برای اینکه بتوانید برای جشنهای دهه فجر یک مجری خوب باشید یک متن مجریگری خوب لازم دارید. یک متن مجریگری خوب شاید از نظر هر کس خصوصیات متفاوتی داشته باشد. ببایید ببینیم برای داشتن یک متن مجری گری خوب به چه چیزهایی نیاز دارید و سپس چند متن مجری گری دهه فجر را بررسی کنیم.
ویژگیهای یک متن اجرای خوب
از دکلمهها و متنها غافل نشوید. دکلمه در مورد دهه فجر یا انتخاب شعر ۲۲ بهمن برای میان متن سخنرانیتان بسیار ضروری است.
به جز این دکلمهها و شعرها هم برای بین برنامهها و یا معرفی یک برنامه به کارتان میآیند:
متن مجری گری دهه فجر
متن مجری گری دهه فجر (۱)
دوباره ماه بهمن از در آمد
به یادم خاطرات دلبر آمد
خوش آن سال و خوش آن ماه و خوش آن روز
که از ره آمد آن مهر دلافروز
بزد مطرب که ایران گشته پیروز
دگر این انتظار ما سر آمد
چو هشت و چار شد از ماه بهمن
جهانِ مرده شد یکباره گلشن
گلستان شد به یادش گل به دامن
که از دریای رحمت گوهر آمد
عجب حال و هوایی داشت آن روز
چه شور باصفایی داشت آن روز
چه خوش بلبل نوایی داشت آن روز
که از چَه یوسف کنعان برآمد
یکی از دیده اشک شوق جاری
یکی از سجده بود اندر کناری
یکی از کف بداده اختیاری
که دیگر آن شب هجران سر آمد
یکی در راه او جانها فشانید
یکی در راه او گل مینشانید
یکی خود را به راهش میکشانید
که از ره زادۀ پیغمبر آمد
سراسر عشق بود و جان فشانی
سراسر عیش بود و شادمانی
سرور و عیش ما شد جاودانی
که جان ما خمینی رهبر آمد
خمینی رهبر آمد رهبر آمد
به ایران او خوش آمد، او خوش آمد
امام عزیزم، مرشد و مرادم
در این ایام خجسته و مبارک، غم فقدانت امانم نمیدهد و اندوه هجرانت رهایم نمیکند. آخر ایران را بی تو نوری و فروغی نیست، جای جای ایران نشان از تو دارد و شمیم وجودت همه جا را آکنده است. پیوسته تو را میجوییم و همواره از تو میپرسیم. همیشه به شوق دیدارت به آسمان و ستارگان خیره میشویم.
نازنینم
تو که از حال عاشقانت آگاه بودی تو که از جان شیفتگانت خبر داشتی و میدانستی که ما شیدا و بیقرار تو هستیم، چگونه تنهایمان گذاشتی. آخر عمری را در پرتو وجود رهنمودهای تو سپری کردهایم و با تو خو گرفتهایم.
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمانای آنکه، چون تو پاک نیست
متن مجری گری دهه فجر (۲)
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ* وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّاباً
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تنعم که خزان میفرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
شکر ایزد که به اقبال کُلَه گوشۀ گل
نخوت باد دِی و شوکت خار آخر شد
صبح امید که بُد مُعتکف پردۀ غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد
آن پریشانی شبهای دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد
باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصّه که در دولت یار آخر شد
ساقیا لطف نمودی قدحت پر میباد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
به نام خدایی که فجر آفرید. عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت حضار محترم. (خانمها و آقایان گرامی) و از خدای متعال برای شما بهترینهای عالم را مسئلت دارم. امیدوارم در ایام پرشور و شعف دهه مبارک فجر و سرمای زمستانی ماه بهمن، دلتون بهاری و این ایام بر یکایک شما فجرآفرینان خجسته باشد. بسیار خرسند هستم که امروز توفیق خدمتگزاری محضر شما خوبان را دارم و خدا را شاکر هستم که افتخار اجرای برنامه در مراسم … که به منظور / که به مناسبت /… (اسم برنامه یا مراسم و احتمالا شرح مختصری از اهداف و نقاط برجسته مراسم) … برگزار میشود را دارم.
متن مجری گری دهه فجر (۳)
دیدی که غَسَق* داشته فجری در پی
دیگر منشین مگو که پس کو؟ پس کی؟
آن عاشق بیقرار و بیتاب بهار
باید که کند شکیب بر سردی دی
*غسق: تاریکی اول شب
امام آمد و اجرای قرآن را آورد، تجدید بنای دین را، شکوه مذهب را، عظمت مسلمین را، غرور سرخ شیعه را، کتاب شهادت را، نستوهی و استواری امت اسلام را، تبلور عینی مکتب را به ارمغان آورد.
امام آمد. امام آمد و از قطره، دریا ساخت و از دل دقیقه، قرنی بیرون آورد، و زمام زمان را به دست گرفت و مهار تاریخ را در کف مستضعفان مومن قرارداد و غرور ابرقدرتها را درهم شکست و شکوه شهادت را نمایان ساخت و ترسیمی از راه بزرگ عشق را ارائه کرد.
همه از هم میپرسند:
ناگهان نفس گرم کدامین عیسی، بر تن مردهی صد ساله این خلق دمید؟ ید بیضای کدامین موسی نور از دیدههامان بربود؟ عقل را از سر فرعون بپراند؟ عشق و اخلاص کدام ابراهیم، آب بر آتش نمرود بریخت؟ قدرت قدس کدامین جبرئیل مشت حق بر دهن باطل زد؟ همت و صبر کدامین ایوب در شتابان دل این خلق افتاد؟
یا که اعجاز چه روحاللهی با سر انگشت مسیحایی خویش پیکر مرده و افسرده این ایران را زنده کرد؟ آن کدام آذر بود؟ آن کدام آتش برخاسته از سینه خاکستر بود که چنین غوغا کرد؟ که چنین محشر بی سابقهای بر پا کرد؟
انقلابمان پیش رفت و میرود، ولی نه به بهای کم که به قیمت هزاران شهید و جانباز و مفقود و اسیر.
چه جوانهایی که فدا شدند.
چه مخلصانی در مقام رفیع ایثار جای گرفتند.
آموزگارم میگفت: خانههایمان سنگر، کلاسهایمان جبهه، قلمهایمان سلاح، نبردهامان باروت، کارخانههامان معبد، سنگرهامان محراب، جهادمان سازندگی، شهادتهایمان بنیاد، ملتمان بسیج گشتند.
جوانانمان پاسدار و هر روزمان عاشورا شد.
اینها بود گوشهای از میوههای روییده بر شاخسار زمان در ۲۲ بهمن که با بذرافشانی باغبان بزرگ خیر و برکت و حق و آزادی یعنی امام امت به دست آمده است.
یاد آن روز آفتابی جاودان و ثمرات یومالله بزرگ ۲۲ بهمن افزونتر باد. آمین یا رب العالمین.
متن مجری گری دهه فجر (۴)
آرزو دارم چو بهمن مظهر امید باشم
صبح روشن در پس شب باشم و جاوید باشم
سلام.
سلام به شما مهربانان و دوستان همیشه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظههای ناب پیروزی، بر شما عاشقان ایران مبارک باد. ای دوست بیا تا سرود فتح و پیروزی بخوانیم و همگام با روزهای بهمن ماه خاطرات شیرین سالهای انقلاب را مرور کنیم.
خاطرات آن آن شبهای بیکران ستم که بزرگمردی ورقشان زد و ما را به استقلال و آزادی در فجر انقلاب دعوت کرد. بهمن پیروز آمد تا دیگر بار حماسه سترگ پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ما یاد آوری کند.
متن مجری گری دهه فجر و حاج قاسم سلیمانی
با نام خدا و آنکه از خود گذشت تا ناموس و کشورش حفظ شود؛ همانکه به نام شهید زنده میشناختنش و اکنون به مقام رفیع شهادت رسیده. شهید سپهبد قاسم سلیمانی. غیور مردی که مظلومانه در خارج از مرزهای ایران به شهادت رسید و بدن تکه تکه شده اش را به داخل مرزها آوردند.
راه و رسم شهید را ادامه دادن، بهترین کاریست که می توان در حق او انجام داد. شهید سلیمانی یکی از مردان خدا بود که خداوند او را به نزد خود برد. او رفته اما راهش هنوز باقیست. هنوز هم ظالم هایی هستند که بخواهند به مظلومان ستم برسانند! هنوز هم ظالمانی هستند که بخواهند حق مظلومین را بخورند. راه این شهید را باید پیمود تا ریشه ای ظالمان از بین برود.
شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از جوانان دوران انقلاب بود. دهه فجر و انقلاب را درک کرد و سالها بعد از آن در خارج از مرزهای ایران از آرمانهای امام راحل دفاع کرد.
همه جا بوی صلوات می داد. بوی اذان و اقامه ، روز عجیبی بود. روز زیارتی انقلاب. روزی که پاهای پیاده با مشت ها، زیارت نامه ی انقلاب را تلاوت کردند. روزی که ثواب ها با رضایت خداوند از شمارش بیرون رفته بود. روز تراکم مستحبات ، روز شکار سوژه ها برای ملائک، روزی که خیابان ها از انسان ها مفروش بود. روز نبودن جا برای انداختن سوزن.
روز خالی بودن شهدا، روزی که آخرین امید های دشمن نقش برآب شد . همه جا بوی صلوات می داد. بوی توکل و بندگی. ۲۲ بهمن روز عجیبی بود.
متن مجری دهه فجر (کوتاه)
سلام خدا بر فجر و سلام خدا بر فجر آفرینان. سلام خدا بر شیرمردی که حقیقت فجر و آزادگی را با دم مسیحایی اش بر پیکره این ملت و سرزمین رنج دیده طنین انداز کرد و رهایی و آزادگی را به یک یک مردمان این مرز و بوم هدیه داد. سلام خدا بر دهه مقدسی که سرآغاز عصر تازه ای در تاریخ جهان بود، سرآغاز عصر خودباوری و مقاومت. دهه فجر دهه مقدسی بود که سرآغاز عدالت خواهی تمام مظلومان تاریخ شد. مظلومانی که همواره زیر بار جور ظالمین زمان لگدمال می شدند طلوع نور عدالت را با ورود امام عزیزمان به وطن نظاره کردند.
دهه فجر دهه فرود فرشتگان و لطف خاص خداوند بر زمین بود، دورانی که دست پرقدرت حق پشتیبان مردمان پا برهنه ای شد که از حکومت طاغوت به ستوه آمده بودند. اینگونه بود که لطف الهی زمین و زمینیان را نوید دوران شکوهمندی داد که با دستان قدرتمند پیر انقلاب و تلاش شهیدان به مقصد رسید.
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد.
خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید و قفس ها شکسته شد. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت. خوش آمدی ای فجر پیروزی. تو طلوع آزادی وطن، بارش مهتاب، ترانه عشق، نردبان عروجی. مقدمت را گرامی می داریم و پیامت را پاسداری می کنیم.
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
تا تو آمدی، پرده های غفلت، کنار زده شد و پنجره ها به سمت نور باز شدند. اندیشه ها، میل پرواز یافتند و ایده ها، جرأت ابراز. هوای تازه، آرام آرام، واردِ دالان های تنگ و تاریک اذهانِ پوسیده شد. خورشید، همچنان تابید و نور پاشید، گیاهان نورس، قد کشیدند و غنچه ها، لب به اعتراض گشودند.
درختان، دست به دست هم دادند و برای قیام سرخشان، به آفتاب، اقتدا کردند. حسّی غریب، همه چیز را به شکفتن واداشت و روح سبز زندگی به اجساد پوسیده، انگیزه ی تحرّک و تکاپو بخشید. درختان قیام کردند و حماسه ای سرخ جوانه زد. «شب»، با تمام جلال و جبروتش، ترسیده و خورشید را ـ از این آسمان به آن آسمان ـ تبعید کرد؛ ولی همچنان نور خیره کننده ی خورشید، می تابید و حضورش، گرم و روشن تر از همیشه، به چشم میخورد. شب نمیدانست که آفتاب، مکان و زمان نمی شناسد و خورشید، در هر آسمانی که باشد، کدام ابر، توانِ به زنجیر کشیدن آفتاب را دارد؟ کدام؟!
چه غنچه هایی که در این راه ـ برای رسیدن به نور مطلق ـ از خون، حنا بستند و راهیِ حجله ی بهشت شدند!
چه گلهایی که در زیر شکنجه و تازیانه ی پاییز، به قافله ی شهادت پیوستند و «بهار» را در نهایت زیبایی به تصویر کشیدند! و امروز، روز شکوفایی گلهای زیبای پیروزی است و همه با هم، با گل و لبخند، جشن خواهیم گرفت روزِ به گل نشستن بهار همیشه سبز انقلاب سرخی را که سالها پیش، از دل کویر قد کشیده و تا بلندای تاریخ شکفت!
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
چه مژده ای زیباتر از آمدن بهار در پی یک زمستان تار و طولانی؟!
چه بشارتی شیرین تر از بشارت خورشید در پی یک شب سرد و تاریک؟!
چه پیامی نیک تر از پیام زلال آب برای لبانی تشنه و خشکیده؟!
چه نوایی برتر از بشارت «جاء الحق» و «زهق الباطل»؟!
قسم به شب پوشیده! که روز خواهد درخشید و بهاری ترین روز هستی، بر صحیفه ی شب تار و طولانی، مُهر پایان خواهد زد.
نسیم خوش عطر هدایت و نصرت، از هر سو می وزد و روح و جان عاشقان را می نوازد. بهار، با همه ی مهربانی ها و با همه ی طراوتش، نهال فتح و پیروزی را به ارمغان می آورد. پرندگان سفیدبال و عاشق، تنگی قفس اسارت را بال می گشایند و در قاب نیلگون آسمان، نغمه ی آزادی سر میدهند.
قلبها، کهکشانی از عشق خمینی میشود و جامی لبریز از شراب طهور پیروزی.
وطن، این خاک مقدس، اقیانوسی میشود خروشان از موجهای سنگین؛ و غریو «اللّه اکبر»، از هرکوی و برزن، نوید نصرت را طنین انداز می کند.
شهر در قلمرو شب بود … آمدی
تاریک بود، شب رَجَز میخواند، سوسوی ستاره ها را ابر تیره می سترد. خورشید، تبعیدی فردا بود، و شب در صحراها و کوه ها و دشت ها، در میان باغ و بر فراز رود و اقیانوس، حکم میراند و نفسها را می برید، به چار میخ میکشید و خون سرخ ستاره ها را بر چهره آسمان می پاشید.
صدای غل و زنجیر می آمد، و جز آن، دیگر سکوت بود که کران تا کران، در گوشها فریاد میکشید. درخت ها یخ زده بودند، رودها منجمد شده بودند، ماهی ها خواب بودند، و پنجره های رهایی یکی پس از دیگری بسته می شدند. دست ها آنقدر پنجه به دیوار کشیده بودند که فرسوده بودند. یاد باران کم کم از ذهن زمین پاک میشد، قندیل سکوت و وحشت و هراس در سردابه تاریخ، هر رهگذری را به خواب ابدی فرا میخواند؛ و این چنین شب رجز میخواند، و یکه تاز میدان بود تا اینکه چاووشان از آمدن صبح خبر دادند.
خبر در اندام شب پیچید. شب به خود نالید، تلألو نور خورشید از کرانه های دور، بر ذهن خفته جهان تابید. رودها به راه افتادند، ترنم باران بود و رقص جویباران، هلهله درختان بود و لبخند زمین و بازی گنجشکان و بال و پر گرفتن قناری ها، چکاوک ها و پرستوها. اکنون صدا، صدای بارش باران بود تا اینکه در میان گرگ و میش صبح، خورشید برآمد و پایان انجماد زمین را اعلام کرد.
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
«والفجرِ و لَیالٍ عَشْر…». دهه مبارک فجر، تجلی شکوهمند حماسه و سرافرازی ملتی است که در عصر اسارت انسان و در روزگار قحطی انسانیت، با انقلاب اسلامی خویش، صفحه ای زریّن را در تاریخ حیات آدمی گشود و صلای خداخواهی، معنویت، آزادی و استقلال را در گوش جان جهانیان طنین انداز کرد.
در این دهه مبارک، یاد حضرت امام (رحمت الله علیه) را گرامی میداریم؛ ابرمردی که هماره دم مسیحایی اش، جانبخش جان های حقیقت جوست و هنوز پس از گذشت سالها از رحلت ملکوتی اش، نامش بر پایه های ستم استکبار لرزه می افکند و یادش، در دلهای مستضعفان و آزادگان زمین، امید می آفریند و انگشت اشارت او، به آیندگان امتداد راه را نشان می دهد.
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
سالهای حکومت ستم، گرفتار چنگ یأس بودیم. ناامید از پیروزی و مقهور قدرت، دشنام به «شب» میدادیم و نفرین به «ستم» میکردیم. اما… مسیحا نفسی، احیاگر نفوس شد و حیات این ملت را جانی تازه بخشید. «روح خدا» بود که در جان افسرده مردم دمیده شد.
حنجره های داوودی، در رهگذر باد و چشم انداز آفتاب و در موج خون و شط شهادت، سرود فجر حقیقت را سرداد. امام آمد، نشسته بر بال فرشتگان. امام در پیام خدایی اش در شهید آباد «بهشت زهرا»، در «صور انقلاب» دمید و مردم را در عرصه های حق و محشر نهضت جان بخشید. «صبح صادق» انقلاب بود. فجر ایمان، از شرق مکتب سرزده بود که به نماز عشق ایستادیم.
در محراب حق، رو به کعبه عرفان، با وضویی از خون دهها هزار شهید، بر سجاده صدق نشستیم و پیشانی اخلاص بر مهر «تعبّد» نهادیم و دل به «ولایت» سپردیم و این، معجزه انقلاب بود.
❃ متن مجری گری دهه فجر ❃
بار دیگر معجزه ای در تاریخ اتفاق افتاد. بار دیگر دست توانای خدا از آستین غیب بیرون آمد. بار دیگر اراده خدای عزیز و حکیم به کار افتاد و رحمت و منت حق، ملتی مستضعف و ستم کشیده را در برگرفت و فیض روح القدس مدد فرمود و به کالبد ملتی مرده، روح و روان دمید.
سرانجام آنچه به خواب شب هم نمیدیدیم و ناممکن می پنداشتیم، به وقوع پیوست و ملت ما و ملت های مسلمان و عالمیان را غرق بهت و حیرت و اعجاب نمود. قدرت های داخلی و ابرقدرت های بین المللی را با همه هوشیاری غافلگیر کرد، حسابها و نقشه های سیاسی و طرح های دراز مدت و تصمیم گیری های مطالعه شده آنان را به هم ریخت و بالاخره، ملت مسلمان ایران آزادی را بازیافت.
امـام آمـد و چون خون در رگ هایمان جاری شد. امـام آمـد و به سان نور، شب تارمان را روشنایی داد. امـام آمد و چـون روح به کالبد مرده مان، حیاتی دوبـاره بخشید. امام آمد و زمستانمان را بهــاری جـاودانه کرد. امـام آمد و فــجــر آورد و در دسـتان پر نـورش، «استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی» را به ارمغان آورد.
این روزها بوی خوش بهار آغشته به عطر معطر آزادی از راه میرسد و تقویم تاریخ یک بار دیگر برگ زرینی را به خود می افزاید و انقلاب شکوهمند اسلامی ما سالگرد پیروزی خود را جشن می گیرد؛ انقلابی که صفحه ای زرین را در تاریخ حیات انسان های به خواب رفته گشود، و صلای دینداری، عدالتخواهی، استقلال طلبی و آزادگی را در گوش جان خفتگان طنین انداز کرد.
کلام آخر
آیا این چهار متن مجری گری دهه فجر برای شما مفید بود؟ از نظر شما یک متن مجریگری خوب چه ویژگیهایی دارد و چه چیزهایی میتوان در آن گنجاند؟ اگر شعر یا متنی میشناسید که برای این مناسبت کارآمد باشد آن را با ما به اشتراک گذارید.
حمیده
متن برای شروع مراسم خوبه و خیلی به مجری ها کمک می کنه . سپاس از زحمات شما .
معرفی چند بر نامه و متن تقدیر و تشکر و معرفی امام و اتفاقات روز ۱۲ و ۲۲ بهمن اضافه بشه به نظر من بهتر می شه
مونا
می تونست بهترم باشه ولی خوب نبود
زاهره
خوب بود اما میتونست بهتر باشه مثلا کامل باشه و فقط متن اول اجراییش نباشه
فاطمه
کامل باشه فقط
زینب
مرسی از متنتون.استفاده کردم مفید بود
وفا
به نظر من تو متونی که مجری ها سر یک بدنامه میخونه باید بهش ایمان داشته باشهتا بتونه به بهترین وجه اداش کنه یه چیزی که مثل مطالب بالا همش مبالغه نباشه
فاطمه
من نظرم اینه که باید بهتر و قشنگ تر اجرامی کردن