ستاره | سرویس مذهبی – گاهی اوقات برایمان سؤال پیش میآید که اگر خداوند، مکان و محلى ندارد چرا هنگام دعا دست به سوی آسمان بلند مىکنیم و چشم به آسمان مىدوزیم؟ و مگر العیاذ باللّه خداوند در آسمانها است؟ اما قبل از جواب به این سؤال به مسألهی مهمی اشاره میکنیم و آن بحث جسم نبودن و محدود نبودن خداوند به یک مکان است و سپس به موضوع اصلی میپردازیم.
چرا خداوند جسم نیست و در مکان خاصی حضور ندارد؟
جسم نیاز به اجزاء دارد
جسم، مرکّب از اجزا است و هر مرکبّی نیاز به اجزایش دارد و هر چیزی که نیازمند باشد، ممکن الوجود است و نیاز به علت دارد، در صورتی که خداوند واجب الوجود و ازلی و ابدی است.
جسم نیاز به زمان و مکان دارد
تقدم معلول بر علت پیش میآید
جسم بودن به معنای محدودیت است
بیشتر بخوانید: اثبات وجود خدا از نظر علمی (برهان تقدم و برهان تجربی)
پاسخ ائمه (ع) به اینکه چرا هنگام دعا دست به سوی آسمان بلند مىکنیم
- از جمله مىخوانیم که «هشام بن حکم» مىگوید: زندیقى** خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و از آیه «الرّحمنُ عَلَى الْعَرشِ اسْتَوى» (۳) سؤال کرد.
امام (ع) ضمن توضیحى فرمود: خداوند متعال، نیاز به هیچ مکانى و هیچ مخلوقى ندارد، بلکه تمام خلق محتاج او هستند.
سؤال کننده عرض کرد: پس تفاوتى ندارد که (به هنگام دعا) دست به سوى آسمان بلند کنید یا به سوى زمین پایین آورید؟!
امام علیه السلام فرمود: این موضوع، در علم و احاطه و قدرت خدا یکسان است (و هیچ تفاوتى نمىکند) ولى خداوند متعال دوستان و بندگانش را دستور داده که دستهاى خود را به سوى آسمان، به طرف عرش بردارند، چرا که معدن رزق آنجا است. ما آنچه را قرآن و اخبار رسول خدا (صلى الله علیه وآله) اثبات کرده است، تثبیت مىکنیم، آنجا که فرمود: دستهاى خود را به سوى خداوند متعال بردارید، و این سخنى است که تمام امّت بر آن اتفاق نظر دارند. (۴) - در حدیث دیگرى از امیرالمؤمنین امام علی (ع) آمده است:
«إِذَا فَرَغَ أَحَدُکُمْ مِنَ الصَّلَاةِ فَلْیَرْفَعْ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْیَنْصَبْ فِی الدُّعَاء»
هنگامى که یکى از شما نماز را پایان مىدهد دست به سوى آسمان بردارد و مشغول دعا شود.
مردى عرض کرد: اى امیرمؤمنان! مگر خداوند همه جا نیست؟
فرمود: آرى همه جا هست.
عرض کرد: پس چرا بندگان دست به آسمان برمى دارند؟
فرمود: آیا (در قرآن) نخوانده اى: «وَفى السَّماءِ رِزقُکُمْ وَ ما تُوْعَدُوْنَ» (۵)
«در آسمان رزق شما است و آنچه به شما وعده داده مى شود» پس از کجا انسان روزى را بطلبد جز از محلّش، محل رزق و وعده الهى آسمان است. (۶)
مطابق این روایات، چون غالب ارزاق انسانها از آسمان است. (باران، زنده کننده زمین هاى مرده از آسمان مى بارد، نور آفتاب که منبع حیات و زندگى است از سوى آسمان مىتابد، هوا سومین عامل مهم حیات در آسمان است) آسمان به عنوان معدنى از برکات و ارزاق الهى معرفى شده، و به هنگام دعا به آن توجه مىشود، و از خالق و مالک آن همه رزق و روزى تقاضاى حل مشکل مىشود.
از بعضى از روایات، فلسفه دیگرى براى این کار استفاده مىشود، و آن اظهار خضوع و تذلل در پیشگاه خدا است چرا که انسان به هنگام اظهار خضوع، یا تسلیم، در مقابل شخص یا چیزى، دستهاى خود را بلند مىکند. (۷)
پینوشت و توضیحات
(۳) سوره طه، آیه ۵
(۴) بحارالانوار، ج. ۳، ص. ۳۳۰، توحید صدوق ص. ۲۴۸، باب ۳۶ «باب الرد علی الثنویة و الزنادقة»، ح. ۱
(۵) سوره ذاریات، آیه ۲۲
(۶) خصال، ج. ۲، ص. ۶۲۸
(۷) تفسیر پیام قرآن، ج. ۴، ص. ۲۷۰ (با تصرف و اضافه)
* تفصیل این بحث در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، ص. ۱۰۱۸ و شیعه در اسلام، ص. ۷۲ مطالعه شود.
** زندیق، به کافری میگویند که کفر خود را پنهان و به اسلام تظاهر میکند، و نیز به معنای کسی که به شریعتی معتقد نیست و قائل به قدیم بودن عالم میباشد، آمده است. چنان که به برخی اصناف کفار همچون ثنویه اطلاق شده است. (فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۳۰۳-۳۰۴)