ستاره | سرویس مذهبی – همیشه این سؤال برای عدهای وجود دارد که چرا اسامی امامان در قرآن مجید نیامده است؟ آیا آمدن نام ائمه علیهم السلام در قرآن اختلاف ها را از بین نمیبرد؟ برای دانستن پاسخ با ما همراه باشید.
پروردگار چگونه در قرآن از افراد نام می برد؟
روش آموزشی قرآن بيان كليات و اصول عمومي است و تشريح مصاديق و جزئيات را غالباً پیامبر به عهده دارد. رسول خدا (ص) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلكه در تبيين آن نيز مأموريت داشت ، چنان كه خداوند میفرمايد:
«وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْر لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون» (۱)
قرآن را بر تو فرستاديم تا آنچه برای مردم نازل شده است، برای آنها بيان كنی و آشكارسازی، شايد آنان بينديشند.
در آيه ياد شده دقت كنيد، میفرمايد: «لِتُبَيّن» و نمي گويد: «لِتقرأ» یا «لِيَتلُو»، و اين نشانه آن است كه پيامبر (ص) علاوه بر تلاوت، بايد حقايق قرآنی را روشن كند. بنابراين انتظار اين كه مصاديق و جزئيات در قرآن بيايد، همانند اين است كه انتظار داشته باشم همه جزئيات در قانون اساسی كشور ذكر شود.
اينک برخی از روشهای قرآنی را در مقام معرفی افراد بيان میكنيم.
۱. معرفی به نام
گاهی شرايط ايجاب میكند كه فردی را به نام معرفی كند، چنان كه میفرمايد:
«وَمُبَشّراً بَرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدي اسْمُهُ أَحْمَد» (۲)
عيسي (ع) میگويد: من به شما مژده پيامبری را میدهم كه پس از من میآيد و نامش احمد است.
در اين آيه، حضرت مسيح (ع)، پيامبر پس از خويش – یعنی پیامبر اسلام – را به نام معرفی میكند و قرآن نيز آن را از حضرتش نقل مینمايد.
۲. معرفی با عدد
گاهی شرايط ايجاب میكند كه افرادی را با عدد معرفی كند، چنان كه میفرمايد:
«وَلَقَدْ أَخَذَ اللّه مِيثاقَ بَني إِسرائيلَ وَبَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَي عَشَرَ نَقِيباً …» (۳)
و خدا از فرزندان اسرائيل پيمان گرفت و از آنان دوازده سرگروه برانگيختيم.
۳. معرفی با صفت
بعضی اوقات شرايط ايجاب میكند كه فرد مورد نظر را با اوصاف معرفی كند، چنان كه پيامبر خاتم را در تورات و انجيل، با صفاتی معرفی كرده است:
«الّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُول الأُمّي الّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدهُمْ فِي التَّوراةِ وَالإِنْجِيل يَامُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ ويُحِلُّ لَهُمُ الطَّيّبات وَيُحَرّمُ عَلَيْهِمُ الخَبائِث وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ …» (۴)
«كساني كه از رسول و نبی درس ناخواندهای پيروی میكنند كه نام و خصوصيات او را در تورات و انجيل نوشته میيابند، كه آنان را به نيكی دعوت كرده و از بدیها بازشان میدارد، پاكیها را برای آنان حلال كرده و ناپاكیها را تحريم مینمايد و آنان را امر به معروف و نهی از منكر میكند و بارهای گران و زنجيرهايی كه بر آنان بود، از ايشان برمیدارد.»
با توجه به اين روش، انتظار اين كه اسامی دوازده امام با ذكر نام و اسامی پدر و مادر در قرآن بيايد، يك انتظار بیجا است، زيرا گاهی مصلحت در معرفی به نام، گاهی معرفی به عدد و احياناً معرفی با وصف است.
چرا اسامی امامان در قرآن مجید نیامده است؟
اگر اين اصل را بپذيريم و بگوييم خدا بايد كليه مسائل اختلاف آفرين را در قرآن ذكر كند، تا مسلمانان دچار تفرقه نشوند، در اين صورت بايد صدها مسأله كلامی و عقيدتی و فقهی و تشريعی در قرآن ذكر شده باشد، مسائلی كه قرنها مايه جنگ و جدل و خونريزی در ميان مسلمانان شده است، ولی قرآن درباره آنها به طور صريح و قاطع ـ كه ريشه كن كننده نزاع باشد ـ سخن نگفته است، از جمله:
- صفات خدا عين ذات اوست يا زايد بر ذات؟
- حقيقت صفات خبری مانند استوای بر عرش چيست؟
- قديم يا حادث بودن كلام خدا
- جبر و اختيار
اين مسايل و امثال آنها هر چند از قرآن قابل استفاده است، ولی آن چنان شفاف و قاطع كه نزاع را يك سره از ميان بردارد، در قرآن وارد نشده است و حكمت آن در اين است كه قرآن مردم را به تفكر و دقت در مفاد آيات دعوت میكند، بيان قاطع همه مسائل، به گونه اي كه همه مردم را راضی سازد، بر خلاف اين اصل است.
آیا معرفی به نام برطرف كننده اختلاف است؟
پرسشگر تصور میكند كه اگر نام امام و يا امامان در قرآن میآمد، اختلاف از بين میرفت، در حالی كه اين اصل كليت ندارد، زيرا در موردی تصريح به نام شده ولی اختلاف نيز حاكم گشته است.
بني اسرائيل، از پيامبر خود خواستند فرمانروای برای آنان از جانب خدا تعيين كند تا تحت امر او به جهاد بپردازند و زمينهای غصب شده خود را بازستانند و اسيران خود را آزاد سازند آنجا كه گفتند:
«إِذْ قالُوا لِنَبِيّ لَهُمُ ابْعَث لَنا مَلِكاً نُقاتِلْ فِي سَبيلِ اللّه» (۵)
آنان به يكي از پيامبران خود گفتند: برای ما فرمانروای معين كن تا به جنگ در راه خدا بپردازيم.
پيامبر آنان به امر الهی فرمانروا را به نام معرفي كرد و گفت:
«إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلكاً …» (۶)
به راستی كه خدا طالوت را به فرمانروايی شما برگزيده است.
با وجودی كه نام فرمانروا به صراحت گفته شد، آنان زير بار نرفتند و به اشكال تراشی پرداختند و گفتند:
«أَنّي يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤتَ سَعَةً مِنَ المالِ …» (۷)
از كجا میتواند فرمانروای ما باشد، حال آن كه ما به فرمانروايی از او شايسته تريم، و او توانمندی مالی ندارد؟
اين امر، دلالت بر آن دارد كه ذكر نام برای رفع اختلاف كافی نيست، بلكه بايد شرايط جامعه، آماده پذيرايی باشد. چه بسا ذكر اسامي پيشوايان دوازده گانه، سبب میشد كه آزمندان حكومت و رياست به نسل کشی بپردازند تا از تولد آن امامان جلوگيری كنند، چنان كه اين مسأله درباره حضرت موسی رخ داد و به قول معروف صد هزاران طفل سر ببريده شد * تـا كليـم اللّه مـوسی زنـده شـد.
درباره حضرت مهدی (ع) كه اشارهای به نسب و خاندان ايشان شد، حساسيتهای فراوانی پديد آمد و خانه حضرت عسکری (ع) مدتها تحت نظر و مراقبت بود تا فرزندی از او به دنيا نيايد و در صورت تولد، هر چه زودتر به حيات او خاتمه دهند.
در پايان يادآور میشويم: همان طور كه گفته شد، قرآن مانند یک قانون اساسی است. انتظار اين كه همه چيز در آن آورده شود، كاملاً بی مورد است. نماز و روزه و زكات كه از عالیترين فرائض اسلام است به طور كلی در قرآن وارد شده و تمام جزئيات آنها از سنت پيامبر (ص) گرفته شده است. (۸)
ناگفته نماند که بعضی از آیات قرآن کریم به مسأله امامت اشاره کرده است. از معروف ترین آیات قرآن که به بحث امامت اشاره کرده، آیه إکمال است. در آنجا خداوند به این مضمون می فرماید: « ای پیغمبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد (به خلق) برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکردهای، و خدا تو را از (شر) مردمان محفوظ خواهد داشت، (و دل قوی دار که) خدا کافران را (به هیچ راه موفقیتی) راهنمایی نخواهد کرد.» (۹) این خطاب به پیامبری است که سالها خون دل خورده، مورد تمسخر واقع شده و رنجها کشیده است که دستورات خداوند را به انسانها برساند و اسلام را گسترش دهد. اما گویا مسألهای مهم یعنی مسأله جانشینی و امامت مطرح بوده که ضامن بقای اسلام و جلوگیری از انحراف امت در آینده بوده است.*
پی نوشت و توضیحات:
- نحل، آیه ۴۴
- صف، آیه ۶
- مائده، آیه ۱۱
- اعراف،آیه ۱۵۷
- بقره، آیه ۲۴۶
- بقره، آیه ۲۴۷
- برگرفته از کتاب راهنمای حقیقت تألیف آیت الله جعفر سبحانی
- قرآن کریم، سوره مائده، آیه ۶۷، ترجمه مهدی الهی قمشهای
*در منابع شیعه و اهل سنت به این مطلب اشاره شده است. علامه امینی در الغدیر و میر حامد حسین در عبقات الأنوار با جستجو در کتابهای اهل سنت، شواهد بسیاری از آنان در تأیید و اثبات نزول این آیه درخصوص امام علی(ع) و واقعه غدیر آوردهاند. نگاه کنید به امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۴۴۸تا۴۵۶؛ حسینی میلانی، نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار، ۱۴۲۳ق، ج۸ ، ص۲۶۱