ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – حتما شنیدهاید که کسی بگوید: «فلانی باز فیلش یاد هندوستان کرده.» این جمله یکی از ضرب المثلهای فارسی است که در زندگی روزمره بسیار کاربرد دارد. اگر میخواهید معنی و مفهوم و کاربرد آن را بهتر بدانید، با گسترش ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد به دو طریق نوشتن انشا و داستان کوتاه در مورد آن با ما همراه باشید.
کاربرد ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرده
وقتی کسی از گذشتهها یاد میکند و به یاد چیزی یا کسی یا جایی در زمانهای قدیمتر میافتد و دلتنگ میشود، میگویند «باز فیلش یاد هندوستان کرده» است.
معنی و مفهوم ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرده
۱. ضرب المثل «باز فیلش یاد هندوستان کرد» مربوط به یادآوری ایام خوش گذشته و آرزوی بازگشت به آن است.
۲. این ضرب المثل گذشت سریع زمان و زندگی کوتاه انسان را یاد آوری میکند و این که ایام زندگی انسان به سرعت برق و باد میگذرند و باید قدر تک تک ساعات آن را دانست.
گسترش ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد
در این بخش قصد داریم تا به گسترش ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرد، بپردازیم. از این رو، دو داستان کوتاه و یک انشا را در این باره به حضور شما تقدیم میکنیم.
اگر علاقهمند به ضرب المثلهای فارسی و آشنایی با معانی آنها هستید مطالعه گسترش ضرب المثل از دل برود هرآنکه از دیده برفت و گسترش ضرب المثل به پایان امداین دفترحکایت همچنان باقی است را به شما پیشنهاد میدهیم.
مثل نویسی باز فیلش یاد هندوستان کرد با یک داستان
پدر با چهره گل انداخته و خندان در حالی که دو تا کیسه پلاستیک پر از خوراکی در دست داشت، به خانه برگشت. به مادرم گفت: «ناهاری که آماده کردهای را بگذار برای شام و با بچهها بیایید روی پشت بام که برایتان برنامه دارم.» زیراندازی پهن کردیم و ملافه ای را به عنوان سایهبان بالای سرمان بالای سرمان بستیم. سفرهای پهن کردیم و پدرم چلو کباب کوبیده را به همراه پیاز و نوشابه شیشهای روی سفره گذاشت. همان طور که مشغول خوردن ناهار بودیم، پدر گفت: «امروز داشتم از خیابان بالایی شرکت رد میشدم، چشمم به جعبه های نوشابه کوکاکولا و پپسی جلوی یک مغازه افتاد و رفتم به روزهای نوجوانی. هوس کردم به یاد آن روزها روی پشت بام چلو کباب کوبیده و نوشابه شیشهای بخوریم؛ البته آن روزها ما نوشابهها را نمیخوردیم.» مادر گفت: «پس چه کارش میکردید؟» پدر انگشتش را روی دهانه شیشه گرفت و آن را محکم تکان داد و کف هایی را که از آن بیرون میپاشید، به سمت ما گرفت. ما هر کدام از طرفی فرار کردیم و نوشابه ها توی سفره و روی لباس هایمان ریخت. پدر در حالی که با صدای بلند میخندید، گفت: «این کار را میکردیم.»
مادر در حالی که به سختی جلوی خنده خود را میگرفت، گفت: «مثل این که بدجوری فیلت یاد هندوستان کرده.» برادرم گفت: «بابا! انگار شما هم نوجوانی جالبی داشتید.» پدرم گفت: «تازه ما کارهایی میکردیم که گفتنش برای شما بد آموزی دارد.» همگی خندیدیم. بعد از ناهار روی پشت بام دراز کشیدیم و بازیهای دوران کودکی و نوجوانی پدر و مادرمان را انجام دادیم. تازه آن روز فهمیدم که زندگی بدون موبایل و بازیهای دیجیتالی چه قدر میتواند جالب باشد. بعد از ظهر بستنی آلاسکای نارنجی را، که خوراکی مورد علاقه مادرم بود، دور هم خوردیم و مادر تعدادی از خاطرات به یاد ماندنی خود را از آن دورانها برایمان نقل کرد. خلاصه آن که آن روز را با خاطره بازی پدر و مادر گذراندیم و باز خاطرهای جدید را برای خانواده کوچکمان رقم زدیم.
یک داستان کوتاه درباره باز فیلش یاد هندوستان کرد
مرد شصت ساله ای یک روز، دوستان دوران کودکی خود را جمع کرد تا خاطرات گذشته را با آن ها مرور کند. آنها حسابی درباره روزهای خوش گذشته صحبت کردند و از آن به عنوان بهترین دوران زندگیشان یاد کردند. زمانی را یادآور شدند که جهان بسیار زیباتر از این روزها بوده است. پیرمرد آرزو داشت که به گذشته برگردد؛ جایی که همه خانواده اش دور هم جمع بودند و به شادی در کنار هم زندگی میکردند. در یک جمله، فیلش یاد هندوستان کرده بود. تصمیم گرفت به محله کودکی اش بازگردد؛ به جایی که در آن متولد شده بود و تا نوجوانی اش را در آنجا گذرانده بود. اما نتیجه این کار خوب نبود. مرد داستان ما، پس از دیدار محله سابق خود، احساس افسردگی و ناراحتی کرد. به خاطرش آمد که محله قدیمی، تاریک، باریک و بسیار دلگیر بوده است. یادش آمد که اصلا همین دلایل باعث شده تا تصمیم بگیرند از آن محل خارج شوند.
او متوجه شد که مفهومی با عنوان روزهای خوش گذشته بی معناست! روزهای خوش همین حالا هستند، همین روزها که میگذرند؛ چه یک نوجوان ۱۲ ساله باشی، چه که بزرگسال شصت ساله. زندگی در لحظه زیباست. فکر به گذشته باید فقط بتواند لبخند به لبان ما بیاورد اما نباید باعث افسردگی ما شود. البته این که آدم ها بخواهند به گذشته برگردند غیرطبیعی نیست. بسیاری از افراد به دلایل مختلف به این فکر میافتند. گاهی مشکلات کنونی زندگی باعث میشود افراد فکر کنند که در گذشته بهتر زندگی میکرده اند. گاهی نیز اشتباهات گذشته باعث میشود آدم ها فکر کنند باید به گذشته برگردند تا این اشتباهات را جبران کنند؛ در حالیکه همان اشتباهات است که موفقیت آینده افراد را تضمین میکند. مرد شصت ساله پس از این اتفاق فهمید که نباید خیلی فیلش یاد هندوستان کند؛ شما هم مراقب باشید!
انشا درباره ضرب المثل فیلش یاد هندوستان کرده
نم نم باران و عطر کاه گل، صدای موسیقی، بوی دود اسفند و سفره هفت سین همگی از مواردی هستند که میتوانند زنده کننده خاطرات دور و شیرین ما باشند. خاطراتی که لبخند بر لب ما مینشانند و ما را مهمان لحظات شیرین گذشته میکنند؛ زمانی که رنگ، بو و مزه متفاوت و تکرار نشدنی داشت، کسانی را به خاطر ما میآورد که امروز در کنار ما نیستند و یا گرد پیری بر چهرههایشان نشسته یا دوستانی که دیگر به آنها دسترسی نداریم.
در این موارد گاهی به قول معروف فیل انسان یاد هندوستان میکند و دلش میخواهد به یاد روزهای گذشته به سفری برود و هوایی تازه کند یا یادی از دوستان قدیمیش کند و با آنها قدمی بزند و درد دلی کند و یا این که به محله دوران کودکی خود سری بزند. حتی ممکن است چای تازهای دم کند و به تماشای باران بایستد. این لحظههای خوش غالبا به انسان یادآوری میکند که زمان با چه سرعتی میگذرد و باید قدر لحظه لحظه زندگی را دانست، از زندگی با تمام پستی و بلندیهایش کمال استفاده را برد و از بودن با افراد دوست داشتنی لذت برد؛ چون همیشه روزی میرسد که دلتنگ همین روزها میشویم و از شیرینی و دلپذیری روزهای با هم بودن به نیکی یاد میکنیم یا حتی حسرت دور هم بودنها و شادیهای کوتاه ولی دل انگیزمان را خواهیم خورد.
انسان در هر موقعیتی از زندگی خود شیرینیها و لحظههای دلپذیر دارد که باید به خاطر آن شاکر باشد و قدردان نعمتهای الهی باشد. بهتر است روزهای خوش نوجوانی و جوانی را قدر بدانیم و کاری کنیم تا در آینده از این روزها به نیکی یاد کنیم. آن قدر خوب زندگی کنیم که هر گاه در آینده به فکر این روزها بیفتیم، نه تنها از شیوه زندگی خود شرمنده نشویم، بلکه با حس غرور و افتخار به آن بنگریم و بتوانیم از این روزگار به نیکی یاد کنیم.
سخن پایانی
نظر شما درباره ضرب المثل باز فیلش یاد هندوستان کرده چیست؟ آیا شما هم تا به حال از آن استفاده کرده اید و این ضرب المثل شما را یاد خاطره ای میاندازد؟ فراموش نکنید که دیدگاههای خود را از طریق بخش «نظرات و پرسشها» برای ما بفرستید و ما را در تهیه مطالب بهتر و آموزندهتر یاری دهید.
بدون نام
نظری ندارم مرسی اه
آیدا
یکی از انشاها دقیقا مثل انشایی بود که من نوشته بودم و وقتی دیدم برام خیلی جالب بود البته خوشحالم شدم.
Negar
خیلیی عالیییییی❤
ممنون
N.r
خیلی خوب بود ممنون..مخصوصن اون قسمت کلی که توضیح دادین:)
Sln
این مقالس یا انشا
سرباز گمنام سید علی
دمت گرم با این حرفت هرازتا لایک
بدون نام
خیلی مسخره و چرت بود
Kyle
Thats nice
بدون نام
متن باید ادبی باشد کوایه وتشخیص بکار برود ام متنشماطولانی است وادبی نیست
جواد
خیلی خوب بود دستتون درد نکند
شهاب
خیلی ممنون