معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم با نکات و آرایه ها

معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم را به زبان ساده و امروزی به همراه آرایه های ادبی حکایت سیرت سلمان، معنی لغات و تعداد جمله های حکایت بخوانید. حکایت سیرت سلمان از مجد خوافی است که در کتاب روضه خلد در قرن ۸ نوشته شده و به تقلید گلستان سعدی نثر مسجع دارد.

معنی حکایت سیرت سلمان

حکایت سیرت سلمان که صفحه ۹۷ کتاب ادبیات فارسی پایه نهم آمده است از کتاب «روضه خلد» انتخاب شده است. معنی حکایت سیرت سلمان به نثر ساده را در این مطلب به همراه آرایه های ادبی، معنی کلمات و پیام درس می‌خوانید. 

** کتاب «روضه خلد»، کتابی است از مجد خوافی که در قرن هشتم به تقلید از گلستان سعدی نوشته است.

** سلمان فارسی از اصحاب ایرانی پیامبر ص بود که ایشان او را از اهل بیت خود معرفی کرده است. سلمان فارسی در جنگ خندق از طراحان اصلی حفر خندق به شمار می‌آید. او در پایان عمر خود، والی مدائن شد.

 

معنی حکایت سیرت سلمان
معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم

 

معنی حکایت سیرت سلمان به زبان ساده

سلمان فارسی بر لشکری امیر بود. در میان رعایا چنان حقیر می‌نمود  که وقتی خادمی به وی رسید، گفت: این توبره ی کاه بردار و به لشکرگاه سلمان بر. 

معنی: سلمان فارسی فرماندهی لشکری را به عهده داشت. او در بین مردم عادی آنقدر خود را کوچک نشان می‌داد که یک وقت غلامی او را دید (و چون ظاهر ساده او را دید و تشخیص نداد که فرمانده است) به او گفت:  این کیسه بزرگ پر از کاه را بردار و تا لشکرگاه سلمان حمل کن و ببر.

آرایه های ادبی: بود، نمود: سجع / کاه، لشکرگاه: سجع

∼∼∼

سلمان برداشت. چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: «امیر است». آن خادم بترسید و در قدم وی افتاد.

معنی: سلمان هم بدون تکبر آن کیسه را برداشت و حمل کرد. وقتی به لشگرگاه رسیدند مردم گفتند: او فرمانده است. غلام ترسید که سلمان از این گستاخی عصبانی شود پس به پای سلمان افتاد و عذرخواهی کرد. 

آرایه های ادبی: در قدم وی افتاد: کنایه از عذرخواهی کرد. / رسید، بترسید:‌ سجع

∼∼∼

سلمان گفت: «به سه وجه این کار از برای خود کردم نه از بهر تو ، هیچ اندیشه مدار ، اول آنکه تکبّر از من دفع شود ؛ و دوم آنکه دل تو خوش شود ؛ سیّم آنکه از عهده حفظ رعیّت بیرون آمده باشم.

معنی: سلمان به مرد خدمتگزار گفت: اصلا نگران نباش و نترس. من این کار را برای تو نکردم بلکه به سه دلیل برای خودم انجام دادم: اول برای اینکه خودخواهی و غرور از من دور شود، دلیل دوم اینکه می‌خواستم تو را خوشحال کنم و سوم آنکه وظیفه و مسئولیت خودم را که همان مواظبت از مردم است انجام داده باشم.

آرایه های ادبی: اندیشه مدار: کنایه از نترس

 

معنی لغات حکایت سیرت سلمان:

  • امیر: فرمانده
  • رعایا: جمع رعیت ، عموم مردم
  • حقیر: کوچک و بی ارزش
  • می‌نمود: نشان می داد
  • توبره: کیسه بزرگ
  • وجه: دلیل
  • اندیشه: ترس
  • از بهر: برای
  • تکبر: خود بینی و غرور
  • هیچ: اصلاً ، هرگز
  • سیّم: صورت قدیمی سوم
  • حفظ رعیّت: مراقبت از مردم
  • روضه: باغ
  • خلد: بهشت

 

** حکایت سیرت سلمان چند جمله دارد؟ ۱۸ جمله (نه از بهر تو => یک جمله است: از بهر تو نکردم)

** مفهوم و پیام حکایت سیرت سلمان چیست؟ ساده زیستی از آموزه های عملی زندگی است که رهبران و فرماندهان جامعهٔ اسلامی همواره بدان پایبند بوده اند. دوری و بیزاری از غرور و تکبّر، خرسند ساختن افراد جامعه و همدلی با آنان و عمل به تکلیف و وظیفه، از نکته هایی است که در این حکایت به آن اشاره شده است.

** حکایت سیرت سلمان از کیست؟ مجد خوافی

 

کاربران عزیز؛ شما می‌توانید معنی حکایت نیک رایان فارسی نهم با آرایه ها را نیز در ستاره بخوانید. نظرات و پرسش‌های خود را درباره معنی حکایت سیرت سلمان با ما در میان بگذارید. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید