و در يك كليسا مخفي مي‌شود.

او پس از مدتي عاشق دختر زيباروي اين عمارت می‌گردد و پس از گذشت دو سال بااو ازدواج می‌كند. دراين هنگام، پدر آيدين فوت مي‌كند و او موظف است كه طبق وصيت پدر راه او را ادامه دهد. به همين خاطر به خانه باز می‌گردد. اما اورهان كه خود را صاحب واقعی حجره و ارثيه پدری می‌داند سعي در دوركردن برادر از آنجا دارد.

 

پایان تلخ کتاب سمفونی مردگان

در موومان چهارم و پایانی کتاب سمفونی مردگان، داستان را از زبان مردگان می‌خوانیم. چرا که ده روز است از آیدین خبری نیست و سایر شخصیت‌های داستان دیگر زنده نیستند و این یکی از شوک آورترین بخش های کتاب است. در این قسمت خوشبختی آیدا زیاد طول نمی‌کشد و به دلایل نا مشخصی دست به خودسوزی می‌زند و می‌میرد، این موضوع اولین ضربه روحی به آیدین است. پس از مدتی، سورمه، همسر آیدین نیز به دلایل مبهمی از دنیا می‌رود. مادر آیدین نیز از غصه دق می‌کند و می‌میرد.

این وقایع موجب می‌شود که آیدین در تاریکی فرو رود. اورهان که می‌خواهد از شر آیدین خلاص شود تا نتواند به وصیت پدرش عمل کند، به او سم می‌خوراند تا دیوانه شود. حالا آیدین دیوانه‌ای در شهر است که به هیچ یک از آرزوهایش نرسیده، اورهان یوسف، برادر بزرگترش را قبلا به قتل رسانده‌است، حالا به دیوانه کردن آیدین رضایت نمی‌دهد و می‌خواهد او را نیز بکشد، اما قبل از آن خودش به دلایل مبهمی خودکشی می‌کند. 

 

عباس معروفی نویسنده کتاب سمفونی مردگان
عباس معروفی نویسنده کتاب سمفونی مردگان

 

درباره عباس معروفی نویسنده کتاب

سید عباس معروفی، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، شاعر، ناشر و روزنامه‌نگار معاصر ایرانی در سال ۱۳۳۶ در تهران چشم به جهان گشود. او دیپلم رشته ریاضی و فارغ‌التحصیل رشته‌ی هنرهای دراماتیک است، حدود یازده سال معلم ادبیات در مدارس تهران بوده و یک نویسنده تجربی است. معروفی در سال‌های گذشته به علت فشارهای سیاسی از ایران به آلمان مهاجرت کرد و در سال ۱۳۹۹ از ابتلای خود به بیماری سرطان خبر داد. 

این نویسنده در طول فعالیت ادبی خود از حلقه هوشنگ گلشیری شروع کرد و سپس در کانون نویسندگان ایران همراه با افراد بزرگی همچون احمد شاملو، باقر پرهام، محمد محمدعلی و محمد مختاری به یکی از برترین نویسندگان ایران تبدیل شد.

اولین کتاب عباس معروفی با نام “روبه‌روی آفتاب” مجموعه‌داستانی بود که در سال ۱۳۵۹ در تهران چاپ شد. اما با انتشار ‌”کتاب سمفونی مردگان” بود که نام او بر سر زبان‌ها افتاد. از کتاب سمفونی مردگان در حدود نیم میلیون نسخه به فروش رفته و این کتاب به زبان‌های آلمانی، انگلیسی، ترکی استانبولی، ترکی آذری و کُردی ترجمه شده است.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به: “سال بلوا”، “پیکر فرهاد”، “تماما مخصوص”، “دریاروندگان جزیرهٔ آبی‌تر”، “چرخ گردون”، “ورگ”، “آونگ خاطره‌های ما” و “این‌سو و آن‌سوی متن” اشاره کرد. 

 

کتاب سمفونی مردگان
کتاب سمفونی مردگان

 

قسمت‌هایی از متن کتاب

کتاب سمفونی مردگان، حیرت‌انگیز و جذاب است. این کتاب مانند نواختن یک سمفونی با سرعت خوبی آغاز می‌شود و در ادامه سرعتش کند و کند‌تر می‌شود، اما دوباره رفته رفته سرعتش زیاد می‌شود، اوج می‌گیرد و در اوج به پایان می‌رسد. در ادامه جملاتی از متن کتاب را مرور می کنیم؛

  • آدمیزاد باید بگوید آب، و بخورد. بگوید نفس، و بکشد. وگرنه مرده است.

  • به درخت‌های خشک پیاده رو خیره شد: برف شاخه‌ها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما می‌شکستشان. آدم‌‌ها هم مثل درخت‌ها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانه‌های آدم وجود داشت و سنگینی‌اش تا بهار دیگر حس می‌شد. بدیش این بود که آدم ها فقط یک بار می‌مردند. وهمین یک بار چه فاجعه دردناکی بود.

  • من نمیدانم آیا مادرش هم او را به اندازه من دوست داشت؟ آیا کسی می تواند بفهمد که دوست داشتن او چه لذتی دارد و آدم را به چه ابدیتی نزدیک می کند؟ آدم پر می‌شود. جوری که نخواهد به چیز دیگری فکر کند. نخواهد دلش برای آدم دیگری بلرزد و هیچ گاه دچار تردید نشود.

  • شب‌ها وقتی پا در آن خانه بزرگ و سرد می‌گذاشت همهمه دوردست سالیان دیوار می‌شد و سکوت می‌کرد. کاج می‌شد و وسط حیاط می‌ایستاد، در می‌شد و بسته می‌ماند.

  • مهار آیدین لحظه به لحظه از کف پدر بیرون می‌شد. سرکش و رام نشدنی. در زیرزمین حبسش می‌کردند، او در آن جا چنان سرگردم می‌شد که تا به سراغش نمی‌رفتند و اصرار نمی‌کردند بیرون نمی‌آمد. کتاب را ازبر می‌خواند و املا می‌نوشت. مدتی پول توجیبی‌اش را قطع کردند. در ماست بندی میدان سرچشمه مشغول شد. پاتیل شیر را هم می‌زد و روزی یک قران مزد می‌گرفت.

  • پولش را کاغذ و کتاب می‌خرید، و پدر را بیشتر می‌چزاند. براش لباس نمی خریدند، با همان کهنه‌ها روزگارش را می‌گذراند. در بند هیچ چیز نبود و تنها به این فکر می‌کرد که از تخمه فروشی بیزار است، از تکرار زندگی پدر بدش می‌آید. از خیلی چیزها که بچه‌ها در چنین سال‌هایی از عمر دوست دارند، بدش می‌آمد.

  • تنهایی و غم غربت در جانش چنگ انداخت، غربتی که در میان شهر آشنا گریبانش را گرفته بود. چقدر انسان تنهاست. مثل پر کاه در هوای طوفانی.

  • انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می‌شود. و بی کاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست.

  • عشق را باید با تمام گستردگی‌اش پذیرفت، تنها در جسم نمی‌توان پیداش کرد، بلکه در جسم و روح و هوا. در آینه، در خواب، در نفس کشیدن‌ها انگار به ریه می‌رود، و آدم مدام احساس می‌کند که دارد بزرگ می‌شود.

 

کلام آخر

کتاب سمفونی مردگان، داستان تلخی دارد، در تمام طول داستان انگار چیزی گلویت را فشار می‌دهد و سایه سیاهی روحت را احاطه کرده است. نقد‌های گوناگونی درباره این کتاب نوشته شده‌است، اما مهم‌ترین درسی که باید از آن دریافت کنیم این است که آیا آیدینی در زندگی نداشته‌ایم، روح هنرمند او را دیوانه نکرده‌ایم، او را به کشتن نداده‌ایم و در تکاپوی یافتن او خود را در ذهن وی نجسته‌ایم؟

با کمی تفکر متوجه می‌شویم شخصیت‌های این رمان، با کمی تغییرات جزئی همه ما هستیم، باید به درون خود نگاه کنیم و آن‌ها را پیدا کنیم.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید