کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر، مجموعهای از نامههای جبران خلیل جبران، نویسنده لبنانی است به ماری هسکل، معشوقهای که هیچ گاه به وصال او نرسید. این مجموعه اشعار جبران خلیل جبران توسط پائولو کوئیلو نویسنده کتاب کیمیاگر گرداوری شده است و در سطر به سطرش عشق و زیبایی آن جریان دارد، در ادامه به معرفی و بررسی این کتاب میپردازیم؛
معرفی اجمالی کتاب
کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر ( Beloved Prophet: The Love Letters of Kahlil Gibran and Mary Haskell) به همت پائولو کوئلیو نویسنده معروف برزیلی که تحت تاثیر شخصیت جبران قرار گرفته بود با هدف کشف شخصیت جبران خلیل جبران گردآوری و بازنویسی شد.
در این نامهها، جبران دنیایی از درد و رنج را به همراه شعف به نمایش میگذارد که الهام بخش کتاب زیبای پیامبرش بود. جبران با زبانی نرم و لطیف برای افراد مهم زندگیاش، یعنی معشوقهاش ماری هسکل و ماریانا جبران خواهرش، نامه مینوشت. او در این نامهها از درونیترین قسمتهای شخصیت و افکارش میگوید و ما را با روایتی واقعی همراه میکند.
ماری هسکل یکی از تاثیرگذارترین شخصیتهای زندگی جبران خلیل جبران بوده که در نوشته شدن کتاب معروف پیامبر او نقش به سزایی ایفا کرده است. این نامهها دوجانبه است، یعنی هم از جبران به ماری و هم از ماری به جبران نوشته شده و خواندن ماجرای آشنایی آنها در قالب نامه، خواننده را به تماشای یک مستند دعوت میکند. اگرچه این کتاب از چندین نامه کوتاه تشکیل شده اما مخاطب میتواند یک خط اصلی را با نویسنده دنبال کند.
جبران خلیل جبران در این نامهها روایتی عارفانه، عاشقانه و جذاب را برای مخاطب بیان میکند و خواننده در فضایی عرفانی و معنوی قرار میگیرد. به طورکلی قلم جبران خلیل جبران ساده، روان و لطیف است. عرفان او محدود به یک عده انسان با عقاید خاص نیست و این موضوع باعث میشود از شرق و غرب جهان طرفداران خاص خود را داشته باشد.
او در کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر دیدگاه خود را به زبان ساده با نثری روان و قابل فهم برای همه مخاطبان نوشته و نظریات خو درباره عالم موجودات و اینکه نه تنها انسان بلکه همه موجودات عالم میل به کمال دارند، بیان میکند.
جبران خلیل جبران با نمایان کردن افکار درونی خود به شیوه خاص در این کتاب توانسته است اثری عمیق بر مخاطبینش بگذارد. او در این نامهها با جملات کوتاه، عاشقانه و شاعرانه مخاطب را وارد جهانی میکند که هرکس با هر عقیده و تفکری جذب مکالماتش با ماری هسکل میشود.
درباره جبران خلیل جبران نویسنده کتاب
جبران خلیل جبران نویسنده، شاعر و نقاش لبنانی در ژانویه سال ۱۸۸۳ متولد شد. او خانواده ای فقیر داشت و به همین دلیل در کودکی تنها از طریق کلیسا توانست دانش مذهبی و زبان عربی بیاموزد. پس از اینکه پدر جبران به دلیل بدهی به زندان افتاد، خانواده او به آمریکا مهاجرت کردند، اما او در پانزده سالگی دوباره به لبنان بازگشت و در دبیرستان الحکمت به تحصیلاتش ادامه داد.
زمانی که در لبنان بود، در مدت سه سال، خواهر، برادر و مادرش را از دست داد و این اتفاق ضربه غیرقابل جبرانی به او وارد کرد. پس از آن، جبران به فرانسه رفت و در آنجا ادامه تحصیل داد. در فرانسه با کمک دوستانش نمایشگاهی برگزار کرد و در آنجا با ماری هسکل آشنا شد.
ماری هسکل از او ده سال بزرگتر بود اما میان آنها رابطه عاشقانهای شکل گرفت. ماری در زمینه نوشتن بسیار مشوق جبران بود و در نوشتن کتاب پیامبر به زبان انگلیسی نقش به سزایی ایفا کرد. ماری به خاطر تفاوت سنیاش با جبران به درخواست ازدواج او جواب رد داد و رابطه آنها کمرنگ و کمرنگتر شد.
سرانجام جبران که به دلیل شکست عاطفی بعد از ماری، به الکل روی آورده بود در سال ۱۹۶۴ بر اثر بیماری سیروز کبدی درگذشت. از آثار جبران خلیل جبران میتوان به: «پیامبر»، «دیوانه»، «نامهها»، «مسیحا »، «باغ پیامبر»، «الههی خیال»، «آواره و خدایان»، «عیسی پسر انسان»، « آیا آدم ندیدید»، «پیامبر و رازهای دل» و «نامه های عاشقانه یک پیامبر» اشاره کرد.
ترجمه فارسی کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر
کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر، در سراسر دنیا به زبانهای مختلفی از جمله زبان فارسی ترجمه شده است. در ایران مترجمان و انتشارات مختلفی این کتاب را روانه بازار کردهاند که از جمله آنها میتوان به: ترجمه رضا محمدی فقیهی و انتشارات چلجله، ترجمه ایلیا حریری و انتشارات مکتوب و ترجمه آرش حجازی و انتشارات کاروان اشاره کرد.
در این میان به نظر میرسد ترجمه آرش حجازی نثری روان و سادهتری داشته باشد. آرش حجازی در کارنامه خود ترجمه آثار ارزشمندی مانند کیمیاگر، اثر پائولوکوئیلو را نیز دارد.
قسمتهایی از متن کتاب
در کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر، نامهها به ترتیب طبقهبندی و تاریخگذاری شدهاند که مجموعه آنها یک داستان عاشقانه را روایت میکند. در ادامه به مرور بر قسمتهایی از این کتاب میپردازیم؛
-
ماری محبوبم، تو را به خدا سوگند، چطور میتوانی گمان کنی من، از تو بیشتر رنج دیدهام تا شادی؟ چه سبب شده این گونه بیندیشی؟ هیچ کس درست نمیداند مرز بین دلشادی و درد کجاست. اغلب میاندیشم جدایی آنها از هم غیر ممکن است. ماری، تو آن قدرشادی به من می بخشی که به گریه در میآیم، و آن قدر رنجم میدهی که به خنده میافتم.
-
برای چه می کوشی هر آن چه را که به من میگویی، توضیح بدهی؟ قلب من میتواند فراتر از آن واژههای عاشقانه را بفهمد. آیا به ادراک من اعتماد نداری؟
-
خلیل دلبندم گویی برای تو نمینویسم که با تو مینویسم. و بدین گونه، روزگارم آرامتر است، چون تو همیشه در کنار منی.
-
باید به هنگام سخن گفتن با مردمان، بسیار محتاط باشیم. اگر به کسی بگوییم: گمان میکردم شما همین گونه فکر میکنید، اما هنگامی که تجربه بیشتری یافتید، این موضوع را بهتر میفهمید، آن شخص خشمگین میشود و همچون اسید بالا و پایین میپرد. حال اگر بگوییم شما چرند میگویید، همین شخص تمامی توجه خود را به ما میسپارد،و بقیه روز خودش را به بحث و جدل با ما میگذارند.
-
همه مردمان جهان میل به بخشیدن چیزی را دارند و معمولا هیچ کس آن را نمیپذیرد می توانم خانهای داشته باشم، و مردم را به دیدنش دعوت کنم. میآیند، آن چه را به آنها تقدیدم میکنم، میخورند، نظرات مرا میپذیرند، اما هرگز نمیتوانند عشقی را بپذیرند که موجب این دعوت شده است.
-
نقاشانی هستند که قصد دارند زیبایی ظرف انگوری را بیابند که روی یک میز میبینند، و میکوشند آن را با تمامی طراوتش، رنگش، درخشش و شکلش نقش کنند. و ما، زمانی که به تابلو حاصل این تلاش مینگریم باید بر تاکستانهایمان بیندیشیم، که چگونه میرویند، که چگونه چیده میشوند. به میخانهای بیندیشیم که باده این انگور در آن فروخته میشود، به دهانهایی بیندیشیم که آن را میچشند.
-
درک کنیم که هر یک از اینها از مکانی متفاوت آمدهاند، و با این وجود همه در یک ظرفند. ببینیم که این بشقاب چینی است، و هر آن چرا که درباره چین آموختهایم به یاد آوریم و بعد چشمهامان میز را میبیند، همان میزی که بشقاب روی آن است، و به چوبی بیندیشیم که میز از آن ساخته شده، به درختی که چوب از آن جدا شده، به کسی که چوب را بریده، و به مکان زندگی چوب بر و خانوادهاش.
-
عشق چیزی است که بیش تر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم، و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم. و هیچ کس در نمییابد که عشق، همان چیزی است که همواره داده می شود وپذیرفته نمیشود.
-
همه چیز را فقط به این خاطر میگویم که بدانی سالهای اولیه آشناییمان را با هم، چه گونه دیدهام. مسائل ژرفتر هرگز تغییر نکردند؛ تطابقی که با هم داشتیم، آن شناخت، شور نخستین دیدار، همه اینها ادامه داشتهاند و نیز همواره ادامه خواهند داشت. من تو را برای ابد دوست دارم، اکنون بیشتر از نخستین دیدارمان دوستت دارم. و به این میگویند «سرنوشت».
کلام آخر
کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر، اثری است که خط فکری و درونیات جبران خلیل جبران را برای خواننده نمایان میکند. این نویسنده و هنرمند لبنانی شیوهای نو در ادبیات عرب بهوجود آورد و با ادبیات عارفانه و عاشقانه بدون تعصبش، مخاطبانش را با هر عقیده، فکر و منشی با خود همراه کردهاست. پیشنهاد میشود