عمده ترین فرق رباعی و دوبیتی چیست؟

رباعی و دوبیتی دو گونه شعری کاملا فارسی و ایرانی هستند که در نهایتِ ایجاز، به خلق مفاهیم دلنشین می‌پردازند. با همه شباهت‌های موجود، فرق رباعی و دوبیتی در وزن و مضمون این دو قالب کوتاه شعر نهفته است.

عمده ترین فرق رباعی و دوبیتی

ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – برخلاف برخی از قالب‌های شعری که از زبان‌های دیگری چون عربی وارد شعر فارسی شده اند، رباعی و دوبیتی، دو فرم کوتاه شعر فارسی و ساخته‌ی روح و تخیلِ شاعرانه ایرانیان هستند. از لحاظ قافیه بندی و تعداد مصراع ها، این دو قالب کاملا مشابه اند. با این حال وزن و محتوا آن‌ها را از هم متمایز می‌کند. از لحاظ ادبی هیچ یک بر دیگری برتری ندارند و تنها فرق رباعی و دوبیتی در اوزان عروضی و ساختار محتوایی آنهاست، اما رباعی بیشتر شاعران و دوبیتی بیشتر عامه مردم را تحت تاثیر قرار داده است. در ادامه نگاهی به تاریخچه‌ی این دو قالب محبوب خواهیم داشت و تفاوت‌ها و شباهت‌هایشان را بررسی خواهیم کرد.

 
 
فرق رباعی و دوبیتی

 

۱. رباعی

برخی اختراع رباعی را به رودکی (پدر شعر فارسی) و برخی دیگر به یعقوب لیث صفاری (احیاگر زبان فارسی) نسبت می‌دهند. ماجرایی مشابه و ساده انگارانه در هر دو روایت وجود دارد. کودکی زیر لب زمزمه‌ای داشته که: «غلطان غلطان همی‌رود تا بن گو» و همین مصرع مبنای اختراع این قالب بر وزن «لا حول ولا قوه الا بالله» شد که خاستگاه آن را خراسان دانسته اند.

نام این گونه شعری از «رباع» به معنای چهارتایی گرفته شده و مشتمل بر چهار مصراع (دو بیت) هست که مصراع اول با مصراع‌های دوم و چهارم هم قافیه اند و حرف اصلی شعر در مصراع چهارم نشسته است. در ابتدا، متقدمین هر چهار مصراع را هم قافیه می‌گرفتند، اما به تدریج و از اوایل قرن ششم قافیه مصراع سوم اختیاری شد.

مضمون رباعی معمولا عارفانه، فلسفی و یا عاشقانه است، بطوریکه آن را مناسب‌ترین قالب شعری برای لحظه‌های کوتاه شاعرانه نامیده اند. از اولین رباعی سرایان در تاریخ به بایزید بسطامی و شفیق بلخی اشاره کرده اند. هرچند که می‌گویند صوفیان خیلی پیشتر از پیدایش رباعی، در سماع از آن استفاده می‌کردند. شاعران سبک هندی، رباعیات خوبی از خود به یادگار گذاشته اند که از جمله آن‌ها می‌توان به  اشعار بیدل دهلوی اشاره کرد؛ اما مشهورترین رباعی سرا در تاریخ ادب ایران، حکیم عمر خیام است. حجم کم اشعار خیام به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

در عصر حاضر پدر شعر نوی فارسی «نیما یوشیج» حیات دوباره‌ای به رباعی بخشید و در ادامه سید حسن حسینی و قیصر امین پور آن را به اوج رساندند. بیژن ارژن و ایرج زبردست در دهه هفتاد شمسی موج تازه‌ای از رباعی راه انداختند که تا به امروز ادامه دارد.

شاعران نامدار رباعی سرا …

  • خیام
  • عطار
  • مولانا
  • بابا افضل کاشانی
  • ابوسعید ابوالخیر
  • سنایی

 

فرق رباعی و دوبیتی

 

نمونه اشعاری در قالب رباعی

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو.
چون پرده درافتد نه تو مانی و نه من

∗∗∗∗«خیام نیشابوری»∗∗∗∗

من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان دردبه صد هزار درمان ندهم

 

∗∗∗∗«مولوی»∗∗∗∗

 

گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که، چون باید رفت

∗∗∗∗«عطار»∗∗∗∗
از شعرم خلقی به‌هم انگیخته‌ام
خوب و بدشان به‌هم درآمیخته‌ام
خود گوشه گرفته‌ام تماشا را کآب
در خوابگه مورچگان ریخته‌ام
∗∗∗∗«نیما یوشیج»∗∗∗∗

 

فرق رباعی و دوبیتی

 

 

۲. دوبیتی

دوبیتی که در دوره ساسانیان «ترانک» خوانده می‌شد، در اوایل قرن هشتم به این نام کنونی رایج گشت و همانگونه که از اسمش پیداست، شعری کوتاه مشتمل بر دو بیت بوده که همچون رباعی مصراع اول آن با مصراع دوم و چهارم هم قافیه است. در قابوس نامه آمده که دوبیتی، دوبیت است که بر وزن رباعی نباشد!

دوبیتی بیشتر بر مضامین عاشقانه و غنایی تکیه دارد، ولی گاه، خارج از دایره فلسفه، به عرفان هم وارد می‌شود. می‌گویند دوبیتی رایج‌ترین قالب شعری در میان روستاییان است.

اولین دوبیتی‌ها را فهلویات می‌گفتند (فهلویات یعنی اشعار محلی قدیمی که بعضا با آواز می‌خواندند)، اما از قرن دهم و یازدهم هجری، دوبیتی به زبان فارسی سروده شد و اوزان متنوعی داشته است. از میان فهلوی سرایان عبید زاکانی نام شناخته شده‌ای است و دو بیتی ها و اشعار بابا طاهر جزئی از دو بیتی های معروف زبان فارسی به حساب می آیند که از قرن نهم هجری به شهرت رسیده اند.

 

دوبیتی سرایان مشهور

  • باباطاهر عریان
  • فایز دشتی
  • مفتون بردخونی
  • شفیق شهریاری

 

فرق رباعی و دوبیتی

 

نمونه اشعاری در قالب دوبیتی

دلی دارم خریـــــدار محبّت
کزو گرم اســـت بازار محبّت
لباسی دوختم بر قامت دل
ز پود محنـــــت و تار محبّت

 

∗∗∗∗«بابا طاهر همدانی»∗∗∗∗

 

زدست دیده و دل هر دو فریاد 
  هر آن چه دیده بیند دل کند یاد 
            بسازم خنجری نیشش ز پولاد            
زنم بر دیده تا دل گردد آزاد 
 
∗∗∗∗«بابا طاهر همدانی»∗∗∗∗
 
       به صحرا بنگرم ، صحرا تَه وینم         
      به دریا بنگرم دریا تَه وینم           
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت    
 نشان از قامت رعنا ته وینم       
 
∗∗∗∗«بابا طاهر همدانی»∗∗∗∗
 
بسی آید بهار و ما نباشیم
بیاید گلعذار و ما نباشیم
بسی ‎مفتون گل شادی بروید
به طرف جویبار و ما نباشیم
∗∗∗∗«مفتون بردخونی»∗∗∗∗

 

فرق رباعی و دوبیتی

 

فرق رباعی و دوبیتی

مهمترین فرق رباعی و دوبیتی علاوه بر موضوع، در وزن آن است که رباعی وزنی مشخص دارد «مستفعل مستفعل مستفعل فع» (یا همان لاحول و لاقوة الابالله). دوبیتی شاید در اوزان متفاوتی سروده شود، ولی معمولا بر وزن «مفاعیلن مفاعیلن فعولن» شناخته شده و می‌گویند هر دوبیتی خارج از این وزن، قطعه است. از لحاظ عروضی هم اگر هجای اول هر مصراع بلند باشد، رباعی است و چنانکه اولین هجا کوتاه باشد، دوبیتی است.

 

سخن آخر…

با توجه به موارد ذکر شده، قالبهای کوتاه شعر فارسی با رعایت ایجاز، مفاهیم و تصاویر زیبایی را می سازند که گاه آن ها را مشابه هم جلوه می‌دهد. برای تشخیص فرق رباعی و دوبیتی، ابتدا به وزن هجایی و عروضی آن باید توجه کرد و سپس مضمون شعر را مورد توجه قرار داد. دو نمونه از قالب‌های شعری دیگر که گاهی تشخیص تفاوت آنها برای بسیاری سخت می‌شود، غزل و قصیده هستند؛ بنابراین در صورتیکه به تازگی به شعر و ادب پارسی علاقه‌مند شده اید، مطلب تفاوت قصیده و غزل را از دست ندهید. چنانچه در این زمینه بیشتر می دانید، لطفا ما را هم در این دانش شریک کنید .بخش ارسال نظرات، آماده دریافت دیدگاه ارزشمند شماست.

مطالب پیشنهادی:

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • امیررضا

    زِ مال روزگار تو مانده ای جانا
    ماندی و نشستی در گوشه ای جانا
    کاش غریب بودی و نمی‌دیدم حالت
    که غریبی تو به ز پریشانی ست یارا

  • بدون نام

    غزل عارفانه و عاشقانه است‌.ولی قصیده به توصیف طبیعت می پردازد

  • واقعا عالی بود.
    خیلی به من کمک کرد. ممنونم

  • تارا محمودی

    وقتی دل ِمن از همه دنیا کلافه است
    وقتِ قرار ما دو نفر، کُنجِ کافه است!

    می نوشم از نگاه تو یک استکان غزل
    دیگر چه جای گفتن ِ حرف اضافه است؟!

    تصویرهای زشت، فراموش می شوند
    تا چشم، محوِ آینه ای خوش قیافه است!

    بی عشق ِدوست، جاذبه ای نیست در جهان
    دنیا بدون ِروی تو حرفی گزافه است

    وقتی که رنگِ چشمِ تو شد سرنوشتِ من
    دیگر چه جای قهوه و فال و خُرافه است؟!

    ما با زبانِ شعر و غزل حرف می زنیم
    اظهار ِعشق ما دو نفر در لَفافه است!

    هر شب برای وصل، توّسل نموده ای
    تعویذِ اشکهای تو لای ملافه است !

    #شهاب_گودرزی

نظر خود را بنویسید