متن مداحی شهادت حضرت فاطمه
ای کوه غصههای علی روی شانهات
قالب: غزل
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: بهار امامت ۲
تشییع مخفیانه و دفن شبانهات
باب تو باب وحی در رحمت خداست
چون شد که قتلگاه تو شد آستانهات
نه در اُحد، نه در دل صحرا، نه در بقیع
حتی تو حق گریه نداری به خانهات
از خیمههای سوخته کربلا گذشت
آن آتشی که سبز شد از آشیانهات
در پیش چشم فاتح بدر و احد زدند
گه با غلاف تیغ و گهی تازیانهات
حق داشتی خمیده شوی چون هلال ماه
ای کوه غصههای علی روی شانهات
صد بار جان فشاندی و در یاری علی
دیدند باز جانب مسجد، روانهات
ای حامی علی که گمان داشت شوهرت
با دست خویش دفن کند مخفیانهات
وقتی که دست خصم به رویت بلند شد
افتاد لرزه بر بدن نازدانه ات
«میثم» سراغ قبر تو را میگرفت و دید
در قلب او بود حرم بینشانهات
امان از دل حیدر
قالب: آهنگین
شاعر: سازگار حاج غلامرضا
منبع: صدف نبوت
فردا علی و خانه در بسته زهراست
امان از دل حیدر (۲)
فردا ز غمش گریه کند شهر مدینه
امان از دل حیدر (۲)
فردا حسنین اند عزادار مدینه
امان از دل حیدر (۲)
یک خانه بی فاطمه فرداست نصیبش
امان از دل حیدر (۲)
فردا ز غم شمع، سیهجامه بپوشند
امان از دل حیدر (۲)
جز مهدی موعود عزادار ندارد
امان از دل حیدر (۲)
مظلومه مادر
قالب: آهنگین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: صدف نبوت
اول شهیده علی مادر ای مادر
ای حامی حیدر در بین دشمنها
مادر ز جا برخیز باشد علی تنها
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
چشمان خود را بستهای یا که مدهوشی
ای چشم ما از تو روشن مرو مادر
بی من مرو مادر، بی من مرو مادر
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
بهر تو جای دستهگل هیزم آوردند
از شعله آتش شد خانهات روشن
من بودم و فریاد تو بودی و دشمن
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
تنهاترین یار علی پشت در بودی
تو بودی و دود و باغ خزاندیده
یک میوه نارس از شاخه شد چیده
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
در موج دشمن همچنان با پدر بودی
من مثل یک جوجه پیوسته لرزیدم
دستی که بالا رفت با چشم خود دیدم
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
جان را گرفتی روی دست یا علی گفتی
در آن رخ نیلی نور هدایت بود
قانون ایثار و عشق و ولایت بود
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
بعد از تو در بیت علی خانهدارم من
من زینبم مادر، من زینبم مادر
بعد از تو حامی این مکتبم مادر
مظلومه، مظلومه، مظلومه مادر
مادرمو کشتند
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
روضه های مادر ما افسانه نیست
ای اهل عالم مادرمو کشتند (۴)
کسی ندیده آتش و معصومه ای
وقت خزون بود: مادرمو کشتند
خیلی جوون بود: مادرمو کشتند
تو اوج غربت: مادرمو کشتند
با صد جسارت: مادرمو کشتند
ای اهل عالم مادرمو کشتند (۴)
یکی به روی صورتش نشونه زد
با ضرب سیلی: مادرمو کشتند
با روی نیلی: مادرمو کشتند
یه عده کافر: مادرمو کشتند
با بغض حیدر: مادرمو کشتند
ای اهل عالم مادرمو کشتند (۴)
اگه نبودم کنارش جون داده بود
می خونه دلخون: مادرمو کشتند
با خنده هاشون: مادرمو کشتند
چه وحشایانه: مادرمو کشتند
با تازیانه: مادرمو کشتند
ای اهل عالم مادرمو کشتند (۴)
مظلومه مادر
قالب: آهنگین
شاعر: سازگار حاج غلامرضا
منبع: صدف نبوت ۲
هم رَوی از هوش هم نمیخوابی
دیده بگشا ای حامی مادر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
هرچه باشد من دخترت هستم
پیش چشمانم کم بزن پرپر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
موی زینب را شانه کن مادر
یا صدایم زن یک بار دیگر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
پشت در بودم در کنار تو
نالهات میزد بر دلم آذر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
به خدا مثل جوجه لرزیدم
گه نگه کردم گه زدم بر سر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
گریه بر احوال پدر کردم
بسته شد دست فاتح خیبر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
بر تو ای مادر من دعا کردم
چشم خود وا کن اشک من بنگر
مظلومه مادر، مظلومه مادر
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر
قالب: آهنگین
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: صدف نبوت ۲
پاشیده ز هم جمع شمع و گل و پروانه
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
جرم تو چه بود آخر بر گو که چرا کشتند
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
تو پشت در افتادی من دور تو گردیدم
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
زخم جگر خود را پنهان ز پدر کردی
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
با بازوی بشکسته کردی سر من شانه
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
با گریه نگه باشد بر این در و دیوارم
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
پیوسته به من گویند از پهلوی بشکسته
مادر مادر مادر ای مظلومه مادر (۲)
⚑⚑⚑⚑⚑
متن نوحه شور حضرت زهرا
بیش از این سوختن نمی خواهم
حاج محمود کریمی
بیش از این سوختن نمی خواهم
گریه بر خویشتن نمی خواهم
مده زحمت به بازویت مادر
به خدا پیرهن نمی خواهم
درد داری تو استراحت كن
نیمه شب آب، من نمی خواهم
ای كه غم دیده از وطن هستی
بعد از این من وطن نمی خواهم
فكر عریانی مرا كم كن
غرق در خون كفن نمی خواهم
وقت قتلم میا سوی گودال
وقت كشته شدن نمی خواهم
تو ببینی كه شمر می آید
از تو بر سر زدن نمی خواهم
روی تو سایه ای كبودین داشت
سر سالم به تن نمی خواهم
شاد كن جان من كه غمگین است
رحم كن بر دلم كه مسكین است
روز اول كه دیدمت گفتم
آن كه روزم سیه كند این است
نكشد كس كمان عشق با زور
عشق شاه همه سلاطین است
بی رخت دین من همه كفر است
با رخت كفر من همه دین است
گه گهی یاد كن به دشنامم
سخن تلخ از تو شیرین است
بنوازی و پسش بیازاری
آخر ای دوست این چه آیین است
روز اول كه به استاد سپردند مرا
دیگران را هنر آموخت مرا مجنون كرد
⚑⚑⚑⚑⚑
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
حاج محمود کریمی
هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که ناله ی مادر بلند شد
مامور شد به صبر علی ، از سکوت او
سو استفاده کرد ستمگر بلند شد
با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برای کشتن مادر بلند شد
در را شکست او ، کمر شیعه را شکست
طوری که وای وای پیمبر بلند شد
طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد
طوری زدند ناله ی حیدر بلند شد
با این همه همین که علی بین کوچه رفت
دیوار را گرفت از آن در بلند شد
دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد
زینب شنید گریه ی در آه میخ را
زینب گریست داد برادر بلند شد
کنج خرابه هم چقدر یاد مادر است
وقتی دوباره گریه ی دختر بلند شد
این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم
اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد
«حسن لطفی»
مادر یه وقتایی چرا مضطرب و بی تاب میشی
امیر عباسی
مادر یه وقتایی چرا مضطرب و بی تاب میشی
داری چرا مثل یه شمع لحظه به لحظه آب میشی
من زینبم جون بر لبم به داغ عشقت اسیرم
مثل اونا که پیر شدن دستات می لرزه ،بمیرم
جسم و جان و روح من/مادر مجروح من
وامصیبت وا اُمّا…
گواه داغ دلمه این بارون اشکای من
من و ببخش گفتم اگر که موهام و شونه بزن
تویی که تو عُمر کمِت خیلی مصیبت ها دیدی
دستت بالا نیومد و از من خجالت کشیدی
رُخ کبود و خمیده/میشی آخر شهیده
وامصیبت وا اُمّا…
خیلی داری درد میکشی مادر این و خوب میدونم
با چادر خاکی دارم نماز حاجت میخونم
غلاف و سیلی و آتیش،جنایت دشمن دین
یادم نمیره لحظه ای که افتادی روی زمین
یار و یاور بابا/گل پرپر بابا
وامصیبت وا اُمّا…
⚑⚑⚑⚑⚑
مادرم نیمه جونه، می دونم نمی مونه
حمید علیمی
مادرم نیمه جونه، می دونم نمی مونه
نیمه جونه ولی از جا پا شده کار خونه کنه
می شینه تا بار آخر موهای منو شونه کنه
می لرزه دست مادرم، پر اشکه چشمای ترم
ای خدا من دخترم (۲)
مادر (۶) مادر مادر وای مادر (۲)
نفس آخریه، کبوتر سفریه
مادر من واسه رفتن آروم آروم آماده می شه
آسمونِ یه نمازش پر و بال سجاده می شه
گفتم ای سرو قد کمون، امروزم مادر جوون
جون من پیشم بمون (۲)
مادر (۶) مادر مادر وای مادر (۲)
آتیش سوز صدام می گیره دل بابام
بدون تو تو مدینه دیگه بابا یاری نداره
ندیدم من تا حالا که سرشو رو زانوش بذاره
تا بسته است دست ذوالفقار، می مونه زار و بیقرار
حیدر و تنها نذار (۲)
مادر (۶) مادر مادر وای مادر (۲)
⚑⚑⚑⚑⚑
ساقی کوثر خداحافظ
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
فاتح خیبر خداحافظ
میرود فاطمه از دنیا
واویلا واویلا واویلا
خانهداری میکند زینب
او بود نایبة الزهرا
واویلا واویلا واویلا
یاور بییاورت بودم
تو پس از من میشوی تنها
واویلا واویلا واویلا
در قنوت شب دعایم کن
چون دعایت میرود بالا
واویلا واویلا واویلا
پس چرا در خانه بنشستی
زور بازویت چه شد مولا
واویلا واویلا واویلا
با حسینم مهربانی کن
تشنه خوابش نبرد شبها
واویلا واویلا واویلا
بهر من قرآن بخوان مولا
در دل شب مخفی از اعدا
واویلا واویلا واویلا
«غلامرضا سازگار»
⚑⚑⚑⚑⚑
از نهاد علی خیزد این زمزمه
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
از نهاد علی خیزد این زمزمه
کشته شد بیگناه، محسن فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
نخل گلزار وحی فضه را زد صدا
میوهاش با لگد شد ز شاخه جدا
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
یا محمد ز خاك سر برآر و ببین
پاره پیکرت گشته نقش زمین
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
جای یاری به من یاورم را زدند
دست من بسته بود، همسرم را زدند
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
همسرم را در این آستانه زدند
با چه جُرمی به او تازیانه زدند
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
تربتت را به اشک شستشو میکنم
بی تو مرگ از خدا آرزو میکنم
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
شمعم و بین جمع بیصدا ماندهام
تو چرا رفتی و من چرا ماندهام
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
«حاج غلامرضا سازگار»
⚑⚑⚑⚑⚑
ای غریب وطن
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
لحظه آخر است/ گریه کن یا علی
تا نرفتی ز دست/ گریه کن یا علی
ای غریب وطن / گریه کن بهر من(۲)
بر جوانی من / گریه کن یا علی
بر حسین و حسن / گریه کن یا علی
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
این سکوتت به جان / آتشم می زند
گریه کن تا به دل / عقده ات بشکند
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
آه من بر جگر / بغض تو در گلو
من نگفتم به تو / تو به زهرا بگو
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
لحظه آخره / عمر زهرای توست
سوی جنت روان / یار تنهای توست
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
دشمنان خدا / متحد آمدند
پیش چشمان تو / همسرت را زدند
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
آتشت بر جگر / ناله ات تا خداست
پس چرا یا علی / گریه ات بی صداست
ای غریب وطن / گریه کن بهر من
⚑⚑⚑⚑⚑
اسماء دل همه بی تابه
حمید علیمی
اسماء دل همه بی تابه
اسماء نگو مادرم خوابه
اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه
دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه
دیگه دلم آروم نداره
یکی بره کمک بیاره
مادرم از دستم رفت
وای مادر وای مادر (ای وای مادرم)
ای وای چرا صورتش زرده
ای وای چرا بدنش سرده
چرا یه پارچه ی سفید کشیده رو تنش
نمی دونم آخه چیه این خون رو پیراهنش
بگو همین حالا داداشم
دیگه برن بگن به بابام
مادرم از دستم رفت
وای مادر وای مادر (ای وای مادرم)
اسماء دل همه بی تابه
اسماء نگو مادرم خوابه
اگه که خوابه پس چرا نفس نمیکشه
دیگه از این به بعد رو موهام دست نمیکشه
بابا رسیده دم خونه
دیده که پر غم خونه
غریبونه حالا نشسته پیش مادر رو
میگه که فاطمه بده جواب حیدر رو
می سوزم از آتیش آهش
دیگه میخونم از نگاهش
مادرم از دستم رفت
⚑⚑⚑⚑⚑
با مجموعه متن سینه زنی شهادت حضرت فاطمه با صدای مداحان معروف همراه همیشگی ستاره باشید.
قدّم نمیرسه خودمو سپر کنم
قدّم نمیرسه خودمو سپر کنم
ای کاش می شد برم بابامو خبر کنم
نامرد! بگو با یه زن آخه دعوا چرا
نامرد! اگه میزنی بی محابا چرا
نمی بینی چشمایِ تَرَمو
بسه دیگه کُشتی مادرمو
آبرومُ بردی پیش بابام
چطوری بلند کنم سرمو
دستت آخه مگه نمی دونی سنگینه
می بینی مادرم جایی رو نمی بینه
نامرد تو که سیلیِ بی هوا میزنی
نامرد به سینه اش دیگه چرا پا میزنی
اومدی جلو با داد و هوار
چطوری زدی که خورد به دیوار
نامه رو گرفتی و حالا از
سر راهمون نمیری کنار
نمی بینی چشمای تَرَمو
بسه دیگه کُشتی مادرمو
آبرومُ بردی پیش بابام
چطوری بلند کنم سرمو
هرچی تو این کوچه،که داره سرم میاد
بدتر تو کربلا سَرِ خواهرم میاد
امروز یه نفر فقط جلویِ مادرِ
فردا ولی دخترش وسطِ لشگرِ
یتیما تو شعله گیر می کنن
سه ساله ی ما رو پیر می کنن
برادرمو که سر می بُرن
خانواده اش و اسیر می کنن
وای… حسین حسین
⚑⚑⚑⚑⚑
خواب در چشمان یثرب آمده
خواب در چشمان یثرب آمده
مردمش خود را به خوش خوابی زده
باد سرد درد بین کوچه ها
هوهوی شبگرد بین کوچه ها
احتضار از راه مخفی آمده
رد شد از زیر در آتش زده
در میان خانۀ مولا چه بود
باغبان بود و گل یاس کبود
بانوی لولاک روی بسترش
سر نهاده روی پای رهبرش
قابض الارواح با روح الامین
نوحه می خوانند بر بانوی دین
مرغ شب فریاد هوهو میزند
شب کنج حجره سوسو میزند
سایه ای بروی دیوار گلی است
سایۀ لرزان مولایش علی است
زانویی زیر سر بانوی خود
در بغل دارد دگر زانوی خود
چشم دارد بر نگاه فاطمه
شعله میگیرد ز آه فاطمه
ناله ای آرام می آید به گوش
می رود از هوش و می آید به هوش
هر زمانی چشم خود را باز کرد
با زبان دل سخن آغاز کرد
کای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمومنین فاطمه
ای که بر ارض و سماء هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
آنکه باید این چنین باشد منم
آنکه باید شرمگین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
بند حزن از دستهایت وا نشد
کار من از تو حمایت بود و بس
از رضای تو رضایت بود و بس
من وِلایت را به جان دارم علی
روی بازویم نشان دارم علی
تو ولی داوری مولای من
بر دو عالم سروری مولای من
فاتح بدر و حنین و خیبری
تو وصی مصطفایی، حیدری
گردش آرام آرام نگات
کرده ترسیم مدار کائنات
ای پناه جان احمد در احد
فاطمه آن روز مدیون تو شد
⚑⚑⚑⚑⚑
زهرا زهرا مرو
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
تو و عزم سفر، من و این زمزمه، مرو یا فاطمه
چهها دیدی که دل، بریدی از همه، مرو یا فاطمه
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
شکسته آیینهی من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
غم تو در سینهی من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
گل نیلوفری، تو یار حیدری، مرو یا فاطمه
ببین غوغا شده، علی تنها شده، مرو یا فاطمه
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
⚑⚑⚑⚑⚑
فـاطـمه، فـاطـمه، فـاطـمه
مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری
کدامین کوچه دارد داغ مـرگ مادری
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فـاطـمه
کـــجا گــــشـته خـــزان، بـهار فـاطـمه
فـاطـمه، فـاطـمه، فـاطـمه
مدینه کوچه هایت بــوی زهـرا می دهد
نشان از غربت شبهای مـولا می دهد
مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فـاطـمه
کـــجـا گــشتـه خـــزان، بــهار فـاطـمه
فـاطـمه، فـاطـمه، فـاطـمه
مــدینه در کدامین کوچه زهـرا را زدند
کجا در پیش طفلان یار مولا را زدند
مـــگر آنــجا علی، دو دستش بسته بود
کــه زهـــرا نـــالــه دلــش آهسته بود
فـاطـمه، فـاطـمه، فـاطـمه
⚑⚑⚑⚑⚑
وای مادر افتاد
سید رضا نریمانی
وای مادر افتاد، مادر افتاد، مادر افتاد
نمیدونم این دود و خاکستره
یا اینکه تو کوچه پر از مه شده
جلو چشمای باغبون این روزا
رزای توی باغچمون له شده
هوای دلم سرد و بارونیه
با این غصهها با غم سینه سوز
میفهمم من از صورت مادرم
جوون گاهی پیر میشه توی دو روز
وای مادرم پریشون حاله
پروانهی شکسته باله
درد میکشه بدون ناله خدا
وای مادرم چه حالی داره
زخمی شده شبا بیداره
تقصیر این در و دیوار خدا
ای وای در افتاد، مادر افتاد، با سر افتاد
عرش آخر افتاد، حیدر افتاد، با سرافتاد
هی مادر افتاد، مادر افتاد، مادر افتاد
وای مادر افتاد، مادر افتاد، مادر افتاد
بیا فضه با من بابامو ببین
با مادر دو تایی قدم میزدن
دلش خونه از اونایی که
زندگیشو به هم میزدن
چی اومد سر سورهی کوثرت
میریزن به روی زمین آیهها
گمونم در گوش مادر میگفت
دیگه خستم از دست همسایهها
وای مادرم همش گریونه
کم کم میخواد بره از خونه
این درددیه که بی درمونه خدا
وای مادرم سرش گیج میره
جون میده و نفس میگیره
همسایهها میگن میمیره خدا
ای وای مدینه بغض و کینه غصه اینه
هیزم میارن میخ بشینه توی سینه
ای وای در افتاد، مادر افتاد، با سر افتاد
عرش آخر افتاد، حیدر افتاد، با سرافتاد
وای مادر افتاد، مادر افتاد، مادر افتاد
⚑⚑⚑⚑⚑
ای یار علی بیمار علی
حاج حسین سیب سرخی
ای یار علی بیمار علی
میشه بازم نگاه کنی این آرزوم
یک بار دیگه پسرعمو صدا کنی ای یار علی
تو به عشق علی پا بندی
چرا چشمات و پس میبندی
با چه زحمتی هی میخندی
فاطمه جان
من و تنها نزار یک لحظه
به یه دنیا نگات میارزه
بمیرم که صدات میلرزه
فاطمه جان
نیروی علی بانوی علی
نشسته باز نماز نخون میمیره علی
دلگیره علی تو رو خدا پیشم بمون
جان علی
میدونم که چقدر دلگیری
نکنه تو هم از من سیری
چرا از علی رو میگیری
فاطمه جان
حسنت نداره شبها خواب
میشه بی تو حسینت بی تاب
کی میزاره براش ظرف اب
فاطمه جانای ماه حرمای شاه کرم
به سر زده هوای تو از هیئت تو
دل پر میزنه برای کربلای تو ای ماه حرم
شب جمعه دلم غم داره
داره چشمای من میباره
آخه اسم تو گریه داره
یا حسین
یه نظر به دل نوکر کن
حال و روز من و بهتر کن
ما رو سینه زن مادر کن یا حسین
⚑⚑⚑⚑⚑
ببین میتوانی بمانی بمان
حاج میثم مطیعی
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جانی بمان
زمین گیرِ من آسمانی بمان
اگر میشود میتوانی بمان
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
تو نیلوفرانهترین یاسِ شهر
وجودِ تو کانونِ احساسِ شهر
دعای گوی هر قدر نشناسِ شهر
نکش دست و از دستِ دستاسِ شهر
نباشی چه آبی، چه نانی بمان
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
چه شد با علی همسفر ماندنت
چه شد ماجرای سپر ماندنت
چه شد پای حرفِ پدر ماندنت
پس از قصهی پشتِ در ماندنت
ندارد علی همزبانی بمان
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
برای علی بی تو بد میشود
بدون تو غم بی عدد میشود
مرو که غرورم لگد میشود
و این سنگ و سنگِ لحد میشود
تو باید غمم را بدانی بمان
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
چرا اشکُ را آبرو میکنی
چرا چادرت را رُفو میکنی
چرا استخوان در گَلو میکنی
چرا مرگُ را آرزو میکنی
چه کم دارد این زندگانی بمان
حسینمای بی سر
حسین عریان پیکر
تو را تشنه کشتند
بمیرمای مادر
دوید و دویدم
بُرید و بریدم
سرت را سَرّ نیزه دیدم
قَتَلوکَ بُنَیَّ
ذَبَحُوکَ بُنَیَّ
مَنَعُوکَ بُنَیَّ
یا حسین یابن الزهرا
اسم تو میبارد از نفس باران
سید مجید بنی فاطمه
نور رُخت دارد جلوه بی پایان
بر دل خسته میدهد اسمت
لذت عشقی مدام
بر روح بلندت سلام
سلام ای گوهر دریای نور
ای آیه زیبای عشق
ریحانه روح خدا
سلام ای دار و ندار علی
ای بود و نبود حسن ای مادر ارباب ما
ذکر لب نوکرها سیدتی لبیکِ
یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ
مهر تو در دلها آیه توحید است
جلوهای از نورت صورت خورشید است
آیه به آیه از دل قرآن
داده خدا این پیام
بر روح بلندت سلام
سلام ای کوثر و توحید و حمد
ای وصف تو یاسین و قدر
ای روی تو شمس الضحی
سلام ای معنی ام الکتاب
ای مدح تو با جبرئیل
ای مادر ارباب ما
روی لبم اعطینا سیدتی لبیکِ
یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ
نام تو تنها بر زخم دلم مرهم
با تو شود محشر صبح قیامت هم
سایه لطفت بر سر دنیا
تا به ابد مستدام
بر روح بلندت سلام
سلام ای جان کلام رسول
ای عطر تو بوی بهشت
ای رحمت بی انتها
سلام ای سیده اولیاء
ای نور دل انبیاء
ای مادر ارباب ما
ای بانوی بی همتا سیدتی لبیکِ
یا فاطمه الزهرا صلی الله علیکِ
از اینکه با مجموعه متن نوحه شهادت حضرت زهرا (س) به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم.
مهدی
بسیار عالی است خدا نگهدارتان باشد وبر توفیقات شما بیفزاید