سوره ناس (فضیلت، متن و ترجمه)

سوره ناس یکی دیگر از سوره‌های چهارقل است که در جزء ۳۰ قرآن قرار دارد و آخرین سوره قرآن است. در این سوره خداوند به پیامبر (ص) توصیه می‌کند تا از شر وسوسه‌های گوناگون به او پناه ببرد.

ستاره| سرویس مذهبی – برای این که با سوره ناس که آخرین سوره قرآن است بیشتر آشنا بشوید و تمام نکات را در مورد آن بدانید ما این مقاله را آماده کرده‌ایم. در این مقاله علاوه بر موارد فوق آموزش سوره ناس برای کودکان هم وجود دارد.

مشخصات سوره ناس

  • سوره ۱۱۴ و آخرین سوره قرآن است
  • در جزء ۳۰ قرار دارد
  • دارای ۶ آیه
  • در مکه نازل شده
  • به همراه سوره فلق به سوره‌های «مُعَوَّذَتین» معروف است که با «قل اعوذ…» شروع می‌شود.
  • جزو سوره‌های چهارقل است
  • از نظر ترتیب نزول سوره ۲۱ قرآن است که قبل از سوره فلق و بعد از سوره توحید نازل شده

 

علت نام‌گذاری سوره ناس

ناس به معنی مردم است و نام این سوره از اولین آیه آن گرفته شده است. به دلیل این که این سوره و سوره فلق را در مواقع احساس خطر می‌خوانند به آن‌ها «مُشَقشَقَتَین» هم می‌گویند.

 

محتوای سوره ناس

خداوند در آیات این سوره به پیامبر (ص) دستور می‌دهد تا از شر وسوسه‌های خناس به او پناه ببرد. محتوای این سوره شبیه سوره فلق است و در هر دو سوره از شر و آفت‌ها به خدا پناه برده می‌شود. در سوره ناس تأکید بر شر وسوسه گران ناپیداست.

 

فضیلت سوره ناس

  • امام باقر (ع) فرمود: همانا پیامبر (ص) درد شدیدی داشت و ناراحت بود، جبرئیل و میکائیل به نزد او آمدند. جبرئیل نزدیک سر او نشست و سوره فلق را خواند و میکائیل نزدیک پای او نشست و سوره ناس را تعویذ کرد.
  • امام صادق (ع) فرمود: جبرئیل در حالی که آن حضرت دادخواهی می‌کرد یا ناله می‌کرد نزد پیامبر (ص) آمد و با خواندن سوره‌های ناس و فلق ارواح پلید را از ایشان دور کرد و گفت: «باسم اللَّه ارقیک و اللَّه یشفیک من کل داء یوذیک خذ‌ها فلتهنیک»؛ «به نام خدا ارواح پلید را از او دور می‌سازم و خدا شفا می‌دهد تو را از هر دردى که تو را اذیت کند بگیر آن را که بر تو گوارا باشد.»
  • سایر فضیلت‌های سوره ناس به همراه فضیلت‌های سوره فلق قبلاً بیان شده است.

 

متن و ترجمه سوره ناس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشندهٔ مهربان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾
بگو پناه می‌برم به پروردگار مردمان
مَلِکِ النَّاسِ ﴿۲﴾
پادشاه مردمان
إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾
معبود مردمان
مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾
از شر وسوسه‌گر پنهان
الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾
آن‌کس که در سینه‌های مردم وسوسه می‌کند
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿۶﴾
چه از جن و [چه از]اِنس

 

شعر سوره ناس برای کودکان

بگو که ای خدایا
پناه من تو هستی
تویی که راه خود را
به روی من نبستی
پروردگار انسان‌ای خدای مهربان
پناه می‌آرم به تو
از حمله‌های شیطان

 

داستان سوره ناس برای کودکان

روزی روزگاری در زمان‌های بسیار دور جمعیت زیادی از ناس (مردم) در سرزمین زیبایی زندگی می‌کردن
این مردم خیلی با هم خوب و مهربون بودن و پیامبر خوبی داشتن که اون‌ها رو به سمت خدای احد (یگانه) دعوت می‌کرد
و کار‌های خوبی بهشون یاد می‌داد؛ مثلا این که نباید پشت سر مردم حرف بدی بزنند، نباید دروغ بگن، یتیم رو دوست داشته باشن
یه روزی از روز‌ها یه آدمی به اسم خناس وارد شهر میشه
خناس دید که مردم این شهر چقد با هم خوبن
سعی کرد بره و کار‌های بد رو به اون‌ها یاد بده
سعی کرد صدور اونهارو یوسوس کنه «الذی یوسوس فی صدور ناس»
خناس رفت پیش سعید
سعید پسر خوبی بود و داشت با توپش بازی می‌کرد
خناس بدجنس اومد و گفت::
چقدر خوب داری بازی می‌کنی!
ولی من نمی‌دونم شوت تو چقدر قویه
اگه بتونی بزنی به اون شیشه و اونو بشکنی می‌فهمم قوی هستی
بچه ها! یه لحظه سعید حواسش پرت شد و صدورش یوسوس شد
توپ رو پرتاپ کرد و شیشه رو شکست‌ای وای! صدای خرد شدن شیشه اومد
سعید به خودش اومد و توپشو برداشت و دوید یه گوشه قایم شد
وای این کی بود این حرفو به من زد
خواست خناس رو پیدا کنه، ولی اثری از خناس نبود. اون فرار کرده بود رفته بود پیش مریم
مریم داشت با دوستش بازی می‌کرد
خناس در گوش مریم گفت: چرا عروسکت رو میدی به دوستت؟ یه وقت خرابش میکنه، نده بهش.
یهو مریم صدورش یوسوس شد و حرف خناس رو گوش کرد
عروسک رو از دست دوستش کشید و دوستشم زد زیر گریه
خناس بین همه دوست‌ها اختلاف می‌انداخت
مریم ناراحت بود از اینکه دوستش رو گریه انداخته بود
سعید هم ناراحت بود از اینکه شیشه رو شکسته بود
همینطور که بچه‌ها ناراحت بودن و کنار خیابون وایساده بودن
یهو یه مرد مهربون از کنار اونا رد شد و فهمید که خناس اومده و صدور اونارو یوسوس کرده
همسایه عصبانی بود و مریم و سعید ناراحت بودن و دوست مریم گریه می‌کرد
تو شهر بزرگ آشوب شده بود
مرد مهربون گفت: ناراحت نباشین خدای مهربون هم شمارو می‌بخشه، چون اون خدایی است که ملک همه مردمه.
ولی خدای مهربون ملکی هست که تاج نداره و اون اله ناس و ملک همه مردمه
گفته که از شر وسوسه‌های خناس به اون پناه ببریم و دیگه حرفای خناس رو گوش نکنیم
من شر وسواس خناس
الذی یوسوس فی صدور الناس
من الجنة و الناس

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید